Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (2 milliseconds)
English
Persian
olive crown
تاج زیتون
Other Matches
olive
درخت زیتون
olive
رنگ زیتونی
olive
زیتون
olive branch
اولاد
olive gray
رنگ سبز مایل بزرد خاکستری
olive drab
سبز زیتونی
olive drab
رنگ زیتونی
olive drab
رنگ سبز ارتشی
olive green
رنگ سبز زیتونی روشن
russian olive
درخت سنجد
olive branch
شاخ زیتون
olive oil
روغن زیتون
olive oil
روغن زیتون
olive-colored
<adj.>
رنگ زیتونی
virgin olive oil
روغن زیتون طبیعی
reach out with an olive branch
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch
<idiom>
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
to hold out the olive branch
<idiom>
[پیشنهاد آشتی کردن]
spurge daphneŠspurge olive
ماذریون
crown
راس قله
crown
کلید طاق
crown
تاج قهرمانی
crown
کوژی
crown
بالای هرچیزی
crown
تحدب
crown
تاج
crown saw
اره استوانهای
crown
ستیغ سره
crown
ستیغ نیمرخ مهره طاق
crown
تاج گذاری کردن پوشاندن
crown
حد کمال
crown
فرق سر
crown
تاج دندان
crown-steps
لاریز
[برجستگی هایی که شکل پله یا کنگره در سرازیرهای شیروانی است.]
crown wheel
چرخی که دندانههای ان نسبت به سطح ان عمودباشد
crown tine
نوکشاخ
crown block
قرقرهراس
Crown Princesses
ولیعهد
Crown Princess
ولیعهد
the crown of the head
فرق سر
Crown Princess
همسر ولیعهد
the crown of the teeth
قسمت بیرونی دندان
feather crown
پرتاجیشکل
crown court
دادگاهیدر انگلستانو ولز
Crown Prince
ولیعهد
crown-tile
سفال تیزه
crown-strut
[شمع پشتبند عمودی]
crown-steeple
منارک برج
crown-post
تیرک عمودی
crown-plate
بالشتک
crown moulding
گچ بری تاجی شکل
crown glass
شیشه پنجره
[در قرن نوزدهم انگلیس]
crown cornice
کتیبه اصلی
crown cornice
قرنیز اصلی
Crown Prince
نایب السلطنه
Crown Princes
ولیعهد
Crown Princes
نایب السلطنه
crown jewels
جواهرآلاتسلطنتی
Crown Princesses
همسر ولیعهد
southern crown
اکلیل جنوبی
crown of the caves way
قسمت میان سنگ فرش)
crown of arch
کلید طاق
crown of arch
مهره طاق
crown law
قانون جزائی
crown knot
گره تاج
crown imperial
گل سرنگون
crown glass
شیشه گردیاچرخی
crown gear
چرخ دنده محدب
crown ether
اتر تاجی
crown debt
طلب دولتی بستانکاری دولتی
crown debt
وام بدولت
crown colony
بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
counsel for the crown
وکیل عمومی
crown paper
کاغذی که 38/10سانتیمتردر50/80سانتیمترباشد
crown section
برش در کلید قوس
crown stopper
سر بطری پهن
piston crown
تاج پیستون
crown land
خالصه
the crown of the teeth
دندان بیرونی
mural crown
ناجی که به نخستین بالارونده ازدیوار شهر دشمن داده میشد
counsel for the crown
دادیار
heir to the crown
ولی عهد
half crown
سکه معادل دوشلیلینگ وشش پنس
crown tree
شمع
crown top
تاج
crown top
کلاهک
crown green bowls
بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
law officers of the crown
وکیل عمومی دادیار
downstream profile at crown
نیمرخ پایاب در کلید
downstream profile at crown
نیمرخ کلید در پایین دست
law officers of the crown
دادستان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com