English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8 milliseconds)
English Persian
objective data دادههای عینی
objective data دادههای واقعی
Other Matches
objective هدف
objective واقعی
objective معقول
objective مقصود
objective منظور ازعملیات
objective value ارزش عینی
objective چیزی که کسی سعی به انجام آن دارد
objective برون ذات
objective دارای وجود خارجی
objective عدسی شیئی
objective عملی
objective هدف منظور
objective عینی
objective برونی
objective value ارزش واقعی
objective اماج
objective قابل مشاهده
objective بی طرف
objective حالت مفعولی
objective علمی و بدون نظر خصوصی
objective method روش عینی
objective plane سطح افق هدف
objective plane افق هدف
objective psychology روانشناسی عینی نگر
objective reality واقعیت عینی
objective reality واقعیت برونی
objective test ازمون عینی
objective type سنخ عینی
objective case مفعولیت
design objective هدف طراحی
stockage objective هدف ذخیره انبار
stockage objective هدف انبار
objective lens عدسی شیئی
objective function تابع هدف
objective point سمت مورد توجه
objective complement مکمل موضوع
objective glass عدسی شیئی
objective complement اسم یا صفت یاضمیرمکمل صفت موضحه درمسندالیه
objective case حالت مفعولی
objective anxiety اضطراب عینی
objective point مقصد
limited objective هدف نزدیک به جبهه دشمن
limited objective هدف محدود
intermediate objective هدف واسطه
objective language زبان مقصود
successive objective هدفهای متوالی
Please be unbiased(fair,objective). تعصب بخرج ندهید
data name نام داده
data دادههای اماری
data value مقدار داده
data مختصات
data اطلاعات
data سوابق عناصر داده ها
data مفروضات
data سوابق دانسته ها
data ارقام
known data عناصر معلوم
t data دادههای ازمون
data داده
known data عناصر تیرمعلوم
data داده ها
data reduction داده کاهی
data recorder ضباط داده ها
data record رکورد داده ها
data point نقطه داده
data protection حفافت داده ها
data recorder داده نگار
data pulse ضربان داده
data rate نرخ
data rate میزان داده
data processor پردازنده داده ها
data recording داده نگاری
data set دادگان
data set مجموعه داده ها
data set ترتیب داده
data set name نام مجموعه داده ها
data sheet برگ داده ها
data sheet ورق داده ها صفحه داده ها
data source منبع داده
data statement حکم دادهای
data stream سیر داده
data security امنیت داده ها
data section بخش داده ها
data scope یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
data recording ضبط داده ها
data sharing اشتراک داده
data reduction تقلیل داده ها
data reduction تقلیل داده ها کاهش داده ها
data redundancy حشو داده ها
data redundancy زائد بودن داده ها
data register ثبات داده ها
data retrieval بازیابی داده ها
data stream مسیل یا نهر داده
data link اتصال داده
data model مدل داده
data modem modem
data modification اصلاح داده ها
data organization سازمان داده ها
data origination اساس داده
data origination سرچشمه داده ها
data link راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
data mile میل
financial data اطلاعات مربوط به امور مالی
data link پیوند داده
data link تجهیزاتی که اجازه انتقال اطلاعات به صورت یک داده رامیدهد
data management مدیریت داده ها
data manipulation دستکاری داده ها
data mask نقاب داده ها
data medium داده رسان
data medium رسانه داده ها
data link ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
data link محور مخابرات
data link پیوند دادهای
data plotter رسام داده ها
data plotter رسم کننده داده ها
data mile میل دریایی
data preparation داده امایی
data preparation امایش داده ها
data preparation امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
data privacy محرمانه بودن داده ها
data packet نرم افزاری که حاوی یک رشته بررسی خطا میباشد
data packet منبع ارسال سری داده در یک بسته
data origination سر منشاء داده ها
data line خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
data librarian بایگان داده
data level سطح داده
data leakage جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
data item قلم داده ها
data item واحد داده
data item موارد ذکرشده در اطلاعات
data logging ضبط دادههای مربوط به حوادثی که در زمانهای متوالی اتفاق می افتند
data processor داده پرداز
data strike چاهک داده ها
qualitative data دادههای کیفی
quantitative data دادههای کمی
raw data دادههای خام
raw data دادههای اولیه
raw data ارقام خام
output data داده خروجی
original data داده اصلی
mechanized data دادههای ماشینی
meteorological data عناصر هواسنجی
meteorological data اطلاعات هواسنجی
nominal data داده اسمی
numeric data داده عددی
numeric data دادههای عددی
ordinal data داده ترتیبی یا وصفی
ordnance data اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
raw data داده خام
received data داده دریافت شده
test data دادههای ازمایشی
tidal data دادههای کشندی
transaction data دادههای تراکنشی
transmitted data دادههای مخابره شده
transmitted data دادههای ارسال شده
data hold ذخیرهاطلاعات
data panel دکمهاطلاعات
hunger for data میل شدید به داده ها
test data دادههای ازماینده
replot data عناصر دوباره بردن هدفها
restricted data اطلاعات طبقه بندی شده
sample data داده نمونه
serial data داده سری
source data دادههای منبع
symbolic data داده سمبلیک
technical data اطلاعات فنی
technical data عوامل فنی
master data دادههای اصلی
master data شاه دادهها
data transmission مخابره داده ها
data transmission ارسال داده
data transmission مخابره داده
data type نوع داده ها
data unit واحد داده
data unit واحدداده ها
data validation معتبرسازی داده
data verification بازبینی داده
data transfer انتقال داده ها
data transducer مبدل داده ها
data structure ساختار داده ها
data structure ساختمان داده ها
data structures ساختارهای داده
data table جدول داده ها
data tablet یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
data termianl پایانه دادهای
data terminal ترمینال داده
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
data word کلمه داده
digital data داده رقمی
input data دادههای اولیه
input data داده ورودی
intelligence data عناصر اطلاعات
live data داده موثر
logistical data اطلاعات لجستیکی
marginal data اطلاعات حاشیهای نقشه
mass data دادههای انبوه
master data شاه داده
input data معطیات ورودی
input data معلومات یا دادههای ورودی
digital data داده دیجیتالی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com