English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
nuclear cell پیل اتمی
Other Matches
nuclear مغزی
nuclear هستهای
nuclear اتمی
nuclear مربوط به اتمی
non-nuclear غیراتمی
non-nuclear ناوابسته به اتم و نیروی اتمی
non-nuclear نااتمی
nuclear stalemate گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nuclear size اندازه هسته
nuclear reaction واکنش هستهای
nuclear reaction فرایند هستهای
nuclear warfare میدان جنگ اتمی
nuclear radius شعاع هسته
nuclear radiation تشعشع هستهای
nuclear power انرژی هستهای
nuclear strike تک اتمی
nuclear strike تک هستهای
nuclear structure ساختار هستهای
nuclear warfare جنگ اتمی
nuclear transformation تبدیل هستهای
nuclear fusion گداز هستهای
nuclear winter زمستان اتمی
nuclear membrane عضوهستهای
nuclear submarine زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
nuclear whorl پیچهستهای
nuclear-free مکانیکهدرآناستفادهازسلاحوانرژیهستهایقدغنباشد
nuclear power نیروی هستهای
nuclear pile پیل هستهای
nuclear detector اشکارساز هستهای
nuclear dud بمب عمل نکرده اتمی
nuclear electricity الکتریسیته هستهای
nuclear electron الکترون هسته
nuclear energy انرژی هستهای
nuclear engineering تکنولوژی هستهای
nuclear technology تکنولوژی هستهای
nuclear equipoise گلوله اتمی ممنوعه
nuclear equipoise گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد
nuclear fission انشقاق هستهای
nuclear fission شکافت هستهای
nuclear corrosion فرسایش هستهای
nuclear configuration ترکیب هستهای
nuclear chemistry شیمی هستهای
nuclear particle هستک
nuclear parity قدرت اتمی یکسان
nuclear parity همطرازی اتمی
nuclear number عدد هستهای
nuclear number عدد جرمی
nuclear magneton مگنتون هسته
nuclear fusion همجوشی هستهای
nuclear fusion گداخت هستهای
nuclear fusion ذوب هستهای
nuclear forces نیروهای هستهای
nuclear charge بار هسته
nuclear reactor واکنشگاه هستهای
nuclear reactors واکنشگاه هستهای
nuclear reactors پیل اتمی
nuclear family خانواده هستهای
nuclear reactor راکتور هستهای
nuclear reactors راکتور هستهای
nuclear reactor پیل اتمی
nuclear families خانواده هستهای
nuclear power plant تاسیسات انرژی هستهای
civil nuclear powers کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
nuclear biological chemical شیمیایی میکربی هستهای
nuclear binding energy انرژی اتصال هستهای
nuclear fusion energy انرژی ذوب هستهای
magnetic nuclear resonance تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
civil nuclear powers کشوردارای قدرت اتمی
nuclear magnetic resonance تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
nuclear power production تولید انرژی هستهای
nuclear power station نیروگاه هستهای
effective nuclear charge بار موثر هسته
nuclear power station نیروگاه هسته ای
nuclear powered submarine submarine nuclear
nuclear power plant نیروگاه هسته ای
attack nuclear carrier ناو هواپیمابر افندی هستهای
nuclear boiler room اتاقکمولدبخارهستهای
production of electricity from nuclear energy تولیدالکتریسیتهازانرژیهستهای
a declared [pronounced] opponent of nuclear power مخالف آشکار [اعلام شده] انرژی هسته ای
cell در یک سیستم ارسال داده مثل ATM بستههای داده با طول ثابت مثلاگ یک خانه در سیستم ATM شامل دادههای هشت تایی است
cell سل
cell خانه
cell باطری
cell در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
cell تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
cell محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
cell المان
cell جزء اصلی باطری
cell پیل خانه باطری
cell زندان انفرادی
cell خانه جدول
cell یاخته
cell سلول
cell حفره
cell سلول یکنفری
cell زندان تکی
cell حجره
cell در یک صفحه گسترده فرمولی که در یک خانه قرار دارد
tr cell کلید فرگیر
cell دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cell ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell پیل
cell پیل سلول
cell فرف نمونه
cell اتاقک
reference cell پیل مرجع
photovoltaic cell پیل نور- برقی مجاورتی
cell wall دیوارهسلولی
cell membrane میتوکندری
padded cell اتاقک نرم پوشدار
Rod cell یاخته استوانه ای [در چشم]
whiteblood cell گویچه سفیدخون گلبول سفید
voltaic cell پیل ولتا
voltaic cell پیل ولتایی
unit cell کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
unit cell سلول واحد
honey cell حفرهعسل
plant cell سلولگیاهی
solar cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
photovoltaic cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
to cell phone با تلفن همراه زنگ زدن
condemned cell سلولزندان
cell-phone تلفنهمراه
sealed cell حفرهممهور
queen cell حفرهملکه
pollen cell شبکهگرده
unbalanced cell سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
two cell accumulator اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
transformer cell سلول ترانسفورماتور
pilot cell پیل راهنما
pigment cell یاخته رنگی
photovoltaic cell مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
photoemissive cell لامپ نور- برقی
photoelectric cell سلول فتوالکتریک
photoelectric cell سلول فتوالکتریکی
photoelectric cell فتوسل
photoconductive cell سلول فوتورسانا
photoconductive cell پیل نور- رسانایی
photo cell سلول فتوالکتریک
plante cell باتری پلانته
porous cell پیل متخلخل
stractural cell سلول ساختاری
storage cell سلول انباره
storage cell باتری
storage cell پیل باتری
storage cell یاخته انباره
standard cell پیل استاندارد
selenium cell سلول سلنیومی
sample cell فرف نمونه
reference cell پیل مبنا
primitive cell سلول واحد ابتدایی
primary cell پیل ساده
photo cell پیل نور- برقی
daniel cell پیل دانیل
cell reference ارجاع سل
cell receptor گیرنده سلولی
cell protection حفافت سل
cell pointer اشاره گر سل
cell format قالب سل
cell format فرمت سل
cell definition تعریف سل
cell cover درپوش باتری
cell body جسم یاخته
cell assembly مجتمع یاختهای
cell relay روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
cell tester ولت سنج باتری
cell tester ازمایشگر باطری
current cell سل کنونی
current cell سل جاری
counter e.m.f. cell پیلهای برق وارانی
concentration cell پیل غلظتی
coductivity cell پیل سنجش رسانندگی
circular cell محفظه گرد
cham cell or of the e. وزیر دارایی
cell vent نفس کش پیل
cell tester تسترباطری
cell animation تحرک سلولی
cell address نشانی سل
blood cell گویچههای خونی
anchor cell سل قفل
anchor cell سل تثبیت
anchor cell خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
active cell خانه کاری
active cell سل فعال
active cell سلول فعال
accumulator cell سلول اکومولاتور
absorption cell فرف جذب
solar cell سلول خورشیدی
battery cell پیل باتری
secondary cell پیل باتری
cell connector رابط پیل باتری
cell address آدرس سل
carbon cell پیل کربنی
bunsen cell پیل بونزن
body cell یاخته غیر تناسلی
blank cell سل خالی
binary cell سلول دودویی
binary cell یاخته دودویی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com