English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (7 milliseconds)
English Persian
ordinary shares سهام عادی
Other Matches
ordinary معمولی
in an ordinary way معمولا
in an ordinary way رسما
ordinary پیام معمولی از نظر ارجحیت
out of the ordinary غیر معمول
out of the ordinary فوق العاده
ordinary پیش پا افتاده
ordinary متداول
ordinary عادی
ordinary clay خاک رس معمولی
ordinary foul خطای بازی بین المللی واترپولو
ordinary grasp گرفتن میله معمولی
ordinary least squares کمینه مربعات خطی [ریاضی]
ordinary die طاسعادی
physician in ordinary پزشک رسمی یا همیشگی
ordinary shareholder سهامدار عادی
ordinary share سهام معمولی
ordinary share سهام عادی
ordinary seaman مهناوی سوم
ordinary passport پاسپورت عادی
ordinary income درامد عادی
ordinary life insurance بیمه عمر عادی
ordinary least squares [OLS] کمینه مربعات خطی [ریاضی]
ordinary least square method روش حداقل مربعات معمولی
ordinary differential equation [ODE] معادله دیفرانسیل معمولی [ریاضی]
marriage portion ordinary paid مهرالمثل
shares سهم
shares فرض
shares تقسیم کردن
shares شرکت داشتن در سهم بردن
shares دانگ
shares فایل ذخیره شده که توسط بیش از یک کاربر یا سیستم قابل دستیابی است
shares قیچی کردن
shares حصه
shares بخش
to go shares عادلانه بخش کردن
shares بهره قسمت
shares بخش کردن
shares تسهیم کردن
shares سهم بردن
shares که توسط کاربران متعدد متصل به شبکه قابل دستیابی است
shares توسط کاربران دیگر شبکه است
shares روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
shares استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
shares باس مورد استفاده
shares برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
shares یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
shares پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shares دایرکتوری
shares حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
shares پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
shares سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
shares استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
shares IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
preferred shares سهام ممتاز
preferred shares سهام مقدم
privileged shares سهام ممتاز
unissued shares سهام منتشر نشده
preference shares سهام ممتازه
qualifying shares سهامی که مدیران الزاما"باید خریداری کنند
subscriber of shares پذیره نویس سهام
registered shares سهام بانام
preference shares سهام ممتاز
granger shares سهام راه اهن غله
preferential shares سهام ممتازه
by undivided shares به نحو اشاعه
conversion of shares تبدیل سهام
non cash shares سهام غیر نقدی
non registered shares سهم بی اسم
c. prefrential shares سهامی که سود پس افتاده انهایکی باسود جاری انهاپرداخته شود
by way of undivided shares undivided
bearer shares سهام بی نام
joint shares سهام مشترک
reduction of shares of the heirs عول
gilt edged shares سهام ممتازه
held in undivided shares مشاع
heirs having fixed shares ذوالفرائض
A man who pays promplty shares in others . <proverb> آدم خوش یساب شریک مال مردم است .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com