Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (9 milliseconds)
English	Persian
normal temperature and pressure	شرایط استاندارد
normal temperature and pressure	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
normal temperature and pressure	شرایط متعارفی
Other Matches
yield point at normal temperature	نقطه تسلیم در دمای بالا
constant temperature pressure	welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
standard temperature and pressure	شرایط استاندارد
standard temperature and pressure	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard temperature and pressure	شرایط متعارفی
To bring pressure to bear . To exert pressure .	فشار خون دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .	اعمال فشار کردن
normal	بهنجار
normal	طبیعی
normal	میانه متوسط
normal	به هنجار
normal	قایم
normal	معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
normal	روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
normal	قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
normal	هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
normal	محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
normal	متعارف بهنجار
normal	قائم
normal	نرمال
normal	عمود
normal	هنجار معمول
normal	معمولی
normal	عادی معمولی
normal	عادی
it is of a normal size	دارای اندازه عادی یا معمولی است
normal distribution	توزیع گوسی [ریاضی]
normal form	صورت هنجار
angle ti the normal	زاویه نرمال
normal function	تابع بهنجار
normal good	کالای معمولی
normal good	کالای عادی
normal hydrocarbon	هیدروکربن نرمال
normal interval	فاصله معمولی صف
normal interval	از جلونظام
normal interval	فرمان از جلو نظام
normal acceleration	شتاب عمودی
normal acceleration	شتاب قائم
normal axis	محور قائم
normal form	صورت عادی
Now I'm back to normal.	حالا به حالت عادی برگشتم.
normal force	نیروی عمودی
normal exit	درروی عادی
normal distribution	توزیع بهنجار
normal distribution	توزیع نرمال
normal force	تلاش عمودی
normal curve	منحنی بهنجار
normal curve	منحنی نرمال
normal charge	خرج معمولی توپ
normal band	نوار متعارفی
normal axis	محور عمودی
Can't you just say hello like a normal person?	نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
normal solution	محلول نرمال
normal salt	نمک خنثی
normal school	دانش سرا
normal school	دارالمعلمین
normal voltage	ولتاژ عادی
normal vector	بردار قائم
normal slump	درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
normal vector	بردار عمود
normal state	حالت نرمال
normal stress	تنش شاغولی
normal stress	تنش نرمال
normal termination	پایان عادی
normal range	محدوده عادی
normal profit	سود عادی
normal profit	سود متعارف
normal maintenance	نگاهداری بهنجار
normal maintenance	محافظت عادی
normal opening	گشایش نرمال یا فرانسوی
normal permeability	نفوذپذیری معمولی
normal plane	توزیع نرمال
normal plane	صفحه قائم
normal fault	گسل طبیعی
normal price	قیمت عادی
normal price	قیمت متعارف
normal price	قیمت عادی قیمت معمولی
normal distribution	توزیع نرمال [ریاضی]
normal boiling point	نقطه جوش متعارفی
normal water level	تراز بهنجار اب
normal zeeman effect	اثر بهنجار زیمان
log normal distribution	لگاریتم توزیع عادی
normal zeeman splitting	شکافتگی بهنجار زیمان
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
normal bivariate distribution	توزیع دو متغیری نرمال
normal pool level	تراز بهنجار مخزن
normal freezing point	نقطه انجماد متعارفی
normal probability curve	منحنی بهنجار احتمال
normal error curve	منحنی خطای نرمال
normal energy level	تراز متعارفی
normal distribution curve	منحنی توزیع نرمال
normal distribution curve	منحنی توزیع بهنجار
normal shock wave	موج ضربهای عمود
normal rate of return	نرخ بازده متعارف
normal sulphation of battery	سولفاتی شدن معمولی
normal magnetization curve	خم مغناطیس پذیری معمولی
I'd like a shampoo for normal hair.	من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
temperature	دما
to take one's temperature	درجه گرمای کسیراسنجیدن نبض کسیرادیدن
temperature	درجه گرما
temperature	حرارت
temperature	درجه حرارت
temperature	درجه حرارت دما
in normal situations on public roads	در ترافیک معمولی خیابان
effective temperature	دمای موثر
high temperature	دمای بالا
rise in temperature	افزایش دما
softening temperature	دمای نرم شدن
he has no temperature to day	امروز تب ندارد
ambient temperature	دمای محیط
absolute temperature	دمای مطلق
equiviscous temperature	گرمای لزوجت
equiviscous temperature	دمای همدوسندگی
reversal temperature	دمایی که در ان خطوط طیفی گاز برافروخته در مقابل طیف جسم سیاه ناپدیدمیشوند
filament temperature	درجه حرارت فیلامان
desired temperature	حرارتمطلوب
final temperature	درجه حرارت نهایی
mixture temperature	دمای اختلاط
room temperature	دمای اتاق
barrel temperature	دمای پاتیل
temperature gauge	صفحهدما
temperature control	درجهحرارت
neel temperature	دمای نل
maximum temperature	دمای ماکزیمم
operating temperature	دمای عملیاتی
low temperature	درجه حرارت پایین
operating temperature	درجه حرارت کار
optimum temperature	دمای بهینه
blackbody temperature	دمای جسم سیاه
temperature scales	میزاندما
temperature selector	تنظیمکنندهحرارت
ignition temperature	درجه حرارت احتراق
ambient temperature	درجه حرارت محیطی
annealing temperature	دمای تابکاری
internal temperature	درجه حرارت داخلی
intermediate temperature	درجه حرارت متوسط
intermediate temperature	درجه حرارت میانی
internal temperature	دمای درونی
inversion temperature	دمای وارونگی
kelvin temperature	دمای کلوین
maximum temperature	درجه حرارت حداکثر
temperature coefficient	ضریب دما
critical temperature	درجه حرارت بحرانی
brittle temperature	دمای شکنندگی
temperature programmer	برنامه ریز دما
temperature saturation	اشباع دمایی
variations of temperature	اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
brittleness temperature	دمای شکنندگی
critical temperature	دمای بحرانی
transition temperature	دمای تبدیل
thershold temperature	استانه دمای ذرات
curie temperature	دمای کوری
temperature rise	افزایش دما
transition temperature	دمای فراگذری
total temperature	دمای کل
virtual temperature	دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
cryogenic temperature	دمای سرمازایی
transition temperature	دمای تحول
temperature scale	مقیاس دما
boyle's temperature	دمای بویل
tempering temperature	درجه حرارت بازپخت
brightness temperature	دمای درخشایی
temperature variation	تغییر دما
fall in temperature	کاهش دما
temperature stress	تنش حرارتی یا دمایی
drop in temperature	کاهش دما
actual temperature	درجهدمایواقعی
temperature gradient	گرادیان دما
temperature correction	تصحیح دمایی
temperature coefficient	ضریب حرارتی
temperature function	تابع دما
temperature sense	حس دما
temperature gradient	تغییر درجه حرارت با زیادشدن عمق اب دریا
temperature limit	مرز دما
temperature spots	نواحی دماگیر
approximate absolute temperature	دمای مطلق تقریبی
internal temperature rise	افزایش درجه حرارت داخلی
thermodynamic temperature scale	مقیاس دمای ترمودینامیکی
high temperature steel	فولاد با ثبات حرارتی
absolute temperature scale	مقیاس دمای مطلق
compressor inlet temperature	دمای گازهای ورودی کمپرسور
high temperature alloy	الیاژ درجه حرارت بالا
high temperature strength	استحکام حرارتی
hot temperature zone	ناحیه بسیار گرم
absolute temperature scale	مقیاس مطلق
rankin temperature scale	مقیاس دمای رانکین
rankin temperature scale	اشل دمایی رانکین
rankine temperature scale	مقیاس دمای رانکین
reaumur temperature scale	اشل دمایی در سیستم غیرمتریک
magnetic transition temperature	نقطه کوری
magnetic transition temperature	درجه حرارت تبدیل مغناطیسی
exhaust gas temperature	دمای گاز خروجی
temperature independent paranagnetism	پارامغناطیس گرما مستقل
rubbery transition temperature	دمای تبدیل لاستیکی
dry bulb temperature	دمای خشک مخزن
maximum safe temperature	درجه حرارت مجاز حداکثر
wet bulb temperature	دمای تر مخزن
maximum surface temperature	درجه حرارت سطحی حداکثر
glass transition temperature	دمای تبدیل شیشهای
kelvin temperature scale	اشل دمایی کلوین

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com