English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
operation of contract نفوذ قرارداد
Other Matches
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] قرارداد کار بدون مدت
contract مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
all in contract قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
contract منقبض کردن
contract پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract تعهد
by contract بطور مقاطعه
to contract something from somebody از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
contract with عقد کردن
in contract طبق قرارداد
according to the contract no. ... طبق قرارداد شماره ...
all in contract قراداد کلی
contract عقد
contract مقاطعه
contract کنترات پیمان .
contract پیمان
contract همکشیدن
contract منقبض شدن مخفف کردن
contract کنترات کردن منقبض کردن
contract مقاطعه کاری کردن
contract قرردادبستن
contract : پیمان بستن
contract :قرارداد
contract قرارداد
contract قرارداد بستن
contract دچارشدن
contract منقبض شدن
contract curve منحنی قرارداد
contract curve منحنی مبادله
contract control کنترل دینامیکی
contract control کنترل تغایر
contract clause شرط متعارف در هر قرارداد
multilateral contract قرارداد چند جانبه
contract for supply قرارداد جهت ارائه کالا
contract guarantee ضمانتنامه قرارداد
contract guarantee ضمانت قرارداد
contract of guarantee ضمان عقدی
contract of farmletting قرارداد مزارعه
contract of farmletting مزارعه
contract of affreightment قراردادحمل
contract of affreightment قرارداد اجاره کشتی
contract note سند مقاطعه توافق نامه
contract note سند قرارداد
marriage contract عقد نکاح
negotiated contract قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
open contract قرارداد باز
optional contract عقد خیاری
composition contract قرارداد ارفاقی
optional contract مجازی
completion of contract امضای قرارداد
completion of a contract انجام دادن قرارداد
completion of a contract انجام یک قرارداد
optional contract خیاری
optional contract غیر واجب
conclude a contract عقد بستن
conclude a contract منعقد کردن عقد
enter into a contract عقد بستن
conditions of contract شرایط قرارداد
conditional contract عقد معلق
conditional contract عقد مشروط
open contract قرارداد غیر معین
conclusion of a contract مبایعه
conclusion of a contract parties two between asale of
enter into a contract منعقد کردن عقد
executory contract قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
guarantee a contract اجرای قراردادی را ضمانت کردن
haulage contract قرارداد حمل و نقل
honour a contract قرارداد را محترم شمردن
dishonour a contract قرارداد را محترم نشمردن
discharge of contract انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
illegal contract قرارداد غیر قانونی
inoperative contract عقد غیر نافذ
invalid contract عقد فاسد
gratuitous contract عقد غیر معوض
futures contract قرارداد سلف
futures contract قرارداد اینده
executory contract عقد موجل
executed contract قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
forced contract عقد مکره
formula of contract صیغه عقد
frustrated contract قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
frustration of contract بی نتیجه ماندن قرارداد
fulfill a contract قرارداد را اجرا کردن
perform a contract قرارداد را اجرا کردن
irrevocable contract عقد لازم
license contract قرارداد اجازه استفاده
marriage contract عقد نامه
contract period مدت قرارداد
contract period دوره قرارداد
contract of sales قرارداد فروش
contract of sale عقد بیع
contract of sale قرارداد فروش
contract of reward جعاله
contract quantity حجم قرارداد
contract record سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract scheduling برنامه ریزی قرارداد
cost plus contract قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
cost contract قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
labor contract قرارداد کار
contract work پیمانکاری
contract termination فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract specification مشخصات قرارداد
lease contract اجاره نامه
lease contract عقد اجاره
contract of guarantee عقد ضمان
cottage contract نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
the life of a contract مدت یک قرارداد
the contract is still valid خودباقی است
the contract is still valid قراردادباعتبار
stipulation of a contract مفاد قرارداد
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
social contract قرارداد اجتماعی
social contract قرار داد اجتماعی
simple contract عقد منعقد درسند عادی
simple contract قرارداد شفاهی
service contract قرارداد خدماتی
service contract قرارداد انجام خدمت
service contract قرارداد خدمت
value cost contract پیمان بستن با قیمتهای پایه
assignment of contract واگذاری قرارداد
assignment of contract انتقال قرارداد
to put to contract بمناقصه گذاشتن
law of contract قانون قرارداد
Bilateral contract. پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
written contract پیمان نامه
we demand p in our contract ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
void contract عقد باطل
validity of contract صحت قرارداد
validity of a contract اعتبار قرارداد
valid contract عقد صحیح
unilateral contract تعهد یک جانبه ایقاع
unilateral contract قراردادایقاعی
unilateral contract پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract قرارداد یک جانبه
unconditional contract عقد منجز
unauthorized contract عقد فضولی
to guarantee a contract اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw up a contract قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract در حیطه یک قرارداد بودن
sales contract قرارداد فروش
quasi contract شبه عقد
privity of contract مسئولیت طرفین قرارداد
privity of a contract مسئوولیت طرفین قرارداد
privity in contract انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
prime contract قرارداد اصلی
performance of a contract اجرای قرارداد
parties to the contract طرفین عقد
parties to the contract متعاقدین
parties to the contract طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to a contract طرفین قرارداد
breach of contract نقض قرارداد
breach of contract نقض مفادقرارداد
breach of contract تخلف از قرارداد
parties to a contract طرفین متعاهدین
parol contract قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
parties to the contract متعاملین
privity of contract رابطه متعاقدین
award a contract قراردادی را واگذار کردن
quasi contract شبه قرارداد
reward contract عقد جعاله
based on a contract قراردادی
quasi contract عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
revocable contract عقد مجاز
avoidance of a contract لغو یک قرارداد
revocable contract عقد جایز
requirements of a contract مقتضای عهد
provisions of a contract شرایط قرار داد
provisions of a contract مواد قرار داد
bilateral contract قرارداد دو جانبه
co-operation کار مشترک
to come into operation قانون شدن
to come into operation قانونی درست شدن
co-operation همکاری مشترک
operation کارکرد
to come into operation قابل اجرا شدن
to come into operation قابل اجراشدن
operation بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
or operation عمل یا
one way only operation عملکردتنها یک طرفه
one way only operation عملکرد فقط یک طرفه
not operation عمل نفی
not operation عمل نقض
operation immediate اقدام سریع
to come into operation بکار افتادن
to come into operation دایر شدن
to come into operation کاربرد پذیر شدن
operation عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول
operation عملیاتی که عملوندهای لازم را از حافظه دریافت می کنند. عملیات را انجام می دهند و نتیجه را برمی گردانند به حافظه
operation دستور بعدی برای اجرا را می خوانند
operation عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند
operation بخشی از حلقه ماشین در حین اجرای دستور
operation سخت افزار مبدل دستور که ماشین
operation به اجرا
operation بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد
operation عمل جراحی
operation به کارانداختن
operation فرآیندی که روی بلاکی از داده انجام میشود
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
operation آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
operation گردش جنبش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com