English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
office manager رئیس اداره
office manager رئیس دفتر
Other Matches
manager مدیر
manager امکان نوشتن متن به ذخیره سازی و بازیابی ویرایش و چاپ
manager ل کامپیوترها و شبکه در شرکت
manager نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
manager یس بخش در شرکت
dp manager مدیر داده پردازی
manager برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
manager نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
manager و نیز آدرس شیار را
manager مباشر
manager کارفرما
manager مدیر تیم
manager مدیر مسابقه بوکس
manager بخشی از سیستم عامل دیسک که فضای دیسک را به فایلها اختصاص میدهد
manager و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
stores manager مدیر انبارها
staff manager رئیس کارگزینی
site manager رئیس کارگاه
sales manager مدیر فروش
sale manager مدیر فروش
general manager مدیر باشگاه
file manager مدیر فایل
town manager شهردار انتصابی
edp manager مدیرداده پردازی الکترونیکی
bank manager رییسبانک
micro manager مدیر ریزکامپیوترها
acting manager کفیل
item manager مدیر اقلام
item manager مدیریت اقلام تدارکاتی
record manager مدیر رکورد
personnel manager مدیر استخدام
presentation manager واسط کار به گرافیک تامین شده توسط سیستم عامل OS/2
presentation manager تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی
presentation manager برای 2/OS که بطورمشترک توسط شرکتهای
Print Manager امکان نرم افزاری که بخشی از ماکروسافت ویندوز است و برای مدیریت صفحه چاپ به کار می رود
program manager مدیر برنامه ها
program manager بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند
library manager مدیر کتابخانه
project manager مدیر طرحها
project manager مدیر پروژه ها
project manager مدیر پروژه
LAN Manager سیستم عامل شبکه توسعه یافته توسط ماکروسافت برای PC
operation manager مدیر عملیات
stage manager کارگردان نمایش
stage manager مدیر نمایش
computer operations manager مدیر عملیات کامپیوتر
data base manager مدیر پایگاه داده
data processing manager مدیر پردازش داده
personal information manager برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
computer center manager مدیر مرکز کامپیوتر
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
adobe type manager مدیر انواع فونت ادوبی
Being a junior clerk is a far cry from being a manager . کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
little office نماز مخصوص حضرت مریم
office مقام
office شغل
office محل کار
office مسئولیت احرازمقام
office اشتغال
office اداره
to i. anyone with an office به کسی منصب دادن
office دفتر کار
office دفتر
to r. any one in an office کسی رادوباره به منصبی گماشتن
office اطاق
office منصب
office محل کار اداره
office خدمت
office کار وفیفه
office اطاق دفتر
office شغل عمومی
office کامپیوتر کوچک
in office در دفتر
Near our office . نزدیک اداره ما
office اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
office استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
office مناسب برای استفاده در شرکت
office وفیفه
office of records بایگانی یا دفتراسناد و مدارک
purchasing office دفتر خرید
site office دفتر ساختمانی
record office اداره بایگانی کل
office work کار اداری
registered office اقامتگاه قانونی شرکت
office of the future ادارهای که استفاده گستردهای از کامپیوتر
office of the future ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
printing office چاپخانه
office chair صندلی اداری
office chair مبل اداری
placement office موسسهکاریابیبرایفارغالتحصیلان
police office پاسگاه پلیس
police office کلانتری
out of [outside] office hours خارج از ساعات اداری
period of office دوره تصدی
patent office اداره ثبت اختراعات
purchasing office قسمت خرید
paperless office اداره بی کاغذ
removal from office عزل
site office دفتر مشاوراملاک
stationery office اداره انتشارات پارلمانی ورسمی
booking office باجه رزرو بلیت
ticket office باجه بلیت فروشی
booking office باجه فروش بلیت
A new government wI'll take office . حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
To assume office . عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
Outside office hours. خارج از وقت اداری
sorting office مکانیکهدرآننامهها بستههاو....باتوجهبهآدرسگیرندهدستهبندیمیشوند
booking office گیشهفروشبلیط
Where is the post office? پستخانه کجاست؟
Where is the booking office? باجه بلیت فروشی کجاست؟
office grapevine سخن چینی [در دفتری یا شرکتی]
the relevant office اداره مسیول
government office اداره دولتی
ticket office باجه فروش بلیت
information office دفتر اطلاعات
Where is the ticket office? باجه بلیت فروشی کجاست؟
office tower برجکارهایاداری
office-holders دیوان گر
Where is the booking office? باجه رزرو بلیت کجاست؟
ticket office باجه
ticket office محل فروش بلیت
the foreign office وزارت خارجه
tenure of office زمامداری
tenure of office تصدی
subhome office شعبه اصلی یک اداره
subhome office شعبه دفتر اصلی
office-holders صاحب مقام
to solicit an office درخواست ازیک شرکت
office-holders دیوان سالار
office-holders کارمند دولت
office-holders صاحب منصب دولت
office-holder دیوان گر
office-holder دیوان سالار
office-holder صاحب مقام
office-holder کارمند دولت
office-holder صاحب منصب دولت
audit office دفتر حسابرسی
during his tenure of office درمدت تصدی او
end office دفتر انتهایی
end office شعبه جز
engineering office دفتر مهندسی
engineering office دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
exchange office مرکز تلفن خودکار
finance office اداره دارایی
front office سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
Home Office وزارت داخله
good office مساعی جمیله
governor's office فرمانداری
head office اداره مرکزی
head office دفتر مرکزی
census office اداره امار و ثبت احوال
holy office جامعه راهبان ومومنین
office bearer بعدا پرسیده شود
india office وزارت هند
drawing office دفتر طراحی
drawing office دفتر نقشه کشی
audit office اداره حسابرسی
automated office دفتر خودکار
branch office شعبه
branch office دفتر شعبه
cash office دایره صندوق
cash office صندوق
census office دایره سجل و احوال
central office دفتر مرکزی
post office محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
central office مرکز تلفن
post office اداره مرکزی پست
central office تلکس و تلگراف
post office پستخانه
box office باجه بلیط فروشی
box office گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
war office وزارت جنگ
india office اداره امورهندوستان
inquiry office اداره خبر گیری
inquiry office دفتر اطلاعات
office computer کامپیوتر اداری
office hours ساعات کار
main office مرکز اصلی
register office اداره ثبت احوال
notary office محضر
notary office دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
registry office اداره ثبت
electronic office محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
office attorney وکیل دفتر
office boy پیشخدمت
office boy فراش
office hours ساعات اداری
office copy رونوشت مصدق
office building ساختمان اداری
lawyer's office دفتر وکالت
lawyer's office دارالوکاله
intelligence office دفتر راهنمایی
intelligence office دفتر اطلاعات
intermediate office مرکز میانی
investiture with an office اعطای منصب
investiture with an office برگماری بکار
jack in office ادم باد درسرکه تازه بمقام
jack in office رسیده است
job office دفتر کارگاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com