Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
open roof
بام پیدا
Other Matches
roof
بام
roof
پوشاندن
roof
سقف
roof
طاق
roof
بام خانه
roof
مسکن
roof
طاق زدن
roof
سقف دار کردن
roof
سقف اقاق
roof
پوشش
i was under his roof
او بودم
i was under his roof
در خانه
roof
پوشش سقف اسمانه
i was under his roof
مهمان او بودم
floating roof
سقفشناور
bell roof
سقفناقوسی
monitor roof
بام فانوسی
visible roof
سقفی که از درون دیده شود
rotunda roof
سقفگنبددار
visible roof
سقف باز
Watch yourself up on the roof.
مواظب خودت روی پشت بام باش.
sun roof
سقفنورگیر
mansard roof
سقفشیروانیچارترک
glass roof
سقفشیشهای
dome roof
سقفگنبدی
ogee roof
سقفمنحنی
imperial roof
سقفامپراتوری
helm roof
سقفاهرمی
roof timber
سقفچوبی
roof truss
سقفتیرمشبک
roof vent
هواکشسقفی
glassed roof
سقفشیشهشده
sawtooth roof
سقفدندانهدندانده
mushroom roof
سقف قارچی
monopitch roof
بام تک شیب
monopitch roof
شیروانی واریخته
roof pole
سقفبلند
lean to roof
بام سینه دیواری
roof lamp
لامپ سقفی
gable roof
شیروانی سنتوری
gable roof
بام دوشیب
gamberel roof
نوعی شیروانی چارترک
hit the roof
<idiom>
عصبانی شدن
roof-rack
باربنداتومبیل
hip roof
پشت بام سراشیب
hip roof
پشت بام گرده ماهی
hip roof
شیروانی چند کله
hipped roof
بام تیزه دار چندبر
gable roof
پشت بام شیروانی دار
concrete roof
سقف بتنی
cradle roof
طاق گهوارهای
cradle roof
اهنگ
cut roof
شیروانی واریخته
cut roof
بام یک شیبه
cyrb roof
شیروانی چهار ترک
flat roof
بام تخت
flat roof
بام مسطح
lean to roof
شیروانی واریخته
furnace roof
سقف کوره
gable roof
شیروانی
hipped roof
شیروانی چند کله
pavilion roof
شیروانی چهار کله تکمیل
common roof
تیرچه افقی خرپا
bell-roof
بام شیپوری
roof boarding
سطح توفال کوبی شده یا تخته کوبی شده زیر پوشش بام
roof garden
تفریح گاه بالای بام
green roof
[سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
pitched roof
شیروانی
roof ladder
نردبان سقف
roof light
نورگیر بامی
roof light
نورگیر سقفی
roof line
سفال
roof of the mouth
کام
roof of the mouth
سقف دهن
roof of the mouth
سنق
cradle-roof
طاق گهواره ای
curb-roof
شیروانی چهار تکه
cut-roof
بام یک شیبه
pent roof
شیروانی واریخته
pitched roof
بام شیبدار
roof tree
کش بالای شیروانی
roof tree
کش دیرک افقی چادر
roof area
سطح بام
roof batten
پردو
roof batten
توفال
roof batten
ترکه
to repair the roof
بام
[خانه]
را تعمیر کردن
roof beam
تیر سقف
Italian roof
بام چهار طرفه
hip-roof
شیروانی چند کله
roof of the mouth
مذاق
roof shingle
لات
slope of a roof
شیب شیروانی
terrace roof
مهتابی
terrace roof
پشت بام تخت
terraced roof
پشت بام مسطح
terraced roof
پشت بام تخت
roof batten
دستک
the ridge of a roof
خرپشته شیروانی
the ridge of a roof
حلبی که دوشیب شیروانی بهم برمیخورند
shingle roof
سقف تختهای
shingle roof
سقف توخالی
shell roof
بام پوستهای
roof slab
بام تخت
roof slab
تاوه سقف
roof trusses
خرپاهای شیروانی
saw tooth roof
بام دندانهای
saw tooth roof
شیروانی واریخته کمرشکن
conical broach roof
سقفمخروطیمیلهدار
roof covering material
مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
north light roof
بام شمال نور
fixed-roof tank
سقفثابتمخزن
roof truss carpenter
خرپاکوب
gable-and-valley roof
سقفسهگوشودرهایمانند
roof light clerestory
نورگیر سقف
floating-roof tank
مخزنسقفشناور
to open out
توسعه دادن
to open out
باز کردن
open
سکی
to open out
گستردن
the open
ملا عام
the open
ملاء عام
X/OPEN
ول ایجاد سیستمهای باز هستند
the open
هوای ازاد
open out
بسط دادن
to open out
بسط دادن
open out
توسعه دادن
open
:باز
open
ازاد
open
زمین باز گسترده
open
مروحه را باز کنید
open
وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
open
وزن ازاد
open
وضع زه هنگام کشیده شدن
open
خط بازبی دفاع
open
اشکار
open
قابل بحث
open
بی دفاع واریز نش
open
بازکردن
open
بلامتصدی
open
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open
پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
open
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open
فضای باز
open
باز
open
باز شدن
open
مفتوح
open
گشوده سرگشاده
open
دایر
open
روباز
open
ازاد اشکار
open
بی الایش
open
مهربان رک گو
open
درمعرض
open
بی پناه
open
بی ابر
open
واریز نشده
open
گشودن گشادن
open
افتتاح کردن اشکارکردن بسط دادن
open
مفتوح شدن
open
شکفتن
open
روشن شدن خوشحال شدن
open
دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
To come into the open.
آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
open
نابسته
open
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
open
برداشتن پوشش یا باز کردن در
open
برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open
باز کردن باز شدن
open
صریح
open to any one
مباح
open
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
open
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
open
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open
کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open
فایل خواندنی و نوشتنی
open
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
open
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open to attack
در معرض حمله
open system
سازگان باز
open terrace
مهتابی
open the door to
مجال دادن به
open the meeting
رسمیت جلسه را اعلام کردن
open theft
سرقت مشهود
open universe
جهان باز
open system
سیستم باز
open loop
حلقه باز
open machine
ماشین باز
open space
میدان
open space
گردشگاه ازاد
open storage
انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
open subrotine
زیرروال باز
open subroutine
زیرروال باز
open syllable
هجائی که به حرف e پایان پذیرد
open system
نظام باز
open interval
فاصله نا محدود
[بی کران]
[ریاضی]
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
open wiring
سیمکشی باز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com