English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
no load torque گشتاور پیچشی بی باری
Other Matches
torque گشتاور
torque گشتاورچرخشی
torque گشتاور نیرو
torque کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
torque لنگر پیچشی
torque نیروی پیچشی گشتاوری
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
torque چنبره طوق
torque طوقه
torque گشتاور پیچشی
synchronizing torque گشتاور پیچشی همزمان
starting torque کشتاور راه اندازی
starting torque گشتاور پیچشی راه انداز
stalling torque گشتاور پیچشی ناتوان
torque regulator تنظیم کننده گشتاور پیچشی
driving torque گشتاور پیچشی گرداننده
lock torque قفل پیچش
internal torque گشتاور نیروی درونی
torque converter مبدل گشتاور پیچشی
torque effect اثر ترک
torque or torc طوق خبیرهای
torque wrench اچار ترک
running torque گشتاور پیچشی حرکت
torque twist curve منحنی گشتاور و پیچش
anti-torque tail rotor دم چرخانضدلفزش
load بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
load برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
load تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
load کاری که باید انجام شود
load استفاده از بیش از یک کامپیوتر در شبکه حتی خارج از بار هر پردازنده
load قرار دادن دیسک یا نوار در کامپیوتر تا اجرا شود
load انتقال فایل یا برنامه از دیسک یا نوار به حافظه اصلی
load and go بارکنش و اجرا
load and go بار کنش و اجراء
get a load of <idiom> دیدن چیزی
useful load فرفیت مفید
to load off خالی کردن
to load off بار اندازی کردن
useful load بار مفید
over load اضافه بار
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
able to take a load <adj.> بار پذیر
load فرفیت بارگیری
load سنگین کردن
load گرانبارکردن
load پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load بار کردن پر کردن
load عملکردماشین یا دستگاه
load عمل پرکردن تفنگ باگلوله
load بارالکتریکی
load ذخیره گذاری کردن
load بار کردن
load فیلم
load گذاشتن
load بار خارجی
load خشاب
load بارمهمات هواپیما
load بارگیری مهمات
load بار داشتن
load تفنگ یا سلاحی را پرکردن
load بارزدن
load نیرو
load بار گیری شدن
load بار زدن
load کوله بار
load بارگیری کردن
load محموله
load فشنگ
load فشنگ گذاری
load خرج گذاری کردن
load شارژ کردن
load بار فشار
load فرفیت
load فشار مسئولیت
load بار
peak load بار حداکثر
peak load بار پیک
no load current جریان بی باری
no load condition حالت بی باری
mission load بار مبنای عملیاتی
no load loss تلف یا تلفات بی باری
peak load بار خارجی بیشینه
pay load فرفیت ترابری
pay load اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
pay load فرفیت مفید وسیله نقلیه
pay load بارمفید
peak load بار قلهای
peak load بحبوحه مصرف
off centre load بار خارج از مرکز
non reactive load بار خارجی ناخودالقا
non inductive load بار خارجی ناخودالقا
nominal load بار اسمی
nominal load بار خارجی اسمی
no load voltage ولتاژ بی باری
on load speed سرعت بار
peak load حداکثر بار
no load switching سوئیچینگ بی باری
no load speed سرعت بی باری
mission load اماد عملیاتی
maximum load بار گذاری حداکثر
load regulator رگولاتور بار تنظیم کننده بار
load regulator نافم بار
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
load point نقطه بار
load point شروع بخش ضبط کردن در نوار مغناطیسی
load of an ass خروار
load of an ass بار خر
load module واحدبارشو
load module یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
load module پیمانه بارشو
load manifest لیست بارها
load manifest فهرست بار
load lines علایم بارگیری
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
load resistance مقاومت بار
load reversal دوره بارگذاری متناوب
load sharing شراکت در بارگذاری
maximum load بار حداکثر
lodestaror load ستاره راهنما راهنما
lodestaror load ستاره قطبی
load variation تغییر بار
load variation نوسان بار
load time زمان بارکردن
load test ازمایش بار
load test ازمون بار گذاری
load test ازمایش با بار خارجی
load voltage ولتاژ بار
load tension ولتاژ بار
load switch کلید بار
load spreader بار پخش کن هواپیما
travelling load بار متحرک
load spread انتشار نیرو
permanent load بار دائمی
load-bearing دیوار باربر
unit load واحد بار
unbalanced load بار خارجی نامتوازن
ultimate load بار نهایی
ultimate load بار گسیختگی
type load نوع مهمات هواپیما
type load نوع بار مهمات
total load بار کل
torsional load بار پیچشی
load current جریان بار خارجی
to strain under a load درزحمت بودن بواسطه حمل یک بار
to relieve one of a load باراز دوش کسی برداشتن
testing load بار ازمون
testing load بار ازمایش
tension load بار کششی
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
untimate load بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
variable load بار متغیر
Load the gun. تفنگ را پر از فشنگ کن
load platform سکویبار
working load بار کاربردی
working load بار مجاز
work load مقدار کار در واحد زمان
work load حجم کار
work load مقدارکاری که یک کارگر در زمان معین انجام میدهد
work load فرفیت کار
work load کاربار
wind load بار باد
wind load سربار ناشی از اثرات باد
wheel load فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
wartime load بار جنگی ناو
wartime load بار مبنای ناو
tensile load بار کششی
tax load بار مالیات
tail load بار دم
safe load بار مجاز
river load بار رود
reactive load بار خارجی القایی
radial load بار عرضی
pulsating load بار ضربهای
proof load بار ازمایشی
prescribed load بار مهمات مجاز
prescribed load بار مجاز
pre load بار اولیه
pre load پیش بار
point load بار نقطهای
platform load بار کف دار
platform load بار سکودار
platform load بار اماده برای بارریزی هوایی
pre load بار کردن مقدماتی
scatter load بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف
scatter load حافظه
sustained load بار طویل المدت
suspensed load بار اویخته
suspended load بار معلق
suspended load مواد غوطه ور
steady load بار دائم
static load بار استاتیک
standard load بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard load بار تنظیم شده
sling load بار اویزان از هواپیما
sling load بارمعلق
sling load بار خارجی هلی کوپتر
single load بار تک
shear load نیروی برشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com