English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
open hearth plant تاسیسات کوره زیمنس مارتین
Other Matches
open hearth کوره فولاد سازی دهان باز
open hearth practice طرزکار کوره زیمنس مارتین
open hearth cinder شلاکه ی کوره مارتین
open hearth furnace کوره سرباز
open hearth furnace کوره روباز کوره زیمنس مارتین
open hearth process ذوب اهن در کوره رو باز وتبدیل ان بفولاد
open hearth steel فولاد زیمنس مارتین
open hearth pig iron اهن خام کوره زیمنس مارتین
basic open hearth furnace کوره باز قلیایی
hearth کوره اتشدان
hearth کف منقل
hearth اتشدان
hearth منزل
hearth بوته ی کوره ی بلند
hearth اجاق
hearth سکوی اجاق کوره کشتی
gas hearth کوره گازی
gas hearth اتشدان گازی
cupola hearth کوره کوپل
refining hearth بوته پالایش
hearth rug قالیچه جلو شومینه
hearth jacket پوشش کوره
puddling hearth بوته پودل
hearth rug قالیچه پیش بخاری
bogie hearth furnce کوره حرارتی گردان
charcoal hearth iron اهن بوته ذغالی
in plant درحال رویش درحال رشد
plant out در فواصل معین کاشتن
plant کاشتن
plant out نشا کردن
plant در زمین قراردادن
plant مستقر کردن
plant گیاه
plant گیاه نهال
plant غرس کردن
plant وسایل
plant محل کارخانه یا کارگاه
plant واحد صنعتی
plant ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا
in plant رویان
plant کشت و زرع کردن نهال زدن
to plant out درفاصلههای معین کاشتن
plant دستگاه
plant رستنی
plant ماشین الات کارخانه
plant ماشین
plant نبات کارخانه
to plant out از گلدان در اوردن ودرزمین کاشتن
plant کارخانه
f. plant گیاه برگی یابرگ دار
plant تاسیسات
plant کارگاه
plant تجهیزات کارگاه
power plant مرکز تولید نیرو
power plant محرکه وسیله نقلیه
power plant دستگاه مولد نیرو
power plant دستگاه تولیدنیروی
power plant کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
metallurgical plant کارخانه ذوب اهن
power plant نیروگاه برق
power plant موتوربرق
power plant نیروگاه موتور مولدنیرو
coking plant کارخانه ذغال سازی
generating plant نیروگاه
generating plant کارخانه برق
gas plant fraxinella=
galvanizing plant واحد اب روی کاری
foliage plant گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
energy plant کارخانه تولید نیرو
energy plant نیروگاه
electric plant کارخانه برق
generating plant پست نیرو
plant geography جغرافیای گیاهی
granulating plant تاسیسات یا واحد گرانولاسیون
ice plant کارخانه یخ ساز
indigo plant گیاهان نیل دار درخت نیل
indigo plant بوته نیل
humble plant گل ناز
lemon plant یکجور گل شاه پسند که بوی ابلیمو میدهد
lighting plant تاسیسات روشنایی
manufactoring plant کارخانه تولیدی
mobile plant دستگاه متحرک
electric plant نیروگاه
dressing plant تاسیسات تهیه سنگ معدن
egg plant بادنجان
batching plant مرکز اندازه گیری
concrete plant کارخانه بتن سازی
air plant گیاه هواخوریاهواروی
agglomerating plant واحد یا تاسیسات زینتر
power plant تاسیسات جریان قوی
power plant نیروگاه
building plant وسایل ساختمان
cement plant کارخانه سیمان
concreting plant کارخانه بتن سازی
desalination plant واحدی جهت گرفتن املاح
desalination plant واحد ملح گیری
cotton plant بوته پنبه
cotton plant درخت پنبه
cooling plant تاسیسات سردکننده
cooling plant سردخانه
contractors plant ماشینهای ساختمانی
contractor plant کارخانه پیمان کار
power plant پیش راننده
rubber plant درخت کائوچو
to plant down ther اخ کردن
to miss plant سبز نشدن
to lose plant پژمرده شدن
to lose plant مردن
to plant down ther اینه کردن
the stem of a plant ساقه گیاه
telephone plant تشکیلات مراکز تلفن خودکار
smelting plant کارخانه ذوب
sintering plant تاسیسات زینتر
sensitive plant گیاه حساس
sensitive plant حساسه
seed plant بذر گیاه
to plant down ther پول نقد دادن
to plant oneself جابگیر شدن
to plant oneself مستقرشدن
plant-dyes رنگینه های گیاهی
pot plant گیاهخانگی
plant pot دیگپلاستیکی
bedding plant گیاهیگلدار
treatment plant طرزعملدستگاهماشین
structure of a plant ساختمانگیاه
plant cell سلولگیاهی
lubricants plant گیاهروغنی
xerophylus plant گیاه خشک دوست
vinegar plant بچه سرکه
to pull up a plant گیاهی را ازریشه دراوردن
refining plant پالایشگاه
seed plant گیاه تخم دار
plant food غذای گیاهی
plant ecology بوم شناسی گیاهی
pilot plant کارگاه نمونه
plant mixing اختلاط در کارخانه
plant mixing امیختن در کارخانه
plant mix مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
plant louse شپشه
plant construction ساختمان کارخانه
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pilot plant کارخانه نمونه
ordnance plant کارخانجات اردنانس
plant records امار تجهیزات کارگاه
plant oneself مستقر شدن
plant food غذای گیاه
plant louse شته
pilot plant واحد ازمایش صنعتی
nuclear power plant نیروگاه هسته ای
nuclear power plant تاسیسات انرژی هستهای
catalytic reforming plant تبدیلکاتالیزوریگیاه
tidal power plant کارگاهقدرتجزرومد
pepper plant or vine درخت فلفل
isolated electric plant نیروگاه روستایی
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
high voltage plant نیروگاه فشار قوی
high head plant تاسیسات فشار قوی
low voltage plant تاسیسات فشار ضعیف
pavana wood plant کرچک هندی
pavana wood plant بیانجیر
pavana wood plant هندی
gold and silver plant حشیشه القمر
pavana wood plant بیدانجیرختابی
pavana wood plant حب الملوک
continous casting plant تاسیسات ریخته گری دائمی
central mixing plant مرکز اختلاط بتن
castor oil plant گیاه کرچک
castor oil plant کرچک
cast steel plant کارخانه فولادریزی
aggregate batching plant دستگاه تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
air conditioning plant تاسیسات تهویه مطبوع
air exhausting plant دستگاه خلاء
power generating plant تاسیسات تولید نیرو
blast furnace plant تاسیسات کوره بلند
coke oven plant کوره پزخانه ذغالی
tin smelting plant کارخانه ذوب قلع
copper smelting plant کارخانه ذوب مس
acid restoring plant کارگاه بازیابی اسید
acid recovery plant کارگاه بازیابی اسید
high tension power plant نیروگاه فشار قوی
cross section of a power plant قسمتعرضینیروگاه
atomic power station [plant] نیروگاه هسته ای
impluse voltage testing plant ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
waste water purification plant تصفیه خانه فاضلاب
by product cock oven plant محصولات فرعی کک سازی
molding sand preparation plant واحد تهیه ماسه قالب گیری
to open out باز کردن
the open ملا عام
the open هوای ازاد
to open out بسط دادن
to open out توسعه دادن
open به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open out توسعه دادن
X/OPEN ول ایجاد سیستمهای باز هستند
open out بسط دادن
to open out گستردن
To come into the open. آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
the open ملاء عام
open بی پناه
open باز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com