Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (7 milliseconds)
English
Persian
nested loop
حلقه اشیانهای
nested loop
حلقه تو درتو
nested loop
حلقه لانهای
Other Matches
nested
تودرتو
nested
اشیانهای
nested block
بلوک تو در تو
nested subroutine
زیرروال تو در تو
the boxes were nested
جعبه ها یکی در توی دیگری قرار گرفته بودند
nested subroutine
زیرروال لانهای
nested structure
ساختار لانهای
to keep somebody in the loop
<idiom>
کسی را در جریان گذاشتن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop
گریز
loop
ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
to keep somebody in the loop
<idiom>
کسی را در جریان نگه داشتن
[گذاشتن]
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
inner loop
حلقهای درون حلقه دیگر
inner loop
حلقه درونی
inner loop
حلقه داخلی
while loop
دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
for/next loop
حلقه NEXT/FOR
for next loop
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
to be in the loop
<idiom>
در جریان بودن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
do while loop
لوپ WHILE/DO
do while loop
حلقه WHILE/DO
to be in the loop
<idiom>
آگاه بودن از
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop
گره زدن
loop
ضربه بلند قوس دار
loop
سوراخ
loop
دریچه
loop
مهاری
loop
پیچ خوردن حلقه زنی
loop
حلقه
loop
گره
loop
پیچ چرخ
loop
خمیدگی
loop
حلقه دارکردن
loop
حلقه طناب
loop
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
کمند
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop
حلقه درون حلقه دیگر
loop
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop
حلقه شدن
loop
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop
حلقه زدن
loop
درو در انتهای خرک
loop sling
حلقه بند تفنگ
loop-hole
روزنه
loop sling
مهار حلقوی بار بند حلقوی
open loop
مدار باز
loop step
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
to stay in the loop
<idiom>
آگاه ماندن در
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop structure
ساختار حلقهای
loop test
ازمایش با حلقه وارلی
loop sling
بند حلقهای
open loop
حلقه باز
overhead loop
گره حلقومی یا گره بالاتنه
prusik loop
گره پلکانی
to stay in the loop
<idiom>
در جریان ماندن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
gun-loop
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
loop pile
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
peg loop
میخحلقهطناب
loop stitches
کوکطنابی
heel loop
قوس پاشنه
hanger loop
جایآویز
elastic loop
حلقهارتجاعی
button loop
دکمهرکاب
belt loop
حلقهکمربند
arrow-loop
شکاف تهویه
wait loop
پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
uncontrolled loop
حلقه کنترل نشده
subscriber's loop
حلقه متعلق به مشترک
loop-hole
سوراخ دیدبانی
armature loop
حلقه ارمیچر
feedback loop
حلقه باز خوردی
ground loop
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
hysteresis loop
حلقه پسماند
hysteresis loop
منحنی هیسترزیس
induction loop
حلقه القائی
inductive loop
حلقه ی القائی
infinite loop
حلقه نامحدود
infinite loop
حلقه نامتناهی
local loop
حلقه محلی
expansion loop
خم انبساط
endless loop
حلقه بی انتها
endless loop
حلقه بی پایان
armature loop
پیچک ارمیچر
closed loop
حلقه بسته
closed loop
حلقه مسدود
counting loop
حلقه شمارش
current loop
حلقه جاری
curtain loop
بازوبندپرده
drill loop
حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
drip loop
حلقه ریزش اب
loop antenna
انتن حلقوی
loop antenna
انتن حلقهای
loop feeder
سیم تغذیه حلقوی
loop initializaion
ارزش دهی اغازی در حلقه
loop control
کنترل حلقه زنی
loop code
کد حلقوی
loop hole
گریز
loop jump
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
loop checking
مقابله حلقه
loop body
بدنه حلقه
loop hole
روزنه
loop line
دوراهی
loop body
تنه حلقه
loop drive
ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
loop pass
پاس قوسی
loop counter
شمارنده حلقه
magnetic hysteresis loop
حلقه هیسترزیس مغناطیسی
closed loop gain
بهره تقویت درطبقه بسته
loop knot tie
گره حلقوی
loop mill rolling
نوردکاری حلقوی
tap loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
warp-loop fringe
ریشه حلقوی
[در قالی همدان]
toe loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
single loop armature
ارمیچر تک پیچکی
input coupling loop
حلقه پیوست ورودی
perfection loop knot
نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
distributor service loop
خطسرویسپخش
open loop gain
بهره تقویت در حلقه باز
loop control structure
ساختار کنترل حلقه
loop control variable
متغییر کنترل کننده حلقه
sleeve strap loop
بستنوارسرآستین
varley loop test
ازمایش با حلقه وارلی
open loop system
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com