English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
optimum tree search جستجوی بهینه درخت
Other Matches
tree bench [bench encircling a tree trunk] نیمکت [دور تنه ] درخت
optimum بهینه
optimum سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد
optimum بهترین امکان
optimum value مقدار بهینه
optimum حالت مطلوب
optimum درجه لازم
optimum حد مطلوب
optimum مناسب
optimum مطلوب
optimum حدمتناسب
optimum مقدار مطلوب
optimum output تولید مطلوب
optimum point نقطه مطلوب
optimum point نقطه ایده ال
optimum population حد مطلوب جمعیت
optimum programming برنامه نویسی بهینه
optimum schedule مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
optimum speed سرعت مطلوب
optimum speed کندی بهینه
optimum temperature دمای بهینه
optimum output تولید بهینه
optimum moisture رطوبت بهینه رطوبت مناسب
optimum code برنامه بهینه دستورالعملهای بهینه
optimum coding برنامه نویسی بهینه
optimum height حداکثر ارتفاع
optimum height ارتفاع حداکثرقابل استفاده
optimum height ارتفاع مطلوب
optimum moisture نم بهینه
optimum allocation of resources تخصیص مطلوب منابع
optimum moisture content درصد رطوبت مناسب خاک
search جستجو برای یک موضوع داده
search فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
search جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
search جستجویی که هر عنصریت
search 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
search روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
search جستجو کردن
in search of بجستجوی
in search of در جستجوی
right of search حق بازرسی کشتی در دریاها
right of search حق جستجو
right of search حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
the search of جستجوی چیزی
to search for anything پی چیزی گشتن
to search for anything چیزیراجستجو کردن
to search out پیدا کردن
search روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search تفتیش
to search after زیر و رو کردن
search تکاپو بازرسی
search تجسس
search جستجو
search me <idiom> نمی دونم ،ازکجا بدونم
to search [for] [someone] دنبال [کسی] گشتن [ برای مثال پلیس]
to search گشتن [جستجو کردن]
to search جستجو کردن
to search after جستجو کردن
to search after تحقیق کردن
to search after کاوش کردن
to search after بازرسی کردن
search کاوش
search جستجوکردن
search گشتن
search بازرسی کردن
search شناسایی کردن
search مراقبت کردن از زمین
search درو در عمق با اتش
search تلاش
search بررسی وشناسایی زمین
search تجسس کردن
search تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
search بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search کاوش کردن زمین
search and clear جستجو و پاک کردن دشمن
search one's soul <idiom> کنکاش کردن درمورد بی گناهی کسی
search mission ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
search result نتیجه جستجو
fibonacci search جستجوی فیبوناچی
global search جستجوی سراسری
intercepting search کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
linear search جستجوی خطی
multifile search جستجوی چند پروندهای
search and replace جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
search results نتایج جستجو
search results نتیجه های جستجو
To search ones conscience . کلاه خود را قا ضی کردن
body search بازرسیبدنی
search party دستهی جستار گرد
search memory حافظه جستجو
search radar رادار تجسسی
search string رشته جستجو
search sweeping مین روبی مراقبتی
search sweeping مین روبی ازمایشی
sector of search منطقه کاوش
sector of search منطقه مراقبت رادار
sector of search منطقه تجسس رادار
sequential search جستجوی ترتیبی
specific search شناسایی مخصوص
search light نورافکن
search key کلید جستجو
search party گروه پیگرد
search parties دستهی جستار گرد
search parties گروه پیگرد
retrospective search جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
visit and search بازدید و تجسس کردن ناو
search and replace خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
search and replace جستجو و جایگزینی
search and rescue عملیات تجسس و نجات
search cycle چرخه جستجو
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
specific search تجسس اختصاصی منطقه
fibonacci search جستجو فیبو ناجی
dichotomizing search جستجوی دو حالته
search warrants حکم تفتیش
search warrants اجازه تفتیش
disjunctive search جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
dichotomizing search جستجوی دوقسمتی
blind search جیستجوی بی نتیجه
dichotomizing search روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
backward search جستجوی پسرو
binary search جستجوی دوتایی
binary search جستجوی دودوئی
cover search جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
dichotomizing search جستجوی دورستهای
chaining search جستجوی زنجیرهای
search warrants حکم بازرسی و ورود
search warrants حکم تفتیش منزل
search coil پیچک کاشف
air search مراقبت هوایی
exhaustive search جستجو هر رکورد در پایگاه
air search تجسس هوایی
antisubmarine search عملیات تجسس ضد زیردریایی
antisubmarine search کاوش ضد زیردریایی
area search کاوش منطقه
area search کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
area search جستجوی ناحیه
search warrant حکم بازرسی و ورود
search warrant حکم تفتیش منزل
area search جستجوی ناحیهای
area search جستجوی دامنهای
search warrant حکم تفتیش
search warrant اجازه تفتیش
case sensitive search جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
air search radar رادارردیابهوایی
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
search light illumination روشنایی با نورافکن
parallel search storage انباره جستجوی موازی
quadratic quotient search الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
track search keys کلیدهایجستجویزمان
edit/search buttons دکمهجستجوگر
search light illumination روشن کردن منطقه با نورافکن
search attack unit یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
search attack unit ناو گروه شکارزیردریایی
edit/search buttons اصلاحگر
global search and replace جستجو و جایگزینی سراسری
total search result مجموع نتیجه جستجو
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
HE has plenty of excuses who is in search of trick. <proverb> ییله جو را بهانه بسیار است .
tree مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
tree سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
tree بشکل درخت شدن
tree درتنگنا قرا ردادن
tree شجره النسب درخت کاشتن
tree فرمان TREE
tree بدرخت پناه بردن
tree شجر
tree درخت
tree مین میکند
tree سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
tree شاخسار
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
the f. of a tree برگهای درخت
before the tree جلو درخت
tree قالب کفش چوبه دار
tree farm خزانه درخت
to lop a tree درختی را آراستن
tree surgeon ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
to prune a tree سرشاخه درختی را زدن
abel tree درخت سپیدار که نام لاتین ان alba populus است
to girt a tree دوردرختی راپیمودن
to lop a tree سرشاخه درختی را زدن
tree diagram نمودار درخت
tree surgery تشریح علمی درخت
pulm tree درخت نارگیل
agriot tree چوب چپق
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
to prune a tree درختی را آراستن
tree house خانه بالای درخت
tree network شبکه درختی
to truncate a tree شاخههای درختی را زدن
to spray a tree داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
tree planting درختکاری
tree sort مرتب کردن درختی
tree structure ساخت درختی
tree structure ساختار درخت
to shin up a tree از درختی بالارفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com