English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (7 milliseconds)
English Persian
outline agreement توافق اولیه
outline agreement چهارچوب توافق [حقوق]
Other Matches
This is against our agreement. [This is contrary to our agreement] این بر خلاف قرارداد ما است.
outline نمای کلی
outline خلاصه پیرامون
outline دوره
outline محیط
outline فلوچارت با طرح
outline مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
outline خصوصیت اصلی چیزی
outline نقشه خلاصه
outline خلاصه خلاصه کردن
outline شکل اجمالی
outline طرح کلی
outline طرح
outline پیرامون
outline خلاصه رئوس مطالب
outline زمینه
outline طرح ریزی کردن
outline مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outline نقشه
outline خط عمومی
outline خط مقاومت عمومی
outline plan طرح مبنا
to draw in outline بشکل طرح کشیدن
outline utility برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
agreement پیمان
to off an agreement قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
come to an agreement موافقت پیدا کردن
in agreement with somebody با کسی موافقت داشتن
agreement مطابقهء نحوی
unless otherwise agreement مگر به ترتیب دیگری توافق شده باشد
agreement قراداد
agreement سازش
agreement موافقت
agreement قرار قبول
agreement معاهده و مقاطعهء توافق
come to an agreement توافق حاصل کردن
agreement موافقتنامه
agreement قرارداد
agreement موافقت نامه
agreement توافق
to come to an agreement موافقت پیداکردن
to come to an agreement یکدل شدن توافق حاصل کردن
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
to fly away from an agreement نقض عهدکردن
written agreement قولنامه
to fly away from an agreement پیمان شکنی کردن
unilateral agreement توافق یک جانبه
verbal agreement موافقت شفاهی
trade agreement موافقت نامه تجاری
wage agreement قرارداد دستمزد
trade agreement موافقتنامه تجارتی
unilateral agreement قرارداد یک جانبه
wage agreement موافقت نامه دستمزد
plea agreement توافق مدافعه
basic agreement چهارچوب توافق [حقوق]
frame agreement چهارچوب توافق [حقوق]
master agreement چهارچوب توافق [حقوق]
skeleton agreement چهارچوب توافق [حقوق]
skeleton agreement توافق اولیه
reach an agreement به توافق رسیدن
basic agreement توافق اولیه
frame agreement توافق اولیه
master agreement توافق اولیه
gentlemen's agreement قول جوانمردانه
to enter into an agreement پیمان یا قراردادی منعقد کردن
agreement area سطح مورد قرارداد
executive agreement موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
extension of the agreement تمدید مدت قرارداد
gentelmen's agreement موافقتنامه دوستانه
gentelmen's agreement کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
gentlemen's agreement قرارداد شفاهی
gentlemen's agreement قول مردانه
gentlemen's agreement موافقت شرافتمندانه
implicit agreement موافقت ضمنی
enter into an agreement قراردادی را منعقد کردن
concessionary agreement امتیاز نامه
commodity agreement موافقتنامه کالا
agreement coefficient ضریب توافق
agreement of arbitration قرارداد داوری
agreement of arguments توافق نشانوندها
arbitration agreement توافق بر حکمیت
arbitration agreement موافقت نامه داوری
clearing agreement موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
collective agreement توافق جمعی
commodity agreement تثبیت مشترک قیمت فروش
labor agreement موافقتنامه کار
labor agreement قرارداد کار
potsdom agreement موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
preliminary agreement قولنامه
private agreement قرارداد خصوصی
mutilateral agreement موافقت چند جانبه
quota agreement موافقت سهمیه
mutual agreement توافق طرفین
reciprocal agreement توافق دو جانبه
letter of agreement موافقتنامه
reciprocal agreement قرارداد دو جانبه
reciprocal agreement قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
special agreement قرارداد ویژه
swap agreement موافقتنامه مبادلات ارزی قرار معاوضه ارزی
tenency agreement اجاره نامه
lease agreement قرارداد اجاره
potsdom agreement تاکید وتشریح کردند
bretton woods agreement موافقت نامه برتن وودز
agreement water rate نرخ قراردادی اب
To conclude an agreement (contract). قراردادی بستن
agreement on partial payments توافق در پرداخت های قسطی
The party to the contract (agreement). طرف قرارداد
The rental agreement has exprired. تاریخ قرارداد اجاره سر آمده است
Lease (rental) agreement. اجاره نامه (قرار داد اجاره )
european monetary agreement موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
He closed the door against the peace agreement. تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
An open - dated agreement ( contract) . قرارداد بدون مدت
enewal of contract by tacit agreement تجدید توافق بر اساس توافق ضمنی
dangerous goods by road agreement موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
general agreement on tariff & trade (gat موافقت نامه عمومی تعرفه وتجارت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com