English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (7 milliseconds)
English Persian
numeric punch منگنه عددی
Other Matches
numeric که فقط حاوی اعداد هستند
numeric 1-مربوط به اعداد. 2-
numeric حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
numeric سوراخ پانج شده در ردیفهای پانج کارت
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
numeric صفحه کلید عددی
numeric مجموعه کلیدها با اعداد
numeric آرایه حاوی اعداد
numeric نمرهای
numeric عملوندی که فقط از اعداد استفاده میکند
numeric عددی
non numeric غیرعددی
numeric character کاراکتر عددی
numeric code رمز عددی
numeric character دخشه عددی
numeric representation نمایش عددی
non numeric programming برنامه ریزی غیر عددی
numeric coding برنامه نویسی عددی
numeric constant ثابت عددی
numeric coprocessor کمک پردازنده عددی
numeric keypad یک وسیله ورودی که مجموعهای از کلیدهای رقم دهدهی وکلیدهایی با عملکرد مخصوص را استفاده میکند
numeric keyboard صفحه کلید عددی
numeric format فرمت عددی
numeric format قالب عددی
numeric data دادههای عددی
numeric subset زیرمجموعه عددی
numeric data داده عددی
numeric word کلمه عددی
numeric keypat قسمت کلید عددی
numeric alphabetic عددی و الفبایی
numeric pad لائی عددی
fixed numeric format قالب عددی ثابت
numeric character set دخشگان عددی
numeric coprossor socket [پریز کمک پردازنده عددی]
punch-up بزن بزن
zero punch سوراخ صفر
y punch سوراخ کارت ستونی .
punch-up کتک کاری
x punch سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
punch پانچ
punch-up زد و خورد
punch بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است
punch ضربت مشت قوت
punch استامپ
punch توپ را با مشت زدن
punch کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch ضربه با مشت
punch سوراخ کن
punch وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
punch قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punch سوراخ ایجاد کردن
punch وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
punch مشت
punch در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punch مهر کردن سوراخ
punch مشت زدن بر
punch منگنه
punch مهر
punch مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
punch کوتاه قطور
punch منگنه کردن سوراخ کردن
punch پهلوان کچل
punch سوراخ کردن
punch card کارت منگنه
punch down block وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
punch plier انبر منگنه کاری
punch position محل منگنه
punch press پرس منگنه
punch room اطاق منگنه زنی
paper punch کاغذسوراخکن
punch card برگ منگنه
reproducting punch منگنه تولید شده
punch the ball مشت کردن دروازه بان
punch-ups کتک کاری
punch-ups بزن بزن
punch-ups زد و خورد
punch and pattern سوراخوحککردن
punch hole گودالسوراخ
He has a strong punch. ضرب دست خوبی دارد ( مشت قوی )
To punch . To box . مشت زدن
You beat me to the punch. تو از من سریعتر بودی.
punch-drunk گیجی
punch-drunk سر بههوایی
reproducting punch منگنه تجدیدشده
sunday punch کاراترین ضربه در بوکس
tape punch نوار منگنه کن
ticket punch بلیت سوراخ کن
to punch a hole in سوراخ کردن
twelve punch سوراخ سطر دوازدهم
twelve punch منگنه سطر دوازدهم
wad punch سنبه
zone punch سوراخ دسته بندی
punch-drunk مشت مستی
chadless punch منگنه بی خرده کاغذ
gang punch منگنه گروهی
hollow punch سمبه منگنه
center punch مرکز سوراخ
lever punch منگنه اهرمی
milk punch مشروبات مخلوط با شیر وقند
multiple punch منگنه چندگانه
center punch سنبه نشان
card punch دستگاه کارت منگنه
gang punch منگنه دسته جمعی
center punch مرکز منگنه
control punch منگنه کنترلی
control punch پانچ کنترلی
digit punch منگنه رقمی
double punch منگنه مضاعف
draw punch منگنه کششی
eleven punch سوراخ ردیف یازدهم
card punch کارت منگنه کن
calculating punch پانچ محاسباتی
kindey punch ضربه خطا به پشت
pull a punch در موقع ضربه دست را کشیدن
punch ball گلابی تمرین بوکس
punch position موضع منگنه
printing punch منگنه کن با قابلیت چاپ
punch line لب مطلب
punch line جمله اساسی واصلی
as ptoud as punch بسیار متکبر و از خود راضی
punch-lines جمله اساسی واصلی
punch-lines لب مطلب
punch-line جمله اساسی واصلی
punch-line لب مطلب
to punch in [American E] [in the workplace] مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
punch card machine ماشین کارت منگنه
to punch out [American E] [in the workplace] مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
beat someone to the punch (draw) <idiom> قبل از هرکسی کاری را انجام دادن
punch paper tape نوار کاغذی منگنه
paper tape punch منگنه نوار کاغذی
paper tape punch منگنه کن نوار کاغذی
port a punch card علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
Punch and Judy show نمایش خیمه شب بازی
Punch and Judy shows نمایش خیمه شب بازی
oval faced chaser punch قلم خوشه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com