Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
open board
صحنه خلوت شطرنج
Other Matches
board
مقوا
board
سوار
board
شدن
board
تابلوی امتیازات
board
صفحه یامیز شطرنج
board
سکوی شیرجه
board
روکش کردن
board
کشتی
board
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board
تخته حاوی نقشه
board
کمیته تخته کار صفحه چارت
board
تابلو
board
تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board
میز غذا
board
میزشوریادادگاه
board
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board
سوارشدن بکنارکشتی امدن
board
تخته پوش کردن
board
جلد کردن تخته
board
پانسیون شدن
board
منزل کردن
board
هیات
board
هیئت ژوری
board
هیئت کمیسیون
board
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board
وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board
صفحه مدار
i/o board
تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
on board
<idiom>
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
board
اغذیه
To get on board.
سوار کشتی شدن
to board out
بیرون ازخانه خود غذاخوردن
to go on board
سوارکشتی شدن
board
تخته
i got it over board
انرادرکشتی اوردم
by the board
از طرف پهلوی ناو
with whom do you board
پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
over the board
بازی شطرنج حضوری
go by the board
از ناو پرت شدن
across the board
یکسره
board
برد
board
غذای روی میز
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
across the board
سرجمع
above board
به طور آشکار
above board
بی حیله
across the board
شامل تمام طبقات
open
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
to open out
باز کردن
open
باز کردن باز شدن
open
نابسته
open
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
open
برداشتن پوشش یا باز کردن در
open
گشودن گشادن
open
وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
open to any one
مباح
the open
هوای ازاد
the open
ملاء عام
the open
ملا عام
open out
توسعه دادن
to open out
بسط دادن
to open out
گستردن
to open out
توسعه دادن
open out
بسط دادن
X/OPEN
ول ایجاد سیستمهای باز هستند
open
دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
open
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
To come into the open.
آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
open
واریز نشده
open
بازکردن
open
افتتاح کردن اشکارکردن بسط دادن
open
مفتوح شدن
open
شکفتن
open
روشن شدن خوشحال شدن
open
باز شدن
open
باز
open
فضای باز
open
ازاد
open
بی ابر
open
بی پناه
open
:باز
open
مفتوح
open
گشوده سرگشاده
open
دایر
open
روباز
open
ازاد اشکار
open
بی الایش
open
مهربان رک گو
open
صریح
open
درمعرض
open
زمین باز گسترده
open
مروحه را باز کنید
open
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open
اشکار
open
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open
برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open
کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open
فایل خواندنی و نوشتنی
open
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
open
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
open
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open
پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
open
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open
سکی
open
وزن ازاد
open
وضع زه هنگام کشیده شدن
open
خط بازبی دفاع
open
قابل بحث
open
بی دفاع واریز نش
open
بلامتصدی
placard board
تختهپلاکارد
ledger board
تخته افقی روی نرده پلکان یانرده ایوان
ledger board
تخته کف چوب بست ساختمان
lee board
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
board insulation
عایقتختهای
logic board
تخته منطقی
logic board
برد منطقی
low board
سکوی یک متری شیرجه
backing board
تختهپشتیبان
maneuvering board
تابلوی نمایش مانور ناوها
lighting board
تختهروشنایی
louvre-board
سکویروزنهدار
front board
مقوایجلویی
pressing board
تختهفشرده
knife board
نیمکت دوطرفه دربالای امنیبوس
knife board
میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
key board
صفحه تکمه ها
instrument board
تابلوی وسائل اندازه گیری
bread-board
تختهی نان بری
instrument board
تخته فرمان
bread-board
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
bread-board
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
bread-board
تختهی آمادهی مدار سازی
diving board
تختهی شیرجه
diving board
تخته پرش
diving board
دایو
insulation board
صفحه عایق
emery board
سوهان ناخن
junk board
مقوای کلفت
maneuvering board
تابلوی حرکات ناوها
back board
جلدپشتی
alighting board
تختهتراز
route board
تختهتعیینمسیر
notice board
تابلوی خبری
ironing board
میزاتو
full board
هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
multifunction board
برد چند وفیفهای
half board
هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
moulding board
تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
mortar board
کپه ملاط
mortar board
کپه ساروج
mortar board
کلاه چتر گوش دانشکده
mother board
برد مدار چاپی اصلی
maneuvering board
لوحه سینماتیک
mould board
در گاواهن خاک برکردان
mother board
تخته اصلی
mother board
برد اصلی
notice board
تابلو اعلانات
notice board
1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
mason's board
ماله بنایی
skirting board
تختهپارچهای
maneuvering board
لوحه مانور
tote board
تختهحملونقل
board and lodging
غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
board meeting
جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
chopping board
تختهسبزیو گوشت
on board spares
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
on board regulation
تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد
on board computer
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
draining board
آبچکانفرفشوئی
on board a ship
سوار کشتی
on board a ship
در کشتی
mantel board
طاقچه چوبی
mantel board
در بالای بخاری
mother board
بردمادر
ouija board
لوح احضار
runing board
رکاب
running board
تخته رکاب اتومبیل
scaffold board
تخته چوب بست
scaffold board
تخته زیر پا
scale board
تخته نازک
sea board
کناره دریا
sea board
کناردریا
sea board
دریاکنار
sea board
خط ساحلی
seguin board
تخته سگن
selection board
هیات گزینش
shoe board
علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
shoulder board
پیش فنگ
side board
میز دم دستی
side board
میز پا دیواری
side board
میز کناری
reserve on board
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
range board
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
range board
میز تنظیم مسافت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com