Dictiornary-Farsi | new line character | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
new line character	دخشه تعویض سطر


Search result with all words

line feed character	دخشه تعویض پذیر
Other Matches

in character <idiom>	مثل معمول
character	صفت
character	عدد صحیح خصوصیت
character	یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character	صفت اختصاصی
character	حرف
character	نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character per second	کاراکتر درثانیه
character	علامت
character	دخشه کاراکتر
character per second	دخشه در ثانیه
character	سیرت
character	دخشه
character	نویسه
character	مونه
character	منش
character	خیم
character	نهاد سیرت
character	صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
character	مجسم کردن شخصیت
character	شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
character	رقم
character	خط
character string	رشته کاراکتری
character sketch	شمایل
character set	دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
character recognition	دخشه شناسی
character set	مجموعه علائم
character printer	چاپگر دخشهای
character set	دخشکان
character recognition	تشخیص کاراکتر
character string	رشته دخشهای
character printer	چاپگرعلامتی
character reader	دخشه خوان
character printer	چاپگر کاراکتری
character table	جدول شناسایی
character template	مبدل کاراکتری
character training	پرورش منش
historic character	[شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
control character	کاراکتر کنترلی
control character	دخشه کنترلی
control character	علامت کنترلی
control character	دخشه کنترل
membership character	ویژگی عضویت
compliant character	منش تسلیم گر
magnetic character	کاراکتر مغناطیسی
magnetic character	دخشه مغناطیسی
coded character	دخشه رمزی
check character	کاراکتر مقابلهای
check character	علامت مقابلهای
check character	دخشه مقابلهای
character trait	صفت منشی
out of character [OOC]	دور از منش من
character pitch	type elite
character code	کد کاراکتری
character code	رمز دخشهای
He has a clean character.	اخلاقا" آدم سالمی است
character analysis	تحلیل منش
aknowledge character	کاراکتر مورد قبول
blank character	دخشه فاصله
blank character	کاراکتر تهی
blank character	فاصله
alphanumeric character	دخشههای الفبا عددی
blank character	دخشه
bell character	کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
character actor	هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character correction	نمایشتغییرات
anal character	منش مقعدی
character actors	هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character code	رمز کاراکتر
character density	تراکم دخشه ها
character pitch	pica
character pitch	تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
character per inch	کاراکتر دراینچ
character per inch	دخشه در اینچ
character neurosis	روان رنجوری منش
character map	شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
character guidance	راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
character graphics	نگاره سازی دخشهای
character generator	مولد کاراکتر
character checking	تست کاراکتری
character generator	دخشه زا
character fill	پر کردن کاراکترها
character disorder	اختلال منش
character density	تراکم کاراکترها
backspace character	دخشه پسبرد
exploitative character	منش بهره کش
blank character	کاراکتر جای خالی
sign character	دخشه علامت نما
graphic character	دخشه نگارهای
gap character	دخشه شکاف پر کن
global character	کاراکتر سراسری
special character	دخشه
genital character	منش تناسلی
special character	ویژه
special character	دخشه ویژه
special character	علامت ویژه کاراکتر مخصوص
identification character	علامت مشخصه
optical character	دخشه نوری
optical character	کاراکتر نوری
separating character	دخشه جدا ساز
escape character	کاراکتر گریز
escape character	حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
escape character	ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
escape character	کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
pad character	حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
erase character	حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
erase character	دخته پاک کن
pad character	کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
rub out character	دخشه پاک کن
oral character	منش دهانی
reserved character	حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
illigal character	دخشه غیر مجاز
null character	کاراکتر تهی
enquiry character	کاراکتر پرس و جو
functional character	دخشه وفیفه بندی
nongraphic character	کاراکتر غیر گرافیکی
reserved character	کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود.
forbidden character	دخشه ممنوعه
receptive character	منش پذیرا
substitute character	حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
numeric character	دخشه عددی
numeric character	کاراکتر عددی
crc character	کاراکتر CRC
illigal character	کاراکتر غیرقانونی
illigal character	کاراکتر غیر مجاز
reserved character	فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
null character	دخشه پوچ
most significant character	رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
sync character	کاراکتر همگام
ionic character	خصلت یونی
extended character	دکمهبازکنندهصفحه
ascii character set	مجموعه کاراکترهای اسکی
partial ionioc character	خصلت جزیی یونی
character based program	برنامه مبتنی بر کاراکتر
alphabetic character set	رشتهای که فقط حروف الفبا را دارد
alphabetic character set	حروفی که
alphabetic character set	الفبا را می سازند
wild card character	نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
fully formed character	کاراکتر تمام شکل یافته
universal character set	مجموعه کاراکترهای جهانی
form feed character	کاراکتر تغذیه فرم
passive aggressive character	منش نافعال- پرخاشگر
character based program	برنامه دخشه
accuracy control character	دخشه یا کاراکتر کنترل دقت
There is not a single stain on your character .	هیچ لکه ننگه به شما نمی چسبد
extended character set	مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
numeric character set	دخشگان عددی
optical character reader	کاراکترنوری خوان
dot matrix character	کاراکتر ماتریس نقطهای
communication control character	کاراکتر کنترل ارتباطی
negative acknowledge character	کاراکتر تصدیق منفی
optical character reader	دخشه خوان نوری
optical character recognition	تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
character oriented protocol	پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
error control character	کاراکتر کنترل خطا
character mapped display	نمایش طرح دخشهای
print control character	کاراکتر کنترل چاپ
variable length character encoding	رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر
magnetic ink character recognition	تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
magnetic ink character reader	دستگاه ورودی که مستندات چاپ شده با کاراکترهای جوهر مغناطیسی را می خواند
line to line fault	اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault	اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault	اتصال کوتاه بین دو فاز
line by line analysis	تجزیه سطر به سطر
line to line fault	تماس خطوط
line by line milling	فرز کردن سطری
line to line voltage	ولتاژ بین دو خط
line to line voltage	ولتاژ زنجیر شده
line to line spacing	فاصله سطور
line by line milling	فرز کردن سطر به سطر
mean line	خط میان
line by line	سطر به سطر
below the line	درامد یا هزینه غیر مترقبه
the line	صف
necessary line	خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
out of line	خارج از خط جبهه
o o line	خط تقسیم دیدبانی
to come in to line	در صف امدن
to come in to line	موافقت کردن
on the line	هواپیمای اماده پرواز
down the line	ضربه از کنار زمین
down line	بار کردن پایین خطی
on line help	کمک مستقیم
old line	محافظه کار
in line	همراستا
line	حدود رویه
old line	دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
in line	شمشیر در وضع حمله
o o line	خط دیدبانی سپاه
out of line	جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
line	لوله منفردی در سیستم سیالات
line up <idiom>	به درستی میزان کردن
line up <idiom>	سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
out of line <idiom>	ناصحیح
line	لاین
in line <idiom>	با محدودیت متداول
line	محصول
Which line goes to ... ?	کدام خط به ... میرود؟
Which line goes to ... ?	کدام خط راه آهن به ... میرود؟