English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (9 milliseconds)
English Persian
orthodox school مکتب کلاسیک
orthodox school مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
Other Matches
orthodox دارای عقیده درست
orthodox سنتی
orthodox رسمی
orthodox پیروکلیسای ارتدکس
orthodox مطابق مرسوم
orthodox مطابق عقاید کلیسای مسیح
orthodox درست
orthodox فریور
orthodox درست ایین
orthodox متعارف
the orthodox church کلیسای ارتودوکس
orthodox defence دفاع ارتودکس در گامبی وزیرشطرنج
greed orthodox کلیسای ارتدکس یونانی
the orthodox church کلیسای خاور
to go to school to یاد گرفتن یا تقلید کردن از
the school is out مدرسه تعطیل است
go to school خواننده میله نوری
first school -مخصوصبچههایبین5تا9سال
to go to school درس خواندن
first school پایهدبسبان
to go to school باموزشگاه رفتن
school مدرسه
school رام کردن وعادت دادن
school مکتب دبستان
school مرکز اموزش نظامی
school دانشکده
school مکتب نحله
school بمدرسه فرستادن درس دادن
school تربیب کردن
school گروه پرندگان
school دسته ماهی
school جماعت
school جماعت همفکر
school دسته
school مکتب علمی یافلسفی
school تدریس درمدرسه
school تحصیل در مدرسه
school دبیرستان
school گروه
school مکتب
school پیروان یک مکتب اموزشگاه
school اموزشگاه
school تربیت اسب
school تادیب یا تربیت کردن
school fellow هم شاگردی
school mate هم مدرسه
technical school هنرستان دبیرستان فنی
technical school مدرسه فنی
school slang اصطلاح ویژه اموزشگاه
school psychologist روانشناس اموزشگاهی
theological school مدرسه علوم دینی
school fellow هم مدرسه
school figures حرکات اسب
to leave school ترک تحصیل کردن
to leave school ازتحصیل دست کشیدن
to leave school ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
training school اموزشگاه حرفهای
training school کاراموزگاه
technical school اموزشگاه فنی
special school اموزشگاه استثنایی
school teacher اموزگار
school truancy مدرسه گریزی
school report گزارش اموزشگاه
secondery school دبیرستان
school readiness امادگی ورود به مدرسه
school mate هم شاگردی
school psychology روانشناسی اموزشگاهی
school pence پول هفتگی اموزشگاه
school of tecnology مدرسه عالی فنی
school of jurisprudence مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school neurosis روان رنجوری اموزشگاهی
school year سال تحصیلی
school miss دخترکم رو یانا ازموده
school figures مجموعه 96 حرکت در اسکیت
secondery school مدرسه متوسطه
vocational school اموزشگاه حرفهای
school-leaver کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
The last school day. آخرین روز مدرسه
Since I left school. ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school . باید بچه راببرم مدرسه
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
drop out (of school) <idiom> ترک مدرسه
to be moved to another school به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
to enrol somebody at a school کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
Glasgow School [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
school shooting تیراندازی در مدرسه
school friend دوستمدرسهای
graduate school دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
driving school آموزشگاهرانندگی
wurzburg school مکتب وورتسبورگ
zurich school مکتب زوریخ
day school مدرسهی روزانه
day school مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
old school tie کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
old school tie سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school شیرخوارگاه
pre-school مهدکودک
pre-school وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school پیش دبستانی
prep school دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
school age سن آغاز تحصیل
school age سن مدرسه
school age سالهای تحصیل
Sunday School مدرسهی یکشنبه
school zone قلمرومدرسه
business school مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
vienna school مکتب وین
school fee ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
middle school دبیرستان
grammar school مدرسه ابتدایی
finishing school اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
association school مکتب تداعی
austrian school یزر و بوهم باورک
austrian school مکتب اتریشی
banking school مکتب بانکداری
finshing school مدرسه تکمیلی دختران
foundation school اموزشگاه موقوف
hedge school اموزشگاه پست
hedge school مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
kailyard school مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
school of law دانشکده حقوق
leipzig school مکتب لایپزیک
liberal school مکتب ازادی اقتصادی
liberal school مکتب اقتصادی کلاسیک
manchester school مکتب منچستر
grade school مدرسه ابتدایی
summer school کلاس تابستانی
summer school مدرسه تابستانی
junior school دوره اول دبیرستان
secondary school دبیرستان
high school مدرسه متوسطه دبیرستان
high school دبیرستان
elementary school دبستان
primary school دبستان
nursery school کودکستان
nursery school مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
boarding school اموزشگاه شبانه روزی
night school اموزشگاه شبانه
trade school مدرسه حرفهای
private school مدرسه ملی
comprehensive school اموزشگاه جامع
private school اموزشگاه خصوصی
preparatory school اموزشگاه امادگی
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
manchester school مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
school phobia مدرسه هراسی
school divine اموزگارالهیات
raphael school مکتب رفائیل
parochial school مدرسه وابسته به کلیسای بخش
parochial school اموزشگاه کلیسایی
preliminary school مدرسه ابتدائی
principal of a school مدیر اموزشگاه
ragged school اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
school divine طلبه
roman school مکتب رفائیل
reform school دارالتادیب نوجوانان
reform school مدرسه تهذیب اخلاقی
school center مرکز اموزش
infant school کودکستان
resident school مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
salpetriere school مکتب سالپتریر
one of the sunni school شافعی مذهب شافعی
one of the sunni school Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
normal school دارالمعلمین
maternal school کودکستان
maternal school اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
mathematical school مکتب ریاضی
mathematical school مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mixed school اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
monetary school مکتب پولی
school drop out افت تحصیلی
school counselor مشاور مدرسه
nongraded school اموزشگاه بی دانشپایه
monetary school مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
nancy school مکتب نانسی
neoclassical school مکتب نئوکلاسیک
neoclassical school مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
school drop out ترک تحصیل کرده
school doctor استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
normal school دانش سرا
marginal utility school قرار داد
to be excused [from work or school] معاف بودن [از کار یا مدرسه]
go to the school of hard knocks <idiom> در کوچه و بازار یاد گرفتن
go to the school of hard knocks <idiom> نخوانده ملا شدن
school age children کودکان واجب التعلیم
school of hard knocks <idiom> تجربه عادی از زندگی
junior high school دبیرستان مقدماتی
constructive school credit بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
The boy is fresh from school. پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
parnassian school of poets شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
senior high school مدرسه متوسطه
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
Children start school at the age of 7. بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
They dont recognize your high-school diploma here. دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com