English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
one port radial pump تلمبه شعاعی یک پرهای
Other Matches
radial flow pump تلمبه با جریان شعاعی
radial پرتوی
radial منشعب
radial of a well شعاع یک چاه
radial شعاعی
radial محوری مربوط به رادیو
radial ستارهای
radial شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
radial رادیال
radial اشعهای
radial تابشی
radial potential پتانسیل شعاعی
radial road راه شعاعی
radial stress تنش شعاعی
radial transfer انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
radial velocity تندی شعاعی
radial velocity سرعت شعاعی
radial bearing یاطاقان شعاعی
radial tyre لاستیکشعاعی
radial play بازی شعاعی
radial section برش شعاعی
radial flow جریان شعاعی
radial artery شریان زند اصلی
radial deformation تغییر شکل شعاعی
radial davit جرثقیل چرخشی قایق
radial davit قایق بالابر چرخشی
radial brick اجر دمبی
radial artery سرخرگ زندزبزین
radial cut برش شعاعی
radial load بار عرضی
radial motor موتور شعاعی
radial motor موتور ستارهای
radial form شکل ستارهای
radial nerve عصب زنداعلی
radial play بازی عرضی
radial nerve پی زندزبزین
radial ball bearing بلبرینگ شعاعی
radial line plot روش تعیین محل نقاط بااخراج اشعه
radial quantum number عدد کوانتومی شعاعی
radial probability distribution توزیع احتمال شعاعی
radial drilling machine دستگاه مته بازویی
radial flow turbine توربین با جریان شعاعی
belted radial tyre تایرباتسمهشعاعی
bench type radial میز نوع شعاعی
radial probability density چگالی شعاعی احتمالی
double bank radial engine موتور ستارهای دوبل
long radial extensor of wrist عضلهیمنبسطبلندشعاعیمچ
short radial extensor of wrist عضلهشعاعیکوتاهمچ
pump تلمبه زنی
pump ارسال کردن
pump پمپ کردن پمپ
to pump up تلمبه زدن
pump صدای تلمبه
pump پمپ موتور
pump حرکات فریبنده
pump تلمبه
pump تپش
pump تپ تپ
pump با تلمبه خالی کردن
pump باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
to pump up باتلمبه باد کردن
pump پمپ
last port شیپور خاموشی
last port شیپور عزا
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
i/o port مدخل ورودی و خروجی
out port بندرخارج از محوطه
out port بندر دور از مقصد
way port بندر سر راه
port روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
port مجرای عبورروغن
port به آن وصل است را انتخاب کند
port دماغه
port ترابردن
port بردن
port ببندر اوردن حمل کردن
port شراب شیرین بارگیری کردن
port دورازه
port حمل کردن مزغل تیراندازی
port درب درگاه
port بندر ورودی
port فرودگاه هواپیما
port مامن مبدا مسافرت
port لنگرگاه
port مجرا
port یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
port دروازه
port سمت چپ ناو
port ریل اطراف ناو
port درگاه
port دهانه
port بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
port بندر گاه
port روزنه
port شیار هادی دهانه
port وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
port سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
port سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
port دریچه تبدیل برنامه
port مدخل
port بندرگاه
port مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
port مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
port باب
port بندر
port مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
port اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
port دریچه
port پورت خروجی کامپیوتر با اتصال استاندارد که چاپگر به آن وصل است تا حروف داده را دریافت کند.
port مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
port در رو مخرج
lift [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
oil pump پمپ روغن
oil pump پمپ روغنی
one shot pump پمپ روغن مرکزی
lift pump تلمبه کششی
pump switch کلید پمپ
pump stroke حرکت پمپ
to pump somebody for information <idiom> یک دستی زدن به کسی [اصطلاح روزمره]
pump shaft محور پمپ
pump stroke ضربه پمپ
pump house تلمبه خانه
To draw someone out. To pump someone. از کسی حرف در آوردن ( کشیدن )
pump handle زیاد تکان دادن
pump delivery خروجی پمپ
pump dale لوله تلمبه
pump cistern مخزن تلمبه
pump cylinder سیلندر پمپ
pump barrel سیلندر تلمبه
portable pump پمپ گردان
plunger pump پمپ پیستونی
piston pump پمپ پیستونی
pump piston پیستون پمپ
capacity [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
pump nozzle سرلولهپمپ
pump motor موتورپمپ
mud pump تلمبهگل
stomach pump تنقیهی معده
stomach pump پمپ شکم
wobble pump پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
wind pump پمپی که با باد کار میکند
water pump تلمبه اب
pump room اتاقپمپ
pump sprayer سمپاشیپمپ
tyre pump پمپتایر
lift [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
capacity [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
to pump up a tire تایری را با تلمبه باد کردن
lift [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
water pump پمپ اب
vane pump خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
stirrup pump تلمبه قابل حمل اب پاشی برای اتش نشانی
screw like pump پمپ پیچوار
scavenge pump پمپ جاروب
scavenge pump پمپ برگرداننده
sand pump پمپ شن کش
rotary pump پمپ گردان
rotary pump پمپ دورانی
capacity [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
submergible pump پمپ شناور
submersible pump پمپ شناور
suction pump تلمبه مکنده
vacuum pump پمپ خلاء
vaccum pump پمپ خلاء
turbo pump توربو پمپ
turbine pump پمپ توربینی
to pump dry با تلمبه خشک انداختن
to fang a pump براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
sump pump تلمبه لجن کشی
suction pump پمپ مکشی
suction pump تلمبه مکشی
pump casting بدنه پمپ
helical pump تلمبه حلزونی
force pump تلمبه فشاری
feed pump پمپ تغذیه
feed pump پمپ سوخت رسانی
drum pump پمپ استوانهای شکل
dosing pump پمپ پیمانه
displacement pump تلمبه حجمی
diffusion pump تلمبه پخشی
diaphgram pump پمپ ممبرانی
diaphgram pump پمپ دیافراگم دار
cooling pump پمپ خنک کننده
fuel pump پمپ بنزین
fuel pump پمپ سوخت
fule pump پمپ سوخت
heat pump تلمبه گرمایی
gerotor pump پمپ ژیرتور
gear pump پمپ روغن دندهای
gear pump پمپ دندهای
petrol pump تلمبه بنزین
petrol pump پمپ بنزین
gas pump تلمبه بنزین
gas pump پمپ بنزین
fule pump تلمبه سوخت
circulation pump پمپ گردان
cooling pump پمپ سرد کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com