English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (8 milliseconds)
English Persian
observation sector قطاع دیدبانی
Other Matches
observation رصد
observation مشاهده
observation ملاحظه
observation نظر
observation دیدبانی
observation دیدبانی کردن مشاهده کردن
observation معاینه وبررسی کردن
observation دیدبانی اتش
observation معاینه
observation افهارعقیده
observation well چاه مشاهدهای
self observation خویشتن نگری
observation رصد کردن
faculty of observation بینش مشاهدات جوی
observation camera دوربین نظارت
ground observation دیدبانی ازروی زمین
ground observation دیدبانی زمینی
flank observation دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
flank observation دیدبانی جناحی
faculty of observation قوه مشاهده
direct observation مستقیمامشاهده کردن
direct observation دیدبانی مستقیم
bilateral observation دیدبانی دوجانبه
aerial observation دیدبانی هوایی
air observation دیدبانی هوایی
observation error خطای مشاهده
bilateral observation دیدبانی مضاعف
astronomic observation دیدبانی نجومی
observation camera دوربین مدار بسته
army of observation عده دیدبانی
observation window پنجرهدیدهبانی
observation pipe لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
observation pipe لوله پیزومتر
weather observation مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی
observation camera دوربین امنیتی
observation station دیدگاه
participant observation مشاهده توام با مشارکت
visual observation دیدبانی با چشم
visual observation دیدبانی بصری
ostronmical observation ترصد
weather observation مشاهدات جوی
observation deck میزمشاهدات
naturalistic observation مشاهده طبیعی
observation post پست دیدبانی
Observation of natural phenomena . ملاحظه پدیده های طبیعی
water level observation بررسی تراز اب
sector سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
sub sector بخش فرعی
sub sector زیربخش
sector شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector منطقه ماموریت قطاع اتش
sector جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
sector قطاع دایره
sector تقسیم دیسک به شیار رهایی
sector کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
sector دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector منطقه واگذاری
sector محله
sector ناحیه
sector بخش
sector جزء تقسیم کردن
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector قطاع
sector خط کش ریاضی ناحیه
sector قسمتی ازجبهه
sector منطقه
two sector economy اقتصاد دو بخشی
sector of a sphere اکلیل کروی
service sector بخش خدمات
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
sector commander فرمانده ناحیه
sector of fire منطقه اتش
sector of fire قطاع اتش منطقه تیراندازی
traditional sector بخش سنتی
throwing sector نقطه فرود وسیله پرتاب شده
teritiary sector بخش ثالثه
teritiary sector بخش سوم
two sector model الگوی دو بخشی
spherical sector قطاع کروی
soft sector علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
sector scan کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
sector of search منطقه تجسس رادار
sector of search منطقه مراقبت رادار
sector of search منطقه کاوش
disk sector قطاع دیسک
sector addressing نشانی دهی قطاعی
real sector بخش متغیرهای حقیقی
public sector بخش دولتی
government sector بخش دولتی
private sector بخش خصوصی
disk sector بخش دیسک
defense sector منطقه پدافندی
bad sector قطاع خراب
bad sector قطاع بد
bad sector شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
sector of responsibility منطقه مسئولیت
public sector بخش عمومی
monetary sector بخش پولی
observing sector منطقه دیدبانی
agricultural sector بخش کشاورزی
nonmonetary sector بخش غیر پولی
productive sector بخش تولیدی
modern sector بخش جدید
modern sector بخش نوین
main sector بخش اصلی
infrastructural sector بخش زیربنائی
nonformal sector بخش غیر رسمی
informal sector بخش غیر رسمی
hard sector قطاع سخت افزاری
real sector بخش واقعی
observing sector قطاع دیدبانی
air defense sector منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
worm and sector sleering چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
steering worm sector تاج فرمان
fire support sector منطقه پشتیبانی اتش
steering worm sector چرخ دنده حلزونی قطاعی فرمان
sector interleave factor عامل جاگذاری قطاع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com