English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (1 milliseconds)
English Persian
original overlay پوششاصلی
Other Matches
overlay نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
overlay فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
overlay بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlay شفاف
overlay کالک
overlay کاغذ کالک
overlay جای گذاشتن
overlay پوشش
overlay اندود
overlay پوشیدن
overlay زیادبار کردن
overlay رویهم قراردادن
overlay کراوات
overlay قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlay بخش کوچکی از برنامه
overlay کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
overlay جای گذاشت
overlay ابتدای متن که ذخیره شده است و همزمان با متن چاپ میشود
overlay جایگذاشت
overlay و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
target overlay کالک هدفها
target overlay کالک اماج
program overlay جایگذاشت برنامه
overlay technique فن کالک
overlay segment قطعه جایگذاشت
overlay technique فن استفاده از کالک
operation overlay کالک عملیاتی
operation overlay کالک عملیات
original اغازین
original آنچه اول استفاده یا ساخته شود
original اصیل
original ابتکاری
original اصلی
original اصل
original مبتکر ابتکاری
original بکر
original بدیع
original منبع سرچشمه
original دیسک داده اصلی
original ابتدایی
original که از آن می توان کپی گرفت
original نسخه اولیه
original نسخه اصلی
original response پاسخ ابتکاری
original sin نخستین گناه ادم ابوالبشر
original soil خاک بکر
original language زبان اصلی
original nature طبع اغازین
original map نقشه مادر
original map نقشه اصلی
original data داده اصلی
original document بنچاق
original document اصل سند
the original letter عین نامه
original ground زمین طبیعی
original ground زمین بکر
original ground level تراز زمین طبیعی
original equipment manufacturer شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
original and derivative estate مال اصلی و مال فرعی
original and derivative estate اصل مال یا نمائات یا منافع ان
original equipment manufacturer سازنده تجهیزات اصلی
It is avery good ( an original ) idea. فکر بسیار خوبی است
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow. این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com