Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
objective plane	سطح افق هدف
objective plane	افق هدف
Other Matches
objective	منظور ازعملیات
objective	عملی
objective	عدسی شیئی
objective	دارای وجود خارجی
objective	برون ذات
objective	چیزی که کسی سعی به انجام آن دارد
objective value	ارزش واقعی
objective value	ارزش عینی
objective	اماج
objective	بی طرف
objective	قابل مشاهده
objective	حالت مفعولی
objective	علمی و بدون نظر خصوصی
objective	برونی
objective	عینی
objective	هدف منظور
objective	مقصود
objective	معقول
objective	واقعی
objective	هدف
objective complement	اسم یا صفت یاضمیرمکمل صفت موضحه درمسندالیه
objective complement	مکمل موضوع
objective data	دادههای عینی
objective data	دادههای واقعی
objective function	تابع هدف
objective case	حالت مفعولی
objective case	مفعولیت
objective anxiety	اضطراب عینی
objective point	سمت مورد توجه
limited objective	هدف نزدیک به جبهه دشمن
limited objective	هدف محدود
intermediate objective	هدف واسطه
objective point	مقصد
design objective	هدف طراحی
objective glass	عدسی شیئی
objective language	زبان مقصود
objective lens	عدسی شیئی
successive objective	هدفهای متوالی
stockage objective	هدف انبار
stockage objective	هدف ذخیره انبار
objective psychology	روانشناسی عینی نگر
objective type	سنخ عینی
objective test	ازمون عینی
objective reality	واقعیت برونی
objective reality	واقعیت عینی
objective method	روش عینی
Please be unbiased(fair,objective).	تعصب بخرج ندهید
to plane a way or down	بارنده صاف کردن
z-plane	صفحه مختلط [ریاضی]
plane	صفحه
plane	رویه هموار
plane	رنده
plane	رنده کردن
plane	سطح صاف
plane	سطح هموار
plane	سطح تراز مسطح
plane	با رنده صاف کردن
plane	صاف کردن پرواز
plane	جهش شبیه پرواز سطح تراز
plane	یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
plane	هموار
plane	افقی سطح افق افقی کردن
plane	صاف هواپیما
plane	صاف مسطح
plane	هواپیما
plane	سطح مستوی
plane	مسطح
reflection plane	صفحه بازتاب
plane of site	سطح قائم مار بر سکوی تیر
rabbet plane	رنده کام کنی
rabbet plane	رنده دو راهه
polarization plane	صفحه قطبش
plane wave	موج مسطح
plane wave	موج صفحهای
plane table	سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
plane of symmetry	سطح تقارن
plane polarized	تابشهای الکترومگنتیک
plane of symmetry	صفحه تقارن
plane of rotation	سطح دوران
plane of reflection	صفحه بازتاب
plane of asymmetry	سطح انحراف مسیر
plane of asymmetry	سطح مسیر لغزش انحرافی
plane of bending	صفحه خمش
plane of departure	سطح قائم تیر
plane of fire	سطح تیر
plane of fire	افق مسیرتیراندازی
plane iron	تیغه نجاری
plane of departure	سطح قائم مسیر گلوله
plane of fire	سطح مبنای مسیر تیراندازی
plane knife	تیغه رنده
routing plane	رنده کفرند
plane [Platanus]	درخت چنار
What time does the plane take off?	چه وقت هواپیما پرواز می کند؟
To board a plane.	سوار هواپیما شدن
incidence plane	صفحه تابش
plane projection	طرحمسطح
plane figure	شکل مسطح
diving plane	پرهزیردریایی
complex plane	صفحه مختلط [ریاضی]
scheduled plane	هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
plane tree	درخت چنار
passenger plane	هواپیمای مسافربری
torpedo plane	هواپیمای اژدر افکن
toothing plane	رنده خط گیری
slip plane	سطح لغزش
slant plane	صفحه مسیر هدف
sea plane	هواپیمایی دریایی
sash plane	رنده بغل
sagittal plane	صفحه سهمی
stick plane	رنده میله دار
routing plane	رنده تهرند
rolling plane	صفحه غلطشی
smooth plane	رنده صاف کاری
smooth with the plane	رنده کردن
toothing plane	رنده خشخاش
tooth plane	رنده دندانه دار
this line is p to that plane	این خط نسبت به ان سطح عموداست
symmetry plane	صفحه تقارن
stick plane	رنده با تیغه گرد
smoothing plane	رنده دو تیغ
smoothing plane	رنده پرداخت
reflection plane	صفحه انعکاس
cleavage plane	سطح مرزی
horizontal plane	صفحه عرضی
transverse plane	صفحه افقی
transverse plane	صفحه عرضی
image plane	سطح تصویر
cutting plane	صفحه برش
plane of incidence	صفحه تابش
incline plane	سطح مایل
incline plane	غفلت گاه
inclined plane	سطح شیب دار
inclined plane	سطح شیبدار
inclined plane	سطح مورب
bedding plane	بستره
into plane service	تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
jack plane	رنده دستگاه
horizontal plane	صفحه افقی
hand plane	رنده کردن دستی
datum plane	سطح مبنای ارتفاع
datum plane	افق مبنا
datum plane	سطح مبنای اب دریا
chord plane	صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
rebate plane	رنده کام کنی
focal plane	افق مار بر کانون عدسی
focal plane	افق کانونی
focal plane	صفحه کانونی
frontal plane	سطح تاجی
glide plane	سطح لغزش
dado plane	رنده کام کنی
grooving plane	رنده کام کنی
grooving plane	رنده شیار
gyro plane	سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
jack plane	رنده بزرگ
jack plane	رنده درشت تراش
normal plane	صفحه قائم
back plane	یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
attack plane	هواپیمای تک
air plane	طیاره
air plane	هواپیما
adjustable plane	رنده درجه دار
oblique plane	سطح مورب
plane angle	زاویه مستوی
plane as a pikestaff	مانند آفتاب روشن
plane director	نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
plane geometry	هندسه مسطحه
plane guard	ناوگارد نجات
plane guard	ناو نجات
plane iron	تیغ رنده
normal plane	توزیع نرمال
compass plane	رنده سینه
jointing plane	رنده دستگاه
jointing plane	رنده بلند
battle plane	هواپیمای جنگی
crystal plane	صفحه بلور
crystal plane	سطح بلوری
map plane	سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
crystal plane	سطح کریستالی
middle plane	صفحه میانتار
crossing plane	سطح تقاطع
cross plane	رنده کردن
moulding plane	رنده ابزار
core plane	صفحه چنبره ها
scheduled service plane	هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
to bring to the same plane [height]	به یک صفحه [بلندی] آوردن
The plane to ... departs at ... o'clock.	هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
to miss a flight [plane]	پرواز [خود] را از دست دادن
plane sinusoidal wave	موج سینوسی صفحهای
negative photo plane	افق شیشه عکاسی
plane table map	نقشه مسطحه عوارض نما
negative photo plane	سطح افق شیشه عکس
plane of mirror symmetry	صفحه تقارن اینهای
mirror plane of symmetry	صفحه تقارن اینهای
meteorological datum plane	ایستگاه مبنای هواسنجی
plane polarized light	نور قطبیده مسطح
backing iron of plane	پشت تیغ
inclined shear plane	سطح برش مایل
body of carpenter's plane	کوله رنده نجاری
focal plane shutter	صفحهروم دریچهعدسی
european type plane	رنده فرنگی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com