English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
on receipt of the goods بوصول کالا
on receipt of the goods برسیدن کالا
Other Matches
receipt رسید
receipt قبض رسید
receipt رسیدکردن
to a receipt رسید گرفتن
receipt رسید پیام دریافت شد
receipt دریافت رسید دادن
receipt اعلام وصول
receipt وصول کردن
receipt بزهکاران را تحویل گرفتن
receipt دریافتی
receipt دریافت
receipt اعلام وصول نمودن
receipt statement رسید
appropriation receipt رسید سپرده قانونی
mate's receipt رسید کاپیتان کشتی
acknowledgement of receipt اعلام وصول
mate's receipt رسیدکاپیتان کشتی
mate's receipt رسیدافسر ارشد کشتی
hand receipt رسید دستی
warehouse receipt رسید انبار
receipt notification خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
certificate of receipt گواهی وصول
to pay against receipt در برابر رسید پرداختن درمقابل رسید دادن
official receipt رسید رسمی
certificate of receipt گواهی رسید
clean receipt رسید بی قید و شرط
i am in receipt of your letter نامه شما به من رسید
forwarder's receipt رسید متصدی حمل و نقل
mate's receipt رسید معاون ناخدا
receipt statement اعلامیه ورود
dock receipt رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
appropriation receipt رسیدسپرده رسید اعتبار
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
i am in receipt of your letter نامه شما واصل گردید
railway receipt رسید راه اهن
dock receipt رسید لنگرگاه
air mail receipt رسید پست هوایی
data freight receipt رسید اماری حمل
constructive receipt billing ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
data fright receipt رسید اماری حمل
blind copy receipt در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
registered letter with receipt attached نامه سفارشی دو قبضه
goods اجناس
goods جنس
goods کالا
d. of goods تحویل کالا یا اجناس
goods کالاها
available goods کالاهای موجود
get the goods on someone <idiom> فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
goods امتعه
perishable goods perishables
producer goods کالاهای سرمایهای
producer's goods کالاهای مولد
prohibited goods اشیاء ممنوع
producer's goods مواد تولیدی
proprietary goods کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
prohibited goods کالاهای ممنوعه
prohibited goods کالاهای منع شده
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
producer goods کالاهای تولیدی
piece goods کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
lien on goods حق حبس کالا
knit goods کالای کش بافت
knit goods کش بافت
inwards goods کالاهای وارداتی
investment goods کالاهای سرمایهای
intermediate goods کالاهای واسطه
intermediate goods کالاهای واسطهای
merit goods کالاهای مطلوب
merit goods کالاهای ایده ال
mixed goods کالاهای مختلط
perishable goods کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
perishable goods کالاهای فاسد شدنی
overdue goods کالاهای تحویل نشده
order for goods سفارش کالا
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
nondurable goods کالاهای بی دوام
narrow goods نوار قیطان
narrow goods کاذی باریک
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
goods wagon واگنحملکالا
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
yard goods اجناس ذرعی
white goods حوله سفید ملافه
white goods پارچه سفید نخی
we ran out of these goods این کالای ما تمام شد
valuable goods اشیاء بهادار
to t. a cusomer for goods کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
to discharge goods کالا را تخلیه کردن
manufactured goods کالایکارخانهساز
transport of goods حمل و نقل بار
transport of goods رفت و آمد بار
substandard goods اجناس بنجل
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
deliver the goods <idiom> موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
Contraband goods. کالای قا چاق
to countermand goods سفارش کالا را پس گرفتن
to boycott goods تحریم کردن کالا
the goods in question کالای موردبحث
spot goods کالاهای موجود
soft goods کالاهای مصرف شدنی
soft goods کالاهای بی دوام
smuggled goods کالای قاچاق
secondhand goods کالاهای دست دوم
valuable goods اشیاء باارزش
rationed goods کالاهای جیره بندی شده
public goods کالاهای عمومی
spot goods کالاهای اماده تحویل
staple goods کالای بسیار ضروری
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
supporting goods کالاهای حمایتی
substitute goods کالاهای جانشین
stolen goods کالای مسروقه
stolen goods مال مسروقه
stolen goods مال دزدی کالای دزدیده شده
stolen goods اموال مسروقه
proprietary goods کالاهای اختصاصی
d. in second hand goods دست فروش
collective goods پارک و غیره
collective goods مانند جاده
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
collective goods کالاهای جمعی
collection of goods دریافت کالا
checking of goods بررسی امتعه
carriage of goods حمل و نقل کالا
capital goods دارایی ثابت
common goods کالای مورد نیاز عموم
competitive goods کالاهای مورد رقابت
complementary goods کالاهای مکمل
d. in second hand goods سمسار
custody of goods حفافت یا نگهداری کالا
contrabanded goods اموال و اشیا قاچاق
consumption goods کالاهای مصرفی
consumer's goods کالای مصرفی
consolidate goods کالاها را ادغام کردن
capital goods کالاهای سرمایهای
business goods کالای تولیدی
consumer goods کالاهای مصرفی
consumer goods اشیاء مصرفی
luxury goods کالاهای تجملی
luxury goods کالاهای تشریفاتی
goods trains قطار حمل کالا
goods trains قطار باربری
goods train قطار حمل کالا
goods train قطار باربری
dry goods اجناس خشک
consumer goods کالای مصرفی
branded goods کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
bonded goods کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
bonded goods کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
bill of goods فهرست تجارتی
bill of goods صورت کالا
attractive goods کالاهای جذاب
appropriation of goods ضبط مال التجاره
acceptance of goods پذیرفتن کالا
acceptance of goods قبول کردن کالا
dry goods خشکبار
handling of goods جابجایی امتعه
goods intake کالاهای درحال تحویل
goods on approval تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
goods intake کالاهای دریافتی
goods in transit کالاهای عبوری
goods in pledge کالای گروی
goods and services کالاها و خدمات
goods and chattels اموال و دارائیهای منقول
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
heavy goods کالاهای سنگین
goods inwards کالاهای دریافتی
hazardous goods امتعه خطرناک
handling of goods جابجایی کالا
goods afloat کالای در راه
goods on consignment کالاهای امانی
hard goods اجسام پایدار ومقاوم
hard goods اجسام سخت
hazardous goods کالاهای خطرناک
goods receiving کالاهای درحال تحویل
goods receiving کالاهای دریافتی
goods inwards کالاهای درحال تحویل
heavy goods محصول صنایع سنگین
finished goods کالاهای اماده فروش
fate of goods وضعیت کالا
fancy goods کالاهای تجملی
household goods her by girl married anewly to given parents جهیزیه
dutiable goods کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
durable goods کالاهای بادوام
durable goods کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
dress goods قماشهای زنانه
discount of goods تخفیف روی کالا
finished goods کالاهای ساخته شده
heavy goods ماشین الات سنگین
final goods کالای نهائی
final goods کالا برای مصرف نهائی
goods traffic [British E] حمل و نقل بار
He swore to having paid for the goods . قسم می خورد که پول کالاها را پرداخته است
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
transportation of goods [American E] حمل و نقل بار
Consumer ( consrmers ) goods . کالاهای مصرفی
labor intensive goods کالاهای کاربر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com