Dictiornary-Farsi | numeric constant | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 190 (9 milliseconds)

English	Persian
numeric constant	ثابت عددی


Other Matches

numeric	که فقط حاوی اعداد هستند
numeric	آرایه حاوی اعداد
numeric	1-مربوط به اعداد. 2-
numeric	حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
numeric	سوراخ پانج شده در ردیفهای پانج کارت
numeric	صفحه کلید عددی
numeric	که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
numeric	مجموعه کلیدها با اعداد
numeric	عملوندی که فقط از اعداد استفاده میکند
numeric	نمرهای
numeric	عددی
non numeric	غیرعددی
numeric data	دادههای عددی
numeric format	قالب عددی
numeric format	فرمت عددی
numeric keypad	یک وسیله ورودی که مجموعهای از کلیدهای رقم دهدهی وکلیدهایی با عملکرد مخصوص را استفاده میکند
numeric keypat	قسمت کلید عددی
numeric pad	لائی عددی
numeric punch	منگنه عددی
numeric keyboard	صفحه کلید عددی
numeric data	داده عددی
numeric subset	زیرمجموعه عددی
numeric coprocessor	کمک پردازنده عددی
numeric coding	برنامه نویسی عددی
numeric code	رمز عددی
numeric word	کلمه عددی
numeric character	کاراکتر عددی
numeric character	دخشه عددی
numeric alphabetic	عددی و الفبایی
non numeric programming	برنامه ریزی غیر عددی
numeric representation	نمایش عددی
numeric coprossor socket	[پریز کمک پردازنده عددی]
numeric character set	دخشگان عددی
fixed numeric format	قالب عددی ثابت
constant	فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
constant	عدد ثابت
constant	مداوم
constant	ثابت دایمی
constant	مقدار ثابت
constant	پایا
constant	همیشگی
constant	ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constant	آنچه تغییر نمیکند
constant	سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constant	فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
constant	کد نمایش حروف که حاوی یک عدد ثابت دودویی در هر طول کلمه است
constant	ثابت
constant	دائمی
constant	وفادار
constant	باثبات استوار
constant	دادهای که مقدارش ثابت است
constant	ثابت قدم
constant	پایدار
cosmological constant	ثابت کیهان شناختی
lattice constant	ثابت شبکه
ionization constant	ثابت یون
instability constant	ثابت ناپایداری
inertia constant	ثابت اینرسی
hubble constant	ثابت هابل
madelung constant	ثابت مادلونگ
magnetic constant	پرمئابیلیته ی در خلاء
Napier's constant	عدد [ ایی ] [حرف لاتین] [ریاضی]
magnetic constant	ثابت مغناطیسی
multiplying constant	مضرب ثابت
newton constant	ثابت نیوتون
propagation constant	ثابت انتشار
gravitational constant	ثابت جاذبه
spring constant	ضریب فنریت
rate constant	ثابت سرعت
real constant	ثابت حقیقی
rydberg constant	ثابت ریدبرگ
screening constant	ثابت پوشش
shielding constant	ثابت حفافتی
solar constant	ثابت خورشیدی
stability constant	ثابت پایداری
stefan's constant	ثابت استفان
time constant	ثابت زمانی
weiss constant	ثابت وایس
velocity constant	ثابت سرعت
velocity constant	ضریب سرعت
proportionality constant	ثابت تناسب
A constant guest is never welcome . <proverb>	به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
physical constant	ثابت فیزیکی [فیزیک]
Napier's constant	عدد نپر [ریاضی]
Constant of integration	ثابت انتگرال گیری [ریاضی]
overall formation constant	ثابت تشکیل کلی
physical constant	ثابتهای فیزیکی
planck's constant	ثابت پلانک
planck's constant	کوانتوم کنش
attenuation constant	ثابت تضعیف
constant potential	اختلاف پتانسیل ثابت
absorption constant	ضریب جذب
constant power	توان ثابت
constant power	توان دائمی
constant pressure	فشار ثابت
constant return	بازده ثابت
constant speed	سرعت ثابت
constant voltage	ولتاژ ثابت
constant voltage	فشار الکتریکی ثابت
coupling constant	ثابت جفت شدن
cryoscopic constant	ثابت انجماد سنجی
curie constant	ثابت کوری
constant of the cone	زاویه کجی مخروق نقشه برداری لامبر ضریب مخروط لامبر
constant of motion	ثابت حرکت
constant luminance	روشنایی ثابت
boltzmann constant	ثابت بولتزمان
boltzmann constant	ثابت بولتزمن
calibration constant	ثابت درجه بندی
constant capital	سرمایه ثابت
constant cost	قیمت ثابت
constant cost	هزینه ثابت معادل cost fixed
constant current	شدت ثابت
constant current	جریان دائم
constant current	جریان مستقیم جریان ثابت باطری
constant error	خطای ثابت
constant factors	عوامل ثابت
decay constant	ثابت تباهی
declination constant	زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
dielectric constant	ثابت دی الکتریک
electric constant	ثابت الکتریکی
equilibrium constant	ثابت تعادل
gas constant	ثابت گازها
field constant	ثابت میدان
figurative constant	ثابت تلویحی
gas constant	ثابت گاز
formation constant	ثابت تشکیل
force constant	ثابت نیرو
ebullioscopy constant	ثابت غلیان نمایی
disintegration constant	ثابت تلاشی
frequency constant	ثابت فرکانس
gravitational constant	ثابت گرانش
dissociation constant	ثابت تفکیک
solubility product constant	ثابت حاصلضرب انحلال
ion product constant	ثابت حاصلضرب یونی
constant current charge	شارژ با جریان ثابت
solubility product constant	ثابت حاصلضرب انحلال پذیری
specific rate constant	ثابت ویژه سرعت
constant current generator	مولد با امپر ثابت
thermodynamic equilibruim constant	ثابت تعادل ترمودینامیکی
constant current distribution	توزیع با شدت ثابت
stepwise formation constant	ثابت تشکیل مرحلهای
universal gas constant	ثابت گازها
constant cost industry	صنعت هزینههای ثابت
gas law constant	قانون ثابت گازها
image phase constant	ضریب فازی چهار قطبی ضریب ثابت فازی تصویر ثابت فازی چهار قطبی
image transfer constant	ثابت انتقال تصویر
capacitive time constant	ثابت زمانی فرفیت
constant amperage regulation	تنظیم با امپر ثابت
constant current regulator	تنظیم با امپر ثابت
near-constant state of flux	تغییر همیشگی
constant voltage regulator	ولتپای
A steadfast (constant) friend.	دوست ثابت وپابر جا
inductive time constant	ثابت زمانی القا
input time constant	ثابت زمانی اولیه
to be exposed to a constant stream of something	در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
constant current motor	موتور با امپر ثابت
floating point constant	ثابت ممیز شناور
constant potential transformer	مبدل با ولت ثابت
constant pressure combustion	احتراق در فشار ثابت
constant return to scale	بازده ثابت نسبت به مقیاس
constant speed drive	چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
constant speed motor	موتور با سرعت ثابت
constant speed propeller	ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
constant speed regulation	تنظیم با سرعت ثابت
constant speed unit	گاورنری که توسط موتور کارمیکند و ملخ را کنترل مینماید
constant temperature pressure	welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
constant velocity joint	تویی چرخ
constant voltage charge	شارژ با ولتاژ ثابت
constant potential regulator	ولتپای
constant potential rectifier	یکسو کننده با ولت ثابت
constant potential generator	مولد با ولت ثابت
constant current transformer	مبدل با شدت ثابت
constant displacement pump	پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
constant stimulus method	روش محرک ثابت
relative dielectric constant	ثابت دی الکتریک نسبی
law of constant proportions	قانون نسبتهای ثابت
reaction rate of constant	ثابت سرعت واکنش
constant helm plan	نقشه زیگزاگ
low time constant	ثابت زمانی کوچک
polaron coupling constant	ثابت جفت شدن پولارونها
constant potential distribution	توزیع با ولت ثابت
boiling point elevation constant	ثابت صعود نقطه جوش
time constant of an exponential quantity	ثابت زمانی یک کمیت نمایی
Constant dripping wear away the stone . <proverb>	قطرات مداوم آب سنگ را مى ساید.
law of constant heat sumation	قانون ثابت بودن جمع گرماها
constant angle arch dam	بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
constant dripping wears away the stone <proverb>	اگر که خواهی شوی خوشنویس، بنویس و بنویس و بنویس
law of constant heat sumation	قانون هس
spherical coordinate system [with constant radius]	دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]