English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English Persian
open end contract قرارداد نامحدود
open end contract قرارداد باز
Search result with all words
open contract قرارداد باز
open contract قرارداد غیر معین
An open - dated agreement ( contract) . قرارداد بدون مدت
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] قرارداد کار بدون مدت
Other Matches
contract منقبض کردن
by contract بطور مقاطعه
contract with عقد کردن
contract پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract تعهد
contract عقد
to contract something from somebody از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
all in contract قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
in contract طبق قرارداد
all in contract قراداد کلی
according to the contract no. ... طبق قرارداد شماره ...
contract منقبض شدن مخفف کردن
contract کنترات کردن منقبض کردن
contract مقاطعه کاری کردن
contract قرردادبستن
contract : پیمان بستن
contract کنترات پیمان .
contract مقاطعه
contract :قرارداد
contract همکشیدن
contract مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract قرارداد بستن
contract دچارشدن
contract منقبض شدن
contract قرارداد
contract پیمان
contract note سند مقاطعه توافق نامه
contract note سند قرارداد
contract of affreightment قرارداد اجاره کشتی
contract guarantee ضمانت قرارداد
contract guarantee ضمانتنامه قرارداد
contract for supply قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve منحنی قرارداد
contract curve منحنی مبادله
contract of affreightment قراردادحمل
contract of farmletting مزارعه
contract period مدت قرارداد
contract period دوره قرارداد
contract of sales قرارداد فروش
contract of sale عقد بیع
contract of sale قرارداد فروش
contract of reward جعاله
contract of guarantee عقد ضمان
contract of guarantee ضمان عقدی
contract of farmletting قرارداد مزارعه
parties to a contract طرفین قرارداد
contract control کنترل تغایر
breach of contract تخلف از قرارداد
enter into a contract منعقد کردن عقد
enter into a contract عقد بستن
conclude a contract منعقد کردن عقد
conclude a contract عقد بستن
composition contract قرارداد ارفاقی
completion of a contract انجام دادن قرارداد
completion of contract امضای قرارداد
contract clause شرط متعارف در هر قرارداد
conditions of contract شرایط قرارداد
conditional contract عقد معلق
conditional contract عقد مشروط
conclusion of a contract مبایعه
conclusion of a contract parties two between asale of
breach of contract نقض مفادقرارداد
completion of a contract انجام یک قرارداد
contract quantity حجم قرارداد
marriage contract عقد نکاح
illegal contract قرارداد غیر قانونی
honour a contract قرارداد را محترم شمردن
operation of contract نفوذ قرارداد
optional contract عقد خیاری
optional contract مجازی
optional contract خیاری
optional contract غیر واجب
haulage contract قرارداد حمل و نقل
inoperative contract عقد غیر نافذ
invalid contract عقد فاسد
marriage contract عقد نامه
multilateral contract قرارداد چند جانبه
license contract قرارداد اجازه استفاده
negotiated contract قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
lease contract عقد اجاره
law of contract قانون قرارداد
labor contract قرارداد کار
irrevocable contract عقد لازم
parol contract قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
guarantee a contract اجرای قراردادی را ضمانت کردن
gratuitous contract عقد غیر معوض
executed contract قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
dishonour a contract قرارداد را محترم نشمردن
discharge of contract انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
cost plus contract قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
cost contract قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
contract work پیمانکاری
contract termination فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract specification مشخصات قرارداد
contract scheduling برنامه ریزی قرارداد
executory contract عقد موجل
executory contract قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
futures contract قرارداد سلف
futures contract قرارداد اینده
perform a contract قرارداد را اجرا کردن
fulfill a contract قرارداد را اجرا کردن
frustration of contract بی نتیجه ماندن قرارداد
frustrated contract قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
formula of contract صیغه عقد
forced contract عقد مکره
parties to a contract طرفین متعاهدین
contract record سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
breach of contract نقض قرارداد
contract control کنترل دینامیکی
to draw up a contract قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
lease contract اجاره نامه
to come within the scope of a contract در حیطه یک قرارداد بودن
to put to contract بمناقصه گذاشتن
the life of a contract مدت یک قرارداد
the contract is still valid خودباقی است
the contract is still valid قراردادباعتبار
stipulation of a contract مفاد قرارداد
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
social contract قرارداد اجتماعی
social contract قرار داد اجتماعی
simple contract عقد منعقد درسند عادی
to guarantee a contract اجرای قراردادی راضمانت کردن
unauthorized contract عقد فضولی
unconditional contract عقد منجز
cottage contract نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
Bilateral contract. پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
written contract پیمان نامه
we demand p in our contract ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
void contract عقد باطل
value cost contract پیمان بستن با قیمتهای پایه
validity of contract صحت قرارداد
validity of a contract اعتبار قرارداد
valid contract عقد صحیح
unilateral contract تعهد یک جانبه ایقاع
unilateral contract قراردادایقاعی
unilateral contract پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract قرارداد یک جانبه
simple contract قرارداد شفاهی
service contract قرارداد خدماتی
assignment of contract انتقال قرارداد
quasi contract عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
quasi contract شبه قرارداد
quasi contract شبه عقد
performance of a contract اجرای قرارداد
parties to the contract متعاقدین
based on a contract قراردادی
provisions of a contract شرایط قرار داد
privity of contract رابطه متعاقدین
privity of contract مسئولیت طرفین قرارداد
privity of a contract مسئوولیت طرفین قرارداد
privity in contract انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
prime contract قرارداد اصلی
award a contract قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract لغو یک قرارداد
parties to the contract طرفین عقد
assignment of contract واگذاری قرارداد
parties to the contract طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
service contract قرارداد انجام خدمت
bilateral contract قرارداد دو جانبه
parties to the contract متعاملین
requirements of a contract مقتضای عهد
revocable contract عقد جایز
revocable contract عقد مجاز
reward contract عقد جعاله
sales contract قرارداد فروش
service contract قرارداد خدمت
provisions of a contract مواد قرار داد
yellow dog contract قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
The party to the contract (agreement). طرف قرارداد
To be in the red . To contract a debt . قرض بالاآوردن
To conclude an agreement (contract). قراردادی بستن
The contract has been draw up in eight articles . این قرار داد درهشت ماده تنظیم شده است
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
to pull off something [contract, job etc.] چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
This contract is of unlimited duration. طول مدت این قرارداد نامحدود است.
No such a thing has been stipulated in the contract. درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
The contract has a few years to run . به انقضای قرار داد چند سال مانده
In this contract , there are no loopholes for either party . دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
unit price contract قیمت واحد تصویب شده درقرارداد
contract shipment number شماره بارنامه مواد مربوط به قرارداد
contract shipment number شماره بارنامه کالای ارسالی
contract price adjustment رفع اختلاف در قیمت قرارداد
contract price adjustment تعدیل قیمت قرارداد
reasonableness of terms in contract معقول بودن شرایط قرارداد
sole distributor contract قرارداد توزیع انحصاری
contract escalation clause ماده تعدیل قرارداد
contract in set form قرارداد تیپ
contract technical instructor مربی فنی پیمانی
time the essence of the contract مدت در حالی که از اصول اساسی عقد باشد
contract bonds and guarantees ضمانتنامه ها و تضمیننامههای قرارداد
cost sharing contract قرارداد اشتراک در هزینه ها
option of contract invalid in part خیار تبعیض صفقه
married under a contract unlimited perio به حباله نکاح دراوردن عقد کردن
married under a contract unlimited perio ازدواج کردن
This contract is in fact ascrap of paper . این قرار داد درواقع یک کا غذ پاره است
married under a contract unlimited perio زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
I shall not sign this contract in its present from (as it appears). این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
enewal of contract by tacit agreement تجدید توافق بر اساس توافق ضمنی
to open out باز کردن
to open out توسعه دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com