English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
oil processing area منطقهپردازشنفت
Other Matches
word processing پردازش کلمه
priority processing اولویت پردازی
priority processing پردازش اولیه
processing element عنصر پردازشی
processing program برنامه پردازشی
processing program برنامه پردازش
cooperative processing سیستمی که در آن یک یا چند کامپیوتر در یک شبکه توزیع شده می توانند بخشی از برنامه یا کار یا مجموعهای از داده ها را اجرا کنند
processing symbol علامت پردازش
processing unit واحد پردازش
processing unit واحدپردازشگر
post processing پس پردازش
post processing پس پردازی
nonoverlap processing نوشتن و پردازش داخلی فقط در یک اسلوب سری صورت می گیرد
direct processing پردازش مستقیم
demand processing پردازش بر اساس نیاز
overlap processing اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
overlap processing پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری
parallel processing پردازش موازی
picture processing پردازش تصویری
processing of the order انجام سفارش
processing unit واحد پردازنده
continuous processing پردازش پیوسته
simultaneous processing پردازش همزمان
batch processing پردازش دستهای
batch processing دسته پردازی
serial processing پردازش سری
serial processing پردازش نوبتی
sequential processing پردازش ترتیبی
background processing کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
background processing فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
batch processing سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
call processing فراخوان پردازی
concurrent processing پردازش همزمان
random processing با دست یابی تصادفی
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
random processing پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
random processing پردازش تصادفی
text processing پردازش متن
command processing پردازش دستورالعمل
remote processing پردازش از راه دور
batch processing سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
background processing پردازش زمینهای
file processing پرونده پردازی
inquiry processing فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان
image processing پردازش تصویر
image processing تصویر پردازی
file processing پردازش فایل
data processing پردازش داده ها
data processing داده پردازی
nonoverlap processing روشی که به وسیله ان خواندن
interactive processing پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
geometry processing فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
foreground processing اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند
distrubuted processing پردازش توزیعی
document processing پردازش مدرک
document processing متن پردازی
foreground processing پردازش پیش صحنی
list processing لیست پردازی
list processing پردازش لیست
in line processing پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
information processing پردازش اطلاعات
data processing امایش اطلاعات
data processing پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
data processing تهیه و تولیداطلاعات
data processing پرورش اطلاعات
data processing تهیه اطلاعات
information processing نتیجه گیری ازاخبار
data processing مرتب کردن داده ها
information processing تقویم اخبار
businedd data processing داده پردازی تجاری
list processing langauge زبانهای پردازش لیست
automated data processing پردازش داده به صورت خودکار
automatic data processing پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
information processing center مرکز پردازش اطلاعات
computer processing cycle چرخه پردازش کامپیوتر
transaction oriented processing پردازش تغییرگرا
automatic data processing پردازش خودکار داده ها
information processing carriculum دوره پردازش اطلاعات
remote batch processing پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
scientific data processing پردازش داده علمی
scientific data processing داده پردازی علمی
information processing systems نظامهای خبرپردازی
information processing machine computer
business data processing داده پردازی تجاری
stacked job processing پردازش پشته یی
integrated data processing پردازش داده مجتمع
central processing unit واحد پردازش مرکزی
string processing languages زبانهای پردازش رشته
central processing unit واحدپردازنده مرکزی
centralized data processing پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
real time processing پردازش بلادرنگ
list processing langauge زبان لیست پردازی
data file processing پردازش فایل داده
data processing center مرکز داده پردازی
data processing center مرکز پردازش داده
data processing center مرکزداده پردازی
data processing curriculum دوره تحصیلات پردازش داده
data processing cycle چرخه پردازش داده
data processing management مدیریت پردازش داده
data processing manager مدیر پردازش داده
data processing system سیستم پردازش داده
data processing technology تکنولوژی پردازش داده
decentralized data processing پردازش داده و ذخیره سازی در چند مرحله ونه در یک محل مرکزی
decentralized data processing پردازش داده نامتمرکز
order processing time مدت انجام سفارش
order processing time زمان انجام سفارش
administrative data processing پردازش دادههای اداری
direct access processing پردازش به روش دستیابی مستقیم
natural language processing پردازش زبان طبیعی
word processing system سیستم پردازش کلمه
electronic data processing پردازش الکترونیکی داده
unit central processing واحد پردازش مرکزی
mechanical data processing پردازش داده مکانیکی
multiple job processing پردازش چند کاره
distributed processing system سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
distributed data processing داده پردازی توزیعی
digital signal processing پردازش دیجیتالی سیگنال
distributed data processing پردازش داده توزیع شده
dispersed data processing پردازش اطلاعات به صورت توزیعی
word processing center مرکز پردازش کلمه
word processing operator متصدی پردازش کلمه
word processing program برنامه پردازش کلمه
word processing society انجمن پردازش کلمه
word processing supervisor نافر پردازش کلمه
electronic data processing system سیستم پردازش الکترونیکی داده
automatic data processing system سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
canadian information processing society انجمن کانادایی پردازش اطلاعات
data processing management association انجمن مدیریت پردازش داده
area مساحت
area رشته [دانشی]
no-go area منطقهممنوعه
area شاخه [دانشی]
area بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند
area ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
area دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
area اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
area فضا
area پهنک
area جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
I know the area more or less . کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
area قلمرو
area ناحیه
area حوزه
area منطقه
area سطح
area پهنه
area محوطه
area مساحت سطح
area گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
area سطح مقطع
area بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
area عرصه
mounting area منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
area of a disc مساحت صفحه [قرص شکل] [ریاضی]
girthed area سطح جانبی [ریاضی]
area of a circle مساحت صفحه [قرص شکل] [ریاضی]
area of a triangle مساحت مثلث
area of a circle مساحت دایره [ریاضی]
working area محوطهاستخراج
dry area [شکاف گود بین دیوار زیر زمین]
area under cultivation سطح زیر کشت
overflow area ناحیه سرریز
output area ناحیه خروجی
output area خروجی
output area ناحیه
holding area منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ]
open area فضای ازاد
area of a disc مساحت دایره [ریاضی]
grey area جنبهگنگقضیهای
motor area ناحیه حرکتی
launching area منطقه شروع حمله
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing area منطقه فرود
kill area منطقه خطر منطقه تلفات
kill area منطقه کشندگی
keel area ناحیه برجسته جانبی تیرک زیر هواپیماهای دریایی که اغلب زیر سطح اب قرارمیگیرد
irrigable area زمین قابل ابیاری
intermediate area منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
interference area ناحیه ی تداخل امواج
intake area منطقه ابگیر
input area ناحیه ورودی
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
launching area منطقه به اب زدن ناوها
launching area محل پرتاب موشک
military area حوزه جغرافیایی نظامی
military area منطقه نظامی
marketing area منطقه توزیع کالا
magazine area محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
longtour area منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
lodgment area منطقه استراحت یا فرود در سر پل
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
living area منطقه زندگی
storage area ناحیه انبارش
lethal area منطقه تلفات
lethal area منطقه کشندگی
lodgment area منطقه استقرار
threshing area محلکوبیدن
scan area ناحیه پیمایش
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
reserved area مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com