Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
null point
نقطه صفر
Other Matches
null
هیچ چیز
null
مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
null
حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
null
دستور برنامه کد کاری انجام نمیدهد
null
مجموعه حاوی صفرها
null
رشتهای که هیچ حرفی ندارد
null
بلااثر
null
صفر پوچ
null
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
null
تهی
null
کان لم یکن
null
نول
null
صفر
null
منفی
null
پوچ
null
ملغی
null
باطل
null
لیستی که حاوی هیچ چیز نباشد
null
بی اثر
null
خنثی
null matrix
ماتریس تهی
null matrix
ماتریس صفر
null set
مجموعه پوچ
null string
رشته تهی
null set
مجموعه تهی
null string
رشته پوچ
null and void
کان یم لکن
null and void
باطل
null character
دخشه پوچ
null character
کاراکتر تهی
null cycle
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
null hypothesis
فرضیه صفر
null hypothesis
فرضیه اولیهای که مورد ازمون قرارمیگیرد
null instruction
دستورالعمل پوچ
null and void
باطل و بی اثر
null and void
بی اثر
null and void
کان لم یکن
null instrument
دستگاه صفر
null modem cable
کابل مودم خنثی
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
point to point line
خط نقطه به نقطه
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
0.42
[zero point four two]
[zero point forty-two]
[forty-two hundreths]
صفر ممیز چهار دو
[ریاضی]
point
پوینت
the point is
اصل مطلب این است
point
گوشه دارکردن
to the point
بجا
point four
چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
point four
رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
try for point
تلاش برای کسب امتیاز
to the point
مربوط بموضوع
to come to a point
باریک شدن
to come to a point
بنوک رسیدن
in point
مناسب
three point
فن 3 امتیازی کشتی
in point
بجا
in point
در خور
far point
برد بینایی
point to point
نقطه به نقطه
point to point
پروتکلی که اتصال شبکه آسنکرون
point to point
را پشتیبانی میکند و برای تامین ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه ICPIFP به کار می رود
point four
اصل چهار
way point
ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
off the point
بطور بی ربط
let point
امتیازی که بخاطر مداخله حریف به رقیب او داده میشود
point out
<idiom>
توضیح دادن
come to the point
<idiom>
به نکتهاصلی رسیدن
beside the point
<idiom>
مسائل حاشیهای
off to a point
باریک شده نوک پیدامیکند
near point
نقطه نزدیک
on the point of going
در شرف رفتن
The point is that…
چیزی که هست
zero point
نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
zero point
نقطه صفر
off the point
بدون اینکه وابستگی داشته باشد
off the point
بطور نامربوط
point to point
1-اتصال مستقیم بین دو وسیله . 2-شبکه ارتباطی که در آن هر گره مستقیما به سایر گره ها وصل هستند
to point to something
به چیزی متوجه کردن
point
ممیز
[در کسر اعشاری]
[ریاضی]
Now he gets the point!
<idiom>
دوزاریش حالا افتاد!
[اصطلاح]
point
نقطه
point
پایان
point
تیزکردن
point
نوکدار کردن
point
نوک گذاشتن
point
خاطر نشان کردن
point
نشان دادن
point
متوجه ساختن
point
نقطه گذاری کردن ممیز
point
اشاره کردن
point
مرحله قله
point
مسیر
point
هدف
to point to something
به چیزی اشاره کردن
not to point
بیرون از موضوع
not to point
پرت بیجا
not to the point
خارج از موضوع
One point for you.
یک درجه امتیاز
[ بازی]
برای تو.
point
نوک
point
سر
point
نکته
to let it get to that point
اجازه دادن که به آنجا
[موقعیتی]
برسد
point
ماده اصل
point
موضوع
point
جهت
point
درجه امتیاز بازی
point
نمره درس پوان
point
امتیاز
point
نقطه نوک
point
نقطه گذاری کردن
point
حد
point
جهت مرحله
point
محل مرکز
point
مقصود
point
نقط های در برنامه یا تابع که مجددا وارد میشود
point
اصل
point
اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
point
سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
point
دماغه
point
محل
point
محل یا موقعیت
point
نشان میدهد
point
که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها
point
نقط ه
point
نقط های در تخته مدار یا در نرم افزار که به مهندس امکان بررسی سیگنال یا داده را میدهد
point
محل شروع چیزی
point
درصد
point
نقط های که تقسیم بین بیتهای عدد کامل و بخش کسری آنرا از عدد دودویی نشان میدهد
point
مرکز راس حد
point
باریک کردن
point
به سمت متوجه کردن
point
نشانه روی کردن
point
هدف گیری کردن
point
رسد نوک
point
قطبهای باطری یاپلاتین
point
راس
point of honour
قضیه شرف
point of loading
نقطه بارگیری
point of no return
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
point of presence
شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
point of regard
نقطه دید
projection of a point
خط مصور
point of sight
نقطه دید
point of intersection
نقطه تقاطع
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
point of impact
نقطه اصابت
radix point
ممیز
quiescent point
نقطه استراحت
point particle
ذره نقطهای
point of inflection
نقطه عطف
point of inflexion
نقطه عطف
point of impact
محل اصابت گلوله
point of intersection
نقطه بهم رسید
radix point
نقطه مبنا
point of sale
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
point of sale
محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
point race
مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
point scale
مقیاس امتیازی
point size
اینچ
point size
برای اندازه گیری نوع یا متن
point spread
امتیاز قابل انتظار
point of intersection
نقطه تلاقی
point style
شیوه معماری که نشان برجسته ان طاقهای نوک تیزاست
point system
شرط بندی براساس امتیاز
point target
هدف کوچک
point target
اماج نقطهای
pour point
نقطه سیلان
pour point
نقطه ریزش
pour point
نقطه جاری شدن
point protector
چیزی که نوک مدادراپوشانده ازشکستن حفظ میکند
point protector
سرمداد
point of support
نقطه اتکا
projection of a point
خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
projection of a point
تصویر نقطه
principle point
مبداء اصلی
preequivalence point
پیش از نقطه هم ارزی
point of support
تکیه گاه
point of symmetry
نقطه تقارن
symmetry point
نقطه تقارن
point of tow
نقطه یدک ناو یا قایق
point of weld
نقطه جوش
point operation
عمل نقطهای
point plotting
رسم نقطه
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
point of honour
موضوعی که شرف ادمی وابسته بان است
object point
سمت مورد توجه
pin point
تعیین دقیق نقاط
pin point
اتی
pin point
نقطهای
pivot point
نقطه مفصلی
pivot point
لولائی
pivot point
نقطه چرخش ناو
pivot point
نقطه نشانه
pivot point
مرکز چرخش
plate point
نقطه پلیت
plumb point
نقطه شاغولی دوربین هواپیمادر لحظه عکس برداری
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
point bland
از دهانه لوله
point bland
نزدیک به دهانه لوله
object point
مقصد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com