English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
offensive block دفاع تهاجمی
Other Matches
offensive تهاجم تهاجمی حمله عمومی
offensive <adj.> مهاجم
offensive <adj.> تهاجمی
offensive متجاوز
offensive کریه
offensive زشت یورش
offensive <adj.> حمله
offensive افند
offensive عملیات افندی
offensive اهنانت اور رنجاننده
offensive اهانت امیز تهاجمی
offensive متهاجم
air offensive افندهوایی
air offensive عملیات افندی هوایی
counter offensive حمله متقابل
counter offensive پدافند متقابل
offensive alliance پیمان تهاجمی
offensive weapon الت قتاله
offensive weapon در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
offensive weapon سلاح خطرناک
offensive weapon سلاح تهاجمی
offensive war جنگ تهاجمی
offensive movement حرکت تهاجمی شمشیرباز
offensive league اتحادتهاجمی
offensive league اتحادیه تهاجمی
offensive foul خطای حمله
offensive player شطرنجباز حملهای
v block گونیای جناقی
block بندال
self block خودبندی
block توده قلنبه
the block مردن بوسیله گردن زنی
on the block <idiom> فروخته شده
block فراکسیون
block out جاسازی
block جعبه قرقره
block مانع
block قرقره
block بنداوردن
block پارازیت
block سد قالب
block وقفه
block کنده
block قالب ریختن
block انسداد
block منطقه
block اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block بلوک
block کنده مانع ورادع
block قطعه
block بستن مسدود کردن
block مانع شدن از بازداشتن
block قالب کردن
block سد
block سد کردن
block مانع شدن
block قرقره طناب خور
block بلوک سیمانی
block تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block سد کردن خطا
block مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block دفاع
block سدکردن غیرمجاز حریف
block بلوک ساختن
block دفاع در مقابل ابشار
block توقف رویدادن چیزی
block بلاک
block مسدودکردن
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block قطعه زمین
block توده
block یک دستگاه ساختمان
power block سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
plummer block کنده محور
plummer block کنده شفت
pully block قرقره مرکب
stone block قالبسنگ
starting block تخته استارت
starting block سکوی شروع
spike over the block ابشار از بالای دفاع
snatch block قرقره پران
engine block قالب یا بدنه موتور
entry block کنده مدخل
snatch block قرقره فلزی چفت دار
radius block بلوک شعاعی
radium block بلوک شعاعی
punch down block وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
pierce the block ابشار محکم غیرقابل دفاع
pierce the block شکافتن دفاع
fuse block قالب فیوز
fuse block بلوک فیوز
fuse block خانه فیوز
fuse block چینی فیوز
form block بلوک فرمکاری
foot block بالشتک ستون
foot block زیر سری ستون
foot block قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
hat block قالب کلاه
input block واحد ورودی
one man block تک دفاع
erratic block بلوک نامنظم
shoulder block سد کردن حریف با ضربه شانه
nested block بلوک تو در تو
nerve block وقفه عصبی
leg block and under over فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
keel block تیر حمالی که به کشش کارمیکند
input block بلاک ورودی
erratic block بلوک جابجا شونده
storage block بلوک ذخیره
chip off the old block <idiom> (هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
tower block ساختمانبرجمانند
breeze-block آجرسیمانی
block vote رایفردیبهگروهی
block capitals حروفبزرگسادهوبدونهیچگونهنشانوتزئینی
travelling block بستانتقال
tension block کششقرقره
pulley block کلیدسایهروشن
pin block بخشسوزنی
hoisting block گیرهجرثقیل
earth block پلاکزمینی
knock one's block off <idiom> خیلی سخت به کسی صدمه زدن
to block [to block up] [to clog] [to clog up] something جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
to walk around the block دور بلوک خیابان راه رفتن
key-block سنگ تاج
cluster-block چندین طبقه آپارتمان
breeze-block خاکه زغال نیمه سوز
block-plan نقشه اولیه ساختمان
block-house دژ چوبی
block-cornice قرنیز بلوکی
block-capital سرستون بالشتکی
crown block قرقرهراس
anchorage block بستلنگرگاه
to block out an inage طرح کردن یک فکر
to block a passage مسدود کردن یک راه
to block a hat قالب کردن یک کلاه
to block a ball نگهداشتن توپ در بازی
title block قسمت عنوان نامه
title block قسمت مربوط به درج اطلاعات
three man block دفاع سه نفره
tail block قلاب عقب هواپیما
tail block قرقره طناب دار
tackle block دستگاه قرقره جرثقیل
swivel block قرقره گردان
to block out an inage دراوردن یک تصویردرذهن
two man block دفاع دونفره
chock-a-block به هم چپیده
chock-a-block مملو
chock-a-block کیپ
chock-a-block پر
chock-a-block بالا کشیده
chock-a-block کاملا افراشته
chock-a-block خفت
chock-a-block کاملا کشیده
block and tackle قرقره و زنجیر
block and tackle طناب و قرقره
wood block قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
swage block قالب سوراخ سوراخ
block size اندازه بلاک
block length درازای بلوک طول بلوک
block length درازای کنده
block house موضع مستحکم
block heel نعلبند پاشنه اسب
block header سر بلوک
block graphics نگاره سازی بلوک
block gap gap interrecord شکاف بین بلاک
block gap شکاف بین کندهای
block diagram نمودار بلوکی نمودار کلی
block diagram بلوک دیاگرام
block diagram نمودار کلی
block length طول کندهای طول بلاک
block letter چاپ نوعی حروف چوبی وبزرگ
block size اندازه کندهای
block size اندازه کنده
block shipment ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
block ship سد کردن دهانه کانال
block protection حفافت بلوک
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
block operation عملیات بلوک
block move جابجایی بلوک
block move انتقال بلوک
block mark نشان کنده
block lining پوشش بلوکی
block lining پوشش با بلوک سیمانی
block letter حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
block diagram نمودار بلوکی
block diagram نمایش تصویری سیستمها
block diagram نمودار کندهای
anvil block سندان مخصوص اهنگری
angle block سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
anchor block بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
affect block وقفه عاطفه
road block مانع روی جاده
road block راه بند
road block سد جاده
stumbling block سبب سقوط
stumbling block موجب لغزش
stumbling block مانع
stumbling block سنگ لغزش
block letters حروف جداودرشت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com