Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
normal stress	تنش شاغولی
normal stress	تنش نرمال
Other Matches
normal	عادی معمولی
normal	بهنجار
normal	به هنجار
normal	میانه متوسط
normal	طبیعی
normal	هنجار معمول
normal	قایم
normal	عمود
normal	معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
normal	روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
normal	قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
normal	هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
normal	محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
normal	متعارف بهنجار
normal	قائم
normal	نرمال
normal	معمولی
normal	عادی
normal distribution	توزیع نرمال
normal hydrocarbon	هیدروکربن نرمال
normal good	کالای عادی
normal good	کالای معمولی
normal curve	منحنی بهنجار
normal curve	منحنی نرمال
normal interval	فاصله معمولی صف
normal interval	از جلونظام
normal price	قیمت عادی قیمت معمولی
normal price	قیمت متعارف
normal plane	صفحه قائم
normal plane	توزیع نرمال
normal permeability	نفوذپذیری معمولی
normal opening	گشایش نرمال یا فرانسوی
normal maintenance	محافظت عادی
normal maintenance	نگاهداری بهنجار
normal charge	خرج معمولی توپ
normal band	نوار متعارفی
normal form	صورت هنجار
normal form	صورت عادی
normal distribution	توزیع بهنجار
normal force	نیروی عمودی
normal force	تلاش عمودی
it is of a normal size	دارای اندازه عادی یا معمولی است
normal axis	محور عمودی
normal function	تابع بهنجار
normal fault	گسل طبیعی
normal exit	درروی عادی
normal acceleration	شتاب عمودی
normal acceleration	شتاب قائم
normal axis	محور قائم
normal price	قیمت عادی
normal profit	سود متعارف
normal school	دانش سرا
normal state	حالت نرمال
normal distribution	توزیع گوسی [ریاضی]
Now I'm back to normal.	حالا به حالت عادی برگشتم.
normal vector	بردار قائم
normal interval	فرمان از جلو نظام
normal termination	پایان عادی
normal vector	بردار عمود
normal voltage	ولتاژ عادی
normal solution	محلول نرمال
normal range	محدوده عادی
normal profit	سود عادی
normal salt	نمک خنثی
normal distribution	توزیع نرمال [ریاضی]
angle ti the normal	زاویه نرمال
normal school	دارالمعلمین
normal slump	درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
Can't you just say hello like a normal person?	نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
normal error curve	منحنی خطای نرمال
normal energy level	تراز متعارفی
normal boiling point	نقطه جوش متعارفی
normal distribution curve	منحنی توزیع نرمال
normal freezing point	نقطه انجماد متعارفی
normal distribution curve	منحنی توزیع بهنجار
I'd like a shampoo for normal hair.	من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
normal bivariate distribution	توزیع دو متغیری نرمال
log normal distribution	لگاریتم توزیع عادی
normal zeeman splitting	شکافتگی بهنجار زیمان
normal pool level	تراز بهنجار مخزن
normal probability curve	منحنی بهنجار احتمال
normal shock wave	موج ضربهای عمود
normal magnetization curve	خم مغناطیس پذیری معمولی
normal sulphation of battery	سولفاتی شدن معمولی
normal rate of return	نرخ بازده متعارف
normal temperature and pressure	شرایط استاندارد
normal temperature and pressure	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
normal water level	تراز بهنجار اب
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
normal zeeman effect	اثر بهنجار زیمان
normal temperature and pressure	شرایط متعارفی
yield point at normal temperature	نقطه تسلیم در دمای بالا
in normal situations on public roads	در ترافیک معمولی خیابان
stress	فشار
stress	بار
stress	یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stress	تنش جسمانی- روانی
stress	تلاش
stress	فشار اوردن بر
stress	خستگی
stress	مالیات زیادبستن
stress	مضیقه
stress	تاکید کردن
stress	اهمیت تاکید
stress	فشار روانی
stress	قوت
stress	تقلا
stress	تنش
mean stress	خستگی متوسط
stress	سختی پریشان کردن
stress of poverty	فشار بینوایی
stress range	گستره تنش
stress function	تابع تنش
stress in beam	تنش در تیرها
stress interview	مصاحبه تنش زا
stress intensity	شدت تنش
shrinkage stress	خستگی جمع شدگی
shrinkage stress	خستگی فرامد
simple stress	تنش ساده
state of stress	حالت تنش
state stress	وضعیت تنش
storm and stress	اشوب وغوغا
stress circle	دایره تنش
stress concentration	تمرکز تنش
stress corrosion	خوردگی در اثر تنش
stress curve	نمودار تنش
stress distribution	توزیع تنش
shearing stress	تنش برشی
stress ratio	نسبت تنش
to lay stress on something	چیزی راتاکید کردن
torsional stress	تنش پیچشی
transverse stress	تنش عرضی
ultimate stress	تنش نهایی
ultimate stress	تاب
ultimate stress	تنش یک تکه از ماده در لحظه گسستگی یا شکست
virtual stress	تنش مجازی
viscous stress	تنش برش سیال
yield stress	تنش تسلیم
to lay stress on something	بچیزی اهمیت دادن
stress testing	تست حساسیت
stress tolerance	تحمل فشار روانی
stress verse	قافیه مشدد
stress verse	قافیه موکد
tangential stress	خستگی مماسی
tangential stress	تنش مماسی
tensile stress	تنش کششی مجاز
tensile stress	خستگی کششی
tensile stress	تنش کششی
temperature stress	تنش حرارتی یا دمایی
thermal stress	تنش حرارتی
thermal stress	ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
longitudinal stress	تنش طولی
compressive stress	فشار تراکمی
compression stress	تنش فشاری
circumferential stress	تنش پیرامونی
circumferential stress	خستگی دایرهای
buckling stress	تنش خمشی
buckling stress	تنش کمانش
breaking stress	بارگسیختگی
bond stress	تنش پیوستگی
bending stress	خستگی خمشی تلاش خمشی
bending stress	تنش خمشی
bearing stress	تنش بردگاهی
compressive stress	تنش فشاری
compressive stress	خستگی فشاری
internal stress	تنش داخلی
inelastic stress	تنش ناکشسان
neutral stress	تنش خنثی
hoop stress	تنش مماسی
hoop stress	تنش دایرهای
fiber stress	تنش تاری
euler stress	تنش اولر
engineering stress	تنش فاهری
effective stress	تنش موثر
edge stress	تنش تیغه
dielectric stress	بار دی الکتریکی
bearing stress	تنش تکیه گاهی
cyclic stress	تنش تناوبی
axial stress	تنش محوری
cyclic stress	تنش دورهای
secondary stress	خستگی فرعی
pre stress	پیش تنیدگی
principal stress	خستگی اصلی
rupture stress	تنش گسیختگی
principal stress	تنش اصلی
racking stress	تنش پهلویی
racking stress	تنش جنبی
radial stress	تنش شعاعی
range of stress	دامنه تنش
reynolds stress	تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
residual stress	تنش پس مانده
permissible stress	خستگی قابل قبول
shear stress	تنش ناشی از برش
adhesive stress	قدرت چسبندگی
admissible stress	تنش پذیرا
alternating stress	تنش متناوب
working stress	تنش مجاز
allowable stress	تنش مجاز
admissible stress	تلاش قابل قبول
alternating stress	تنش نوسان دار دائمی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com