Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
night effect
تاثیرات تغییر جریان مغناطیسی در شب
Other Matches
last night
شب گذشته
all night
همه شب
first night
گشایش شب
first night
شب افتتاح
first night
شب اول
night
شب
night
غروب
night
شب هنگام برنامه شبانه
night
تاریکی
all night
در تمام شب
at night
در شب
at night
شب هنگام
d. and night
شبانه روز
d. and night
شب و روز
last night
دیشب
the night before last
پریشب
To take a night off .
یک شب از کار مرخصی گرفتن
his almost night
تقریباشب است
to night
امشب
his almost night
نزدیک شب است
he went by night
شبانه رفت
night stick
چوب باتون
night vision
دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
night stick
باتون
night season
شب هنگام
we made a night of it
چه شب خوشی گذراندیم چه شبی کردیم
night walker
فاشق شبگرد
night porter
پذیرششبهتل
what a night we made of it
چه شبی کردیم چه شبی گذراندیم
night landing
پیاده شدن درساحل در شب
bonfire night
شبپنجمنوامبرکهدرآنجشنوآتشبازیبرپامیکنند
night vase
شاشدان
night suit
جامه خواب
night table
پاتختی
night tide
هنگام شب
night walker
کسیکه در خواب راه میرود
night walker
یکجورکرم بزرگ
night shirt
پیراهن خواب مردانه یاپسرانه
night soil
کثافات مبال
the deep of night
دل شب
i was up late last night
بودم
the night is yet young
تازه سرشب است
the third watch of the night
پاس سوم شب
opening night
شباولیناجراییکقطعههنری
night soil
سواد
night soil
برازی مستراح
i was up late last night
دیشب تا ان موقع هنوزنشسته
night watch
پاسبان شب گزمه
night shift
شیفتشب شبکار
night cap
گشتی رزمی هوایی شبانه
night and day
شب و روز
night and day
شبانه روز
night watch
پاس شب
Can you stay over night?
می توانی شب را با ما (نزد ما ) بمانی ؟
night vision
دید شب
one-night stands
رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
fly by night
طالب سود انی
fly by night
شخص کوتاه عمر
On Sunday night.
شب یکشنبه
one-night stand
تک برنامه
good night
شب شما خوش
good night
شب بخیر
one-night stands
تک برنامه
He vanished into the night.
در سیاهی شب نا پدید گشت
one-night stand
رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
guest night
شب مهمانی
one-night stands
نمایش یک شبه
one-night stands
برنامهی یک باره
Good night.
شب بخیر
one-night stand
برنامهی یک باره
Where do you want to go this time of night ?
این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
night tide
جزرو مدشبانه
night vase
فرف ادار
stag night
مهمانیمردانهکهفردایروزعروسیبرگزارمیشود
night vision
دید در شب
he outwatched the night
شب بپایان رسیدو او همچنان بیداربود
in noon of night
در نیمه شب
he did not est all night
همه شب نیارمید
What is the price per night?
قیمت برای یک شب چقدر است؟
one-night stand
نمایش یک شبه
fly-by-night
<idiom>
نامطمئن (کار،شفل)
he did not est all night
درتمام شب ارام نگرفت
day and night
<idiom>
شب وروز پشت سرهم
Could you put us up for the night ?
ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
I went hungry last night .
دیشب گرسنه ماندم
I had a dream last night.
دیشب خواب دیدم
night time
هنگام شب
night interception
رهگیری شبانه
night hag
فرنجک
night hag
خفتک سکاچه
night hag
کابوس
night hag
بختک
night gown
خواب جامه
night waking
شب زنده داری
night school
اموزشگاه شبانه
night schools
اموزشگاه شبانه
night gown
جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
night glass
دوربین شب
night brawler
شب دعوا کن
night flying
شب پرواز کن
night flying
در شب
night flying
پرواز
night eyed
شب بین
night eyed
روز کور
night interception
کمین شبانه
night interception
استراق سمع شبانه
night landing
فرود شبانه
night-time
هنگام شب
night watchman
توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman
توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchmen
توپزن پایان مسابقه کریکت
fly-by-night
ادم شبرو
fly-by-night
شب گریز
night owl
ادم شب زنده دار
night owls
ادم شب زنده دار
night operations
عملیات شبانه
night of ignorance
شام جهل
night of ignorance
شام نادانی
night moans
نالههای شب تا صبح
night long
از سر شب تا بامداد
night line
ریسمان ماهی گیری شبانه
night light
روشنایی شب
night light
شمع کوچک که شب هنگام دراطاق بیماران برافروزند چراغ شب
night order
دستور شبانه
night vase
قاروره
night dress
جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
night bilndness
روزکوری
night bilndness
روز بینی
night bilndness
شبکوری
night order
دستورات شبانه
night attack
شبیخون
night assault
شبیخون
queen of night
سیم نقره
queen of night
زن شکارکن
queen of night
نام الهه ماه وشکار
night partol
عسس
my wakeful night
شب بیخوابی یا بیداری من
night piece
دورنمای شب
night raven
مرغ حق
night raven
مرغ شب خوان
night robe
لباس خواب
night season
هنگام شب
live out the night
شب را صبح کردن
night bilndness
شب بینی
night bird
مرغ شب بیدار
night black
سیاه
night clothes
لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
night clothes
جامه خواب
night stool
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night chair
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night cellar
زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
Good night
شامگاهان نیکو
night migrant
شب کوچنده
[پرنده شناسی]
accommodation for the night
خوابگاه برای یک شب
I was up all night in my bed.
من تمام شب را در تخت خوابم بیدار بودم.
night boat
قایق اماده
night blindness
شب کوری
night blind
شبکور
before mid night
قبل از نیمه شب
live out the night
شب را بسر بردن
To travel night and day .
شب وروز مسافرت کردن
i passed an uneasy night
دیشب
What ist the price per night?
اجاره آن هر شب چقدر است؟
The officer on night duty.
افسر کشیک شب
Far into the night . Into the early hours.
تا دم دمهای صبح
I couldnt get to sleep last night.
دیشب خوابم نمی برد
The night is stI'll young.
تازه اول شب است
You should always be careful walking alone at night.
همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
i passed an uneasy night
شب بدی گذراندم
i passed an uneasy night
ناراحت بودم
Everyone retired early that night.
در آن شب همه زود رفتند بخوابند .
i hsd a bad night
دیشب خوب نخوابیدم
he did not rest all night long
همه شب نیارمید
To sThe night is stI'll young .
تازه سرشب است
Last night I called
[rang]
my mom.
دیشب به مادرم زنگ زدم.
operational pattern of marks by night
نقشیازعلائممشخصبرایشب
He works day and night (round the clock).
روز وشب کارمی کند
to go into effect
قابل اجرا شدن
by-effect
اثر جانبی
by-effect
اثر فرعی
effect
اثر
by-effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
to take effect
قابل اجرا شدن
to go into effect
کاربرد پذیر شدن
to come into effect
مجری شدن
to take effect
قانونی درست شدن
to go into effect
قانونی درست شدن
to take effect
قانون شدن
to go into effect
قانون شدن
to take effect
کاربرد پذیر شدن
by-effect
نتیجه جانبی
effect
معنی
effect
مفهوم نیت
effect
مفید
effect
کارموثر اجراکردن
effect
عملی کردن معلول
effect
معلول
effect
تاثیر
effect
اجرا
effect
اجرا کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com