Dictiornary-Farsi | organ-grinders | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 64 (4 milliseconds)

English	Persian
organ-grinders	نوازنده سیار ارگ دستی


Other Matches

grinders	سنگ رویی اسیاب
grinders	تیز کن
grinders	لله
grinders	میدان مشق و تمرین صف جمع
grinders	چرخ سمباده دستگاه سوپاپ تراش
grinders	اسیا
grinders	چرخ سمباده
grinders	دستگاه سنگ سمباده
grinders	دندان اسیاب
coffee grinders	حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
organ	ارغنون
organ	عضو
organ	اندام
organ	الت وسیله
organ	ارگان
organ	ارگ
organ system	دستگاه
organ pleasure	لذت اندامی
organ of the body	عضو بدن
organ inferiority	حقارت اندامی
organ loft	ارغنون گاه
organ loft	جای ارگ
organ loft	غرفه ارگ
organ of corty	اندام کورتی
organ transplantation	پیوند عضو
pipe organ	ارغنون لولهای
pipe organ	ارگ نی دار
mechanism of the organ	نظام تشکیلات
terminal organ	اندام پایانی
organ console	قسمتهایکنسول
sense organ	اندام حسی
sense organ	عامل احساس
mechanism of the organ	مکانیزم ارگان
sense organ	عضو حس
reed organ	یکنوع الت موسیقی بادی
organ eroticism	شهوت اندامی
olfactory organ	اندام بویایی
barrel organ	ارگ دندهای
organ grinder	نوازنده سیار ارگ دستی
organ-grinder	نوازنده سیار ارگ دستی
mouth organ	ساز دهنی
mouth organ	ارغنون دهنی
sexual organ	عورت
congested organ	عضو یا التی که خون زیاددران جمع میشود
electric organ	اندام برقزن
end organ	اندام انتهایی
barrel organ	نوعی ارغنون اکوردئون
genital organ	الت تناسلی
olfactory organ	عضو بویایی
house organ	مجله یا نشریهای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
hand organ	ارگ دستی
hand organ	اکوردئون
hollow organ	عضو مجوف وتوخالی
great organ manual	عضوبزرگدستی
choir organ manual	دستهتنظیمکر
sexual organ of either sex	الت تناسلی زن یا مرد
sexual organ of either sex	فرج
golgy tendon organ	اجسام گلژی
swell organ manual	قسمتبرآمدهتنظیماتدستی
golgy tendon organ	اندام گلژی
sexual organ of a man	احلیل
coefficient of relative efficiency organ	ضریب نسبی کارایی سازمان
The human brain is a complex organ .	مغز انسان عضو پیچیده یی است

organ-grinders

نوازنده سیار ارگ دستی