Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 115 (6 milliseconds)
English	Persian
operational performance category	طبقه امادگی عملیاتی
operational performance category	امادگی عملیاتی از طبقه
Other Matches
category	اقلام اماد
category	مقوله مقوله منطقی
category	رده
category	طبقه افراد
category	طبقه اجناس
category	جنس
category	قلم
category	طبقه
category	طبقه نگهداری
category	مقوله
category	زمره
category	دسته
category	نوع
cost category	هزینههای انجام شده
doutful category	کشتی مشکوک
cost category	بخش هزینه
cost category	اقلام هزینهای
category wiring	یکی از 5 سطح استاندارد معرفی شده توسط EIA / TIA
category wiring	که نوع کابل ها و سیمهای شبکه را مشخص میکند
rorschach category	مقوله رورشاخ
readiness category	درجه امادگی رزمی
readiness category	نوع امادگی رزمی
operational	عملی
operational	دایر
operational	موثر
operational	آنچه کار میکند یا مربوطه به نحوه کار کردن ماشین است
operational	اطلاعات درباره عملیات طبیعی سیستم
operational	قابل استفاده مربوط به عملیات
operational	قابل بکار انداختن
operational	فعال
operational	حاضر به کار
operational	عملیاتی
operational	قابل استفاده
operational research	تحقیق عملیاتی
operational costs	هزینههای عملیاتی
operational definition	تعریف عملیاتی
operational command	فرماندهی از نظر عملیاتی
operational management	مدیریت عملیاتی
operational environment	محیط عملیاتی
operational code	کد عملیاتی
operational amplifier	تقویت کننده عملیاتی
operational amplifier	تقویت کننده محاسباتی
operational environment	محیط فعالیت
operational problems	مسائل عملیاتی
operational readiness	امادگی عملیاتی
operational route	مسیر عملیاتی
operational route	جاده عملیاتی
operational route	جاده حاضر به کار
operational route	جاده رزمی
operational weapon	جنگ افزار عملیاتی
operational reserve	ذخیره عملیاتی
operational weapon	جنگ افزاری که در عملیات مورداستفاده میباشد
operational reserve	احتیاط عملیاتی
operational research	تحقیق درخصوص بهره برداری
operational headquarters	ستاد عملیاتی
area of operational interest	منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
operational pattern of marks by night	نقشیازعلائممشخصبرایشب
non performance	عدم اجرا
non performance	عدم انجام
performance	قطعه با کیفیت بالا یا با خصوصیات خوب
performance	کار وسیله یادستگاه بازده عمل
performance	کارائی
performance	نحوه کار کسی یا چیزی
performance	روش قضاوت کارایی سیستم
performance	اجراء
performance	ایفاء
performance	انشاء معامله
performance	نمود
performance	ساخت
performance	عمل کرد
performance	نمایش
performance	ایفا کاربرجسته
performance	شاهکار کارایی
performance	انجام
performance	سطح کارائی
performance	میزان کارائی
performance	عملکرد
performance	اجرا
performance bonds	ضمانتنامه انجام کار
performance evaluation	ارز یابی کارایی
performance factor	ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
feature of performance	ویژگی عملکرد
performance test	ازمون عملی
performance test	ازمون عملکردی
performance standard	معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
performance rating	درجه بندی عملکرد
performance of the dam	زیست سد
performance of a contract	اجرای قرارداد
performance monitor	برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
performance guarantee	ضمانت حسن انجام کار
performance appraisal	عملکرد سنجی
part performance	عقد یا قرارداددارای تشریفات یا شکل خاص
engineered performance	زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
impossibility of performance	تعذر
impossibility of performance	عدم امکان در اجرا
maximum performance	عملکرد حداکثر
maximum performance	کارایی حداکثر
engine performance	توان موتور
condition of performance	شرط فعل اثباتا"
condition of non performance	شرط فعل نفیا"
part performance	عقد معین
engine performance	قدرت موتور
optimal performance	کارکرد بهینه
specific performance	نحوه اجرای معین در قرارداد
It was an enjoyable performance, if less than ideal.	این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
condition about performance of an act	شرط فعل
supervening impossibility of performance	غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
arthur performance scale	مقیاس عملکردی ارتور
good performance guarantee	ضمانت حسن انجام کار
high frequency performance	رفتار فرکانس بالا
As a university professor , his performance stank.	طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
leiter international performance test	ازمون عملی بین المللی لایتر
good performance bond guarntee	وثیقه انجام تعهد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com