English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
order of battle ترتیب نیرو
order of battle سازمان نیروهایا یکان
Other Matches
marching order [travel order] دستور پیشروی [ارتش]
battle پیکار
battle رزم
battle مبارزه ستیز
battle نبرد
battle نزاع
an e. battle جنگی که برای دو طرف یکسان است
battle جدال
battle زد وخورد
battle جنگ کردن
battle a صف جنگ
battle ax تبرزین
battle ax تبر
battle نبرد کردن
battle جنگ
f.of battle نبردگاه
f.of battle میدان جنگ
battle clout نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
battle cruiser نبردناو
battle dress نیم تنه جنگی
wager of battle نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
field of battle میدان جنگ
battle dress لباس ضدگلوله
battle ship نبرد ناو
battle zone منطقهجنگی
battle dress جلیقه جنگی
half the battle <idiom> قسمت بزرگیاز کار
battle clasp نشان و علامت شرکت در جنگ بین المللی اول
battle casualty تلفات جنگی
battle royal نزاع سخت کشمکش خصومت امیز
the battle still rages جنگ هنوز شدت دارد
battle array صف جنگ
battle array جنگ ارایی
to deliver battle اماده جنگ شدن
he gave an a of the battle گزارش ان جنگ راشرح داد
battle axe تبرزین
battle axe تبر
battle group گروه نبرد
battle bill لوحه جنگی ناو
battle bill فهرست استعداد رزمی ناو
battle casualty ضایعات رزمی
field of battle میدان رزم
battle station پایگاه جنگی
battle lights چراغ خاموشی شبانه
battle line خط جبهه ناوها
battle line خط جنگی
battle map نقشه منطقه نبرد
battle reserve ذخیره جنگی
battle piece تصویرجنگ
battle pin سنجاق نقشه
battle plane هواپیمای جنگی
battle position موضع نبرد
battle position محل ناو در دریا
battle problems مسائل جنگی
battle lights چراغهای جنگی
battle lights چراغ پلیس
battle lantern چراغ اعلام خطر
battle station پایگاه رزمی
battle map نقشه جنگی
battle state station action
battle sight شکاف درجه
battle sight درجه جنگی
battle drill تمرین رزم
battle drill مشق جنگی تمرین جنگی
battle field میدان جنگ
battle group واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
battle reserve احتیاط جنگی
battle honour نشان افتخار
battle problems مشکلات رزمی
battle cries شعارجنگی
battle-axe تبرزین
battle-axes تبرزین
pitched battle جنگ صف ارایی شده
battle cry شعارجنگی
pitched battle جنگ سخت تن به تن
battle lantern چراغ خطرجنگی
in a battle for world domination مبارزه برای سلطه جهان
main battle tank قوی ترین تانک رزمی
main battle tank تانک اصلی
forward edge of battle area لبه جلویی منطقه نبرد
The scen of a bloody (great) battle. صحنه نبرد خونین
order ترتیب
order دستور دادن
order دستورالعمل دستور
in order to ... برای [اینکه]
in order that i may go برای اینکه بروم
order نظام معماری
order سفارش دادن کالا یا جنس
order نظم دادن
by order of فرمان
order فرمان نظم
order ترتیب انجام کار
out of order خراب
out of order نادرست
order شیوه
order سبک معماری
out of order درهم برهم
order دستورعملیاتی
order دستور
re order سفارش دوم باره
in order to <idiom> اعتماد شخص را بدست آوردن
order ن
In this order. In this way. باین ترتیب
order منظم کردن
order سفارش
order سفارش دادن تنظیم کردن
out of order <idiom> کارنکردن
out of order <idiom> برخلاف قانون ،نامناسب
out of order از کار افتاده
first order مرتبه اول
order دستورالعمل
second order مرتبه دوم
well-order خوش ترتیب [ریاضی]
to order <idiom> به ترتیب
order نظم
order سفارش دادن دستور دادن
to the order of بحواله کرد
order about پیوسته پی فرمان فرستادن
in order that he may go برای اینکه برود
in order that برای اینکه
by order of حسب الامر
in order that تا اینکه
in order درست
order off حکم خروج
in order صحیح
order [placed with somebody] سفارش [ازطرف کسی]
order [placed with somebody] دستور [ازطرف کسی]
in order to ... تا [اینکه ]
in order دایر
order رتبه
to the order of به حواله کرد
order مرتب کردن
order پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
order کد عمل
order حواله کرد حواله کردن دستور
order راسته
order خرید سفارش خرید
order مرتبه
order امر
order دستور دادن سفارش
order حواله
order دستور سفارش
to the order of در وجه
order حکم
order سفارش دادن
referral order درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
second order reaction واکنش مرتبه دوم
short order خوراکی که زود مهیا میشود
reculaulation order تنظیم محاسبه مجدد
review order لباس وتحملات سان
order for goods سفارش کالا
second order factor عامل مرتبه دوم
second order conditions شرایط مرتبه دوم
second order conditions شرایط ثانوی
order format قالب دستور
order format قالب سفارش
route order فرمان ستون راه رو
order form نمونه سفارش نامه پر نکرده
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
review order لباس وتجهیزات و وسائل کامل
order time زمان سفارش کالا
order of service سوت داور بمعنای دستورسرویس دادن
order in council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
order in council تصویب نامه دولتی
order of bankruptcy حکم ورشکستگی
order of council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
order of discharge حکم تصفیه
order of discharge حکم برائت ذمه
order of fire ترتیب توالی اتش
order of fire ترتیب احتراق موتور
order off the field حکم خروج
order of the day دستور جلسه
order of the day معادل agenda
order of magnitude مرتبه بزرگی
order of the day برنامه روزانه
order of fire روش تیراندازی
partial order پاره ترتیب
purchase order سفارش خرید
purchase order دستور خرید
public order نظم عمومی
provisional order دستور موقت اداری
processing of the order انجام سفارش
probation order دستور یا حکم تعلیق مجازات
post order حواله پستی
place an order سفارش دادن
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
payable to order قابل پرداخت به حواله کرد
pay order سندپرداخت حقوق
pay order لیست پرداخت حقوق
partial order ترتیب جزئی
order of matrix مرتبه ماتریس
sort order نظم ترتیب
in order to prevent برای جلوگیری کردن
Ionic Order [معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
Gigantic Order [شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی] [معماری]
Giant Order شیوه غول ستونی [معماری]
German Order سبک معماری آلمانی [نوعی از سبک معماری کرنتی قرن هجدهم انگلستان]
French Order سبک معماری فرانسوی
Doric Order سبک معماری دوریک
Orinthian Order معماری کلاسیک [در یونان و رم]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com