English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (1 milliseconds)
English Persian
news agency بنگاه خبرگزاری
news agency آژانس خبری
Other Matches
Thats no news to me. این برایم خبر جدیدی نیست ( قبلا می دانستم )
what news چه خبر تازه دارید
what news خبرتازه چه دارید
news خبر
keep up with the news <idiom> حفظ اطلاعات
news اوازه
news اخبار
outside agency شخصی که مجاز نیست درزمین گلف به بازیگر کمک فکری کند
using agency یکان استفاده کننده
using agency مقام استفاده کننده
agency عاملیت
agency کارگزار دلال
agency کارگزاری
agency نماینده
agency پیشکاری دفترنمایندگی
agency وساطت
agency گماشتگی ماموریت
agency وکالت
agency عامل
agency اژانس شعبه
agency دایره
agency نمایندگی
agency قسمت
agency واسطه
news reader نرم افزاری که به کاربر امکان مشاهده لیست گروههای خبری و خواندن مقالات چاپ شده در هر گروه یا ارسال آن مقاله را میدهد
news room اطاق روزنامه خوانی
news vendor روزنامه فروش
news writer خبرنگار
unofficial news خبر غیر رسمی
to break news فاش کردن اخبار
news agencies بنگاه خبرگزاری
news agencies آژانس خبری
Job's news خبر بد
They were devastated by the news. این خبر آنها را بسیار پریشان کرد.
hot news خبر دست اول
break the news <idiom> اول ازهمه خبر را رساندن
The news bowled her over . این خبر کمرش را شکست
That was exhilarating news. روح این خبر روحم را شاد کرد
What is the latest news? آخرین خبرها ( اخبار ) چیست ؟
The news shocked me. این خبر مرا تکان داد (هول کردم )
The news got round that he has come. خبرپیچیدکه اوآمده است
news print کاغذروزنامه
news agent خبرگزار
to skim ones the news به اخبارنگاهی سطحی کردن
news conferences مصاحبه و کنفرانس مطبوعاتی
news conference مصاحبه و کنفرانس مطبوعاتی
news-stands جایگاه فروش روزنامه
good news مژده
news-stand جایگاه فروش روزنامه
news stand جایگاه فروش روزنامه
good news خبر خوش
impartation of news رساندن یا ابلاغ خبر
news agent روزنامه فروش
translation agency موسسه ترجمه
claimant agency اداره کارپردازی
agency of communications شعبه ارتباطات
agency of communications منبع ارتباط
advertising agency آژانس تبلیغاتی
travel agency اژانس مسافرتی
travel agency اژانس مسافری
travel agency آژانس مسافرتی
translation agency دفتر ترجمه
translation agency دارالترجمه
claimant agency شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
collection agency عامل جمع اوری اخبار
employment agency آژانسکاریابی
operating agency شعبه عامل
operating agency قسمت اجرایی
regional agency موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
free agency فاعل مختاری
executing agency مقام اجرا کننده
forwarding agency نمایندگی حمل و نقل
financial agency اداره مالیه
financial agency اداره دارایی
executing agency شعبه اجرایی
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
He cried the news all over the town . با داد وفریاد خبررا ؟ رشهر پرکرد
daily news paper روزنامه یومیه
The news caused a sensation. خبر مثل توپ صدا کرد
to pass on [information or news] به بقیه اطلاع دادن
Central Intelligence Agency مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
real estate agency بنگاه معاملات املاک
debt collecting agency نماینده وصول مطالبات
Lets suppose the news is true . حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
To pass the news by word of mouth . خبری را در دهان به دهان پخش کردن
Bad news travels fast . <proverb> خبرهاى بد سریع پخش مى شوند.
european unclear a energy agency اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
international atomic energy agency اژانس بین المللی انرژی اتمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com