Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
number average molecular weight	میانگین عددی وزن مولکولی
Other Matches
weight average molecular weight	میانگین وزنی وزن مولکولی
molecular weight	وزن مولکولی
molecular weight	جرم مولکولی
molecular weight determination	تعیین وزن مولکولی
molecular weight distribution	توزیع وزن مولکولی
average molecular speed	سرعت مولکولی متوسط
molecular indentification number	عدد شناسایی مولکولی
weight average degree of polymerization	میانگین وزنی درجه بسپارش
number average degree of polymerization	میانگین عددی درجه بسپارش
molecular still	دستگاه تقطیر مولکولی
molecular	مادیزهای
molecular	ملکولی ذرهای
molecular	مولکولی
molecular	ملکولی
molecular ion	یون مولکولی
molecular formula	فرمول مولکولی
molecular physics	فیزیک مولکولی
molecular theory	نظریه مولکولی
molecular flow	جریان مولکولی
molecular effusion	فوران مولکولی
molecular dispersion	پاشندگی مولکولی
molecular crystal	بلور مولکولی
molecular concentration	غلظت مولکولی
molecular mass	جرم مولکولی
molecular vibration	ارتعاش مولکولی
molecular spectrum	طیف مولکولی
molecular spectroscopy	طیف بینی مولکولی
molecular sieve	الک مولکولی
molecular rotation	چرخش مولکولی
molecular volume	حجم مولکولی
molecular polarizability	قطبش پذیری مولکولی
molecular paramagnetism	پارامغناطیس مولکولی
molecular packing	به هم فشردگی مولکولی
molecular distillation	تقطیر مولکولی
molecular model	الگوی مولکولی
molecular beam	باریکه مولکولی
molecular attracticm	جاده ذرات
molecular structure	ساختار مولکولی
molecular probes	ردیابهای مولکولی
molecular orbital	اوربیتال مولکولی
molecular absorption	جذب مولکولی
molecular alignment	صف بندی مولکولی
molecular asymmetry	بی تقارنی
molecular asymmetry	بی تقارنی مولکولی
molecular attracticm	کشش میان ذره ها
molecular effusion	نفوذ مولکولی
gram molecular volume	حجم مولکول- گرم
bonding molecular orbital	اوربیتال مولکولی پیوندی
molecular specific heat	گرمای ویژه مولی
critical molecular mass	جرم مولکولی بحرانی
molecular dipole moment	گشتاور دو قطبی مولکولی
space filling molecular model	الگوی مولکولی فضا پر کن
lowest unoccupied molecular orbital	پایینترین اوربیتال مولکولی اشغال نشده
highest occupied molecular orbital	بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده
weight	قطعه سرب درکیف زین برای جبران کمبودوزن اسب
weight	بارکردن
weight	میزان
weight	نزن
weight	سنگینی
weight	وزن
weight	سنگین کردن
weight	چیزسنگین
weight	لنگر
weight	سنگ وزنه
weight	وزن دادن
weight in	وزن کشی
weight	گرانی
it is of no weight	قدرواهمیتی ندارد
self weight	خود وزن
self weight	ویژه وزن
weight	فشار
weight	بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
over-average <adj.>	بالاتر از حد متوسط
above-average <adj.>	بالاتر از حد متوسط
on average [on av.]	روی هم رفته
with average	شامل خسارات خصوصی وجزئی
with particular average	مشمول خسارات خاص
above average <adj.>	بالاتر از حد متوسط
on average [on av.]	در میانگین
on average [on av.]	در حالت کلی
above average <adj.>	بیشتر از حد متوسط
above-average <adj.>	بیشتر از حد متوسط
over-average <adj.>	بیشتر از حد متوسط
average	میانگاه
average out	میانگین در نظر گرفتن
above average <adj.>	بیش از حد متوسط
above-average <adj.>	بیش از حد متوسط
average value	مقدار میانگین
average value	ارزش میانگین
average value	مقدار متوسط
average value	میانگین
average particular	خسارت وارده بر کشتی
over-average <adj.>	بیش از حد متوسط
average	رویهمرفته بالغ شدن
average	میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
average	مقدار متوسط
average	معدل میانگین
average	خسارت
average	میانگین حسابی متوسط حسابی
average	در حالت کلی
average	میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average	متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average	متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
average	ایجاد میانگین
average	عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
average	خسارت بحری
average	میانگین
average	پیدا کردن
average	درجه عادی میانگین
average	میانه متوسط
average	حد وسط
average	معدل
average	حد متوسط
average	روی هم رفته
average	متوسط خسارت در بیمه
average	میانگین موفقیت
particular average	خسارت جزئی
average	متوسط
particular average	خسارات جزئی
particular average	خسارت خاص
average	معدل گرفتن
average	میانه قرار دادن میانگین گرفتن
counter weight	پاسنگ
specific weight	سنگینی ویژه
gross weight	وزن کل
specific weight	وزن مخصوص
specific weight	وزن ویژه
counter weight	وزنه مقابل
counter weight	وزنه تعادل
gross weight	وزن کل هواپیما یاخودرو با بار وزن خالص
make-weight	سر وزن رسیدن وزنه بردار
heavy weight	38+ کیلوگرم
carpet weight	وزن فرش
heavy weight	001 کیلوگرم
heavy weight	18+ کیلوگرم
heavy weight	سنگین وزن
he is half your weight	وزن او نصف وزن شما است
gross weight	وزن با فرف
gross weight	وزن ناخالص
gross weight	وزن ناویژه
cross weight	وزن ناخالص
formula weight	وزن فرمولی
drop weight	وزن سقوطی
empty weight	وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
the weight is kilogrammes	وزن
the weight is kilogrammes	ان 5 کیلوگرم است
to carry weight	نفوذ یا اهمیت داشتن
equivalent weight	وزن هم ارز
toe weight	وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
equivalent weight	وزن معادل
unit weight	وزن مخصوص
draw weight	نیروی لازم برای کشیدن زه
design take off weight	حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
curb weight	وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
short weight	وزنه کم
short weight	سنگ کم
statistical weight	احتمال ترمودینامیکی
statistical weight	وزن اماری
total weight	وزن کل
to lose weight	لاغر شدن
fixed weight	وزن ثابت
where is the kilogramme weight ?	وزنه ....
weight lifting	وزنه برداری
weight lifter	وزنه بردار
net weight	وزن خالص
net weight	وزن کلی
weight index	شاخص موزون
operating weight	وزن عملیاتی
weight function	تابع وزنی
weight belt	کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
weight man	پرتابگر وزنه یا چکش پرتابگر چکش
where is the kilogramme weight ?	سنگ کیلوگرم کجاست
wet weight	وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
weight zone	مربع وزن گلوله
weight training	بدن سازی
weight ton	تن سنگین
weight throw	پرتاب وزنه
weight the sugar	قند را بکشید
weight ratio	نسبت وزن
weight program	تمرین وزنه برداری
weight percent	درصد وزنی
weight of solids	وزن ذرات
paper weight	کاغذ نگهدار
paper weight	وزنه
weight trainer	آموزندهوزنه
light weight	سبک وزن در اصطلاح کشتی و مشت زنی و مانندانها
You are going to gain weight. if you let yourself go.	اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
letter weight	کاغذ نگاه دار
landing weight	وزن با هنگام تخلیه
landing weight	وزن فرود
landed weight	وزن کالا هنگام تخلیه
laden weight	وزن کلی خودرو با بار
pull one's weight <idiom>	کارها را تقسیم کردن
put on weight <idiom>	افزایش وزن
it pulls its weight	نسبت به سنگینی خودش خوب می کشد
weight trainer	مربیوزنه
sliding weight	وزنمتحرک
weight and measures	سنگ و اندازه
unladen weight	وزن کامل خودرو
unladen weight	وزن ناخالص خودرو

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com