Dictiornary-Farsi | nuclear families | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 91 (6 milliseconds)

English	Persian
nuclear families	خانواده هستهای


Other Matches

families	خاندان
families	محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
families	محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families	تیره
families	زوجه
families	اهل
families	خانواده
families	فامیلی
families	خانوار
families	عیال
one of the most respected families	یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
nuclear	مربوط به اتمی
non-nuclear	ناوابسته به اتم و نیروی اتمی
nuclear	اتمی
nuclear	مغزی
nuclear	هستهای
non-nuclear	نااتمی
non-nuclear	غیراتمی
nuclear particle	هستک
nuclear pile	پیل هستهای
nuclear power	نیروی هستهای
nuclear power	انرژی هستهای
nuclear radiation	تشعشع هستهای
nuclear radius	شعاع هسته
nuclear parity	قدرت اتمی یکسان
nuclear parity	همطرازی اتمی
nuclear number	عدد هستهای
nuclear number	عدد جرمی
nuclear magneton	مگنتون هسته
nuclear fusion	همجوشی هستهای
nuclear reaction	فرایند هستهای
nuclear reaction	واکنش هستهای
nuclear winter	زمستان اتمی
nuclear membrane	عضوهستهای
nuclear whorl	پیچهستهای
nuclear-free	مکانیکهدرآناستفادهازسلاحوانرژیهستهایقدغنباشد
nuclear warfare	میدان جنگ اتمی
nuclear warfare	جنگ اتمی
nuclear transformation	تبدیل هستهای
nuclear submarine	زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
nuclear structure	ساختار هستهای
nuclear strike	تک هستهای
nuclear strike	تک اتمی
nuclear stalemate	گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nuclear size	اندازه هسته
nuclear fusion	گداخت هستهای
nuclear fusion	گداز هستهای
nuclear reactor	پیل اتمی
nuclear dud	بمب عمل نکرده اتمی
nuclear detector	اشکارساز هستهای
nuclear corrosion	فرسایش هستهای
nuclear configuration	ترکیب هستهای
nuclear chemistry	شیمی هستهای
nuclear charge	بار هسته
nuclear cell	پیل اتمی
nuclear family	خانواده هستهای
nuclear reactors	واکنشگاه هستهای
nuclear reactors	راکتور هستهای
nuclear reactors	پیل اتمی
nuclear reactor	واکنشگاه هستهای
nuclear reactor	راکتور هستهای
nuclear electricity	الکتریسیته هستهای
nuclear equipoise	گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد
nuclear fission	انشقاق هستهای
nuclear fission	شکافت هستهای
nuclear forces	نیروهای هستهای
nuclear fusion	ذوب هستهای
nuclear equipoise	گلوله اتمی ممنوعه
nuclear technology	تکنولوژی هستهای
nuclear engineering	تکنولوژی هستهای
nuclear electron	الکترون هسته
nuclear energy	انرژی هستهای
nuclear power station	نیروگاه هسته ای
nuclear power plant	نیروگاه هسته ای
nuclear fusion energy	انرژی ذوب هستهای
nuclear boiler room	اتاقکمولدبخارهستهای
nuclear magnetic resonance	تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
nuclear power plant	تاسیسات انرژی هستهای
nuclear biological chemical	شیمیایی میکربی هستهای
nuclear binding energy	انرژی اتصال هستهای
magnetic nuclear resonance	تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
nuclear power station	نیروگاه هستهای
effective nuclear charge	بار موثر هسته
civil nuclear powers	کشوردارای قدرت اتمی
civil nuclear powers	کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
attack nuclear carrier	ناو هواپیمابر افندی هستهای
nuclear power production	تولید انرژی هستهای
nuclear powered submarine	submarine nuclear
production of electricity from nuclear energy	تولیدالکتریسیتهازانرژیهستهای
a declared [pronounced] opponent of nuclear power	مخالف آشکار [اعلام شده] انرژی هسته ای

nuclear families

خانواده هستهای