Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
over-the-counter trading of securities
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
Other Matches
securities
اوراق بهادار
treasury securities
اسناد خزانه
transferable securities
اوراق بهادار قابل انتقال
registered securities
اوراق بهادار با نام
securities department
اداره اوراق بهادار
marketable securities
اوراق بهادار قابل معامله
government securities
اوراق بهادار دولتی
securities market
بازار اوراق بهادار
bearer securities
اوراق بهادار بی نام
trading
بازرگانی
trading
کسب
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
compensation trading
داد و ستد متقابل
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
reciprocal trading
مبادله متقابل
trading capital
سرمایه در گردش
horse trading
معاملهجنسباجنس
reciprocal trading
داد و ستدمتقابل
stock trading
خرید و فروش سهام
trading company
شرکت تجارتی
trading stamp
تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
trading estate
ملکتجاری
counter
1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter
برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter
ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter
شمارگر
counter
باجه تلاقی کردن
under the counter
قاچاقی
over the counter
خارج از بورس فروخته شده
under the counter
داروی بدون نسخه وغیر مجاز
up/down counter
شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
outside counter
روریهمعکوس
under the counter
<idiom>
مخفیانه فروخته شدن
over-the-counter
<adj.>
خارج از بورس
[فروخته شده ]
counter
کنتور
counter
معکوس
counter
شمارشگر
counter
ضربت زدن ضد
counter
عقربه شمارش
counter
مقابل دستگاه شمارنده
counter
مقابله کردن تلافی کردن
counter
پیشخوان باجه
counter
بساط
counter
درروبرو
counter
بالعکس
counter
شمارنده
counter
ضربت متقابل
counter
درجهت مخالف
counter
مقابله کردن
counter
پیشخان
counter
ضد
counter
حمله
counter
گیشه
counter
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
counter
باجه
counter
پیشخوان
counter-
پیشوندی به معنای مخالف یاضد
counter
ضربت متقابله معامله به مثل
counter
جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter
متقابل
ring counter
شمارنده حلقهای
counter espionage
عملیات ضدجاسوسی
repeat counter
شمارنده تکرار
sequence counter
ترتیب شمار
speed counter
کنتورسرعت
turns counter
دور شمار
counter espionage
ضد جاسوسی
counter-attacks
پاتک
counter-attacks
حمله متقابله
counter-espionage
ضد جاسوسی
counter-espionage
عملیات ضدجاسوسی
to nails to counter
رسوا کردن
speed counter
شمارشگر عده دور
pulse counter
ضربه شمار
counter weight
پاسنگ
counter weight
وزنه مقابل
detotalizing counter
شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
frequency counter
شمارنده فرکانس
impluse counter
شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
line counter
شمارنده سطر
location counter
مکان شمار
loop counter
شمارنده حلقه
magnetic counter
کنتور مغناطیسی
Geiger counter
شمارگر گایگر- مولر
modulo n counter
شمارنده به پیمانه
instruction counter
شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
photon counter
شمارگر فوتونی
program counter
شمارنده برنامه
program counter
شمارشگربرنامه
pulse counter
پالس شمار
counter weight
وزنه تعادل
counter-measure
اقدام متقابل
step counter
گام شمار
counter-lath
توفال
counter-lath
تخته سقف
counter-fort
[شمع پشتیبان دیوار]
counter-change
نقش شطرنجی
counter-brace
تیر تقویت عرضی
counter-arch
[قوسی مخالف قوس دیگر]
counter-apse
[محرابی مخالف محراب دیگر]
counter shed
پودکشی
[عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
counter-attack
حمله متقابله
counter-mure
موج شکن
counter-poise
پل متحرک باسکولی
over-the-counter market
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
Geiger counter
شمارشگر مولر
counter attack
حمله متقابله
counter attack
پاتک
counter-vault
قوس کفبند
counter-scrap
دیوار
counter-attack
پاتک
counter-revolutionary
ضدرژیم
counter-productive
زیانبخش
counter-measures
پیشگیری
counter-measures
پادکار
counter-measures
اقدام جبران کننده
counter-measures
چارهجویی
counter-measures
اقدام متقابل
counter-measure
پیشگیری
counter-measure
پادکار
counter-measure
اقدام جبران کننده
counter-productive
گزندآور
counter-productive
آسیبآور
ticket counter
جایگاهبلیط
tape counter
شمارشگرنوار
row counter
رجشمار
information counter
جایگاهاطلاعات
counter-revolutions
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolutions
ضد انقلاب
counter-revolution
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution
ضد انقلاب
counter-productive
پادفرآور
counter-measure
چارهجویی
counter transference
انتقال متقابل
counter jump
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
counter disengagement
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
counter purchase
خرید متقابل
counter current
جریان متقابل
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
counter credit
اعتبار متقابل
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
counter claim
دعوی متقابل
counter circuit
کنتور رادار
counter check
چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
counter e.m.f. cell
پیلهای برق وارانی
counter fert
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
counter fire
اتش متقابل
counter ion
یون مخالف
counter intelligence
ضداطلاعات
counter insurgency
ضد شورش
counter guerilla
ضد گریلایی
counter guerilla
ضد چریکی
counter gambit
گامبی متقابل
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
counter flood
اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
counter fire
اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
counter charge
دعوی متقابل در امر جزایی
counter charge
تهمت متقابله
counter ceiling
خوانچه پوش
counter revolution
عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
counter revolution
ضد انقلاب
counter propaganda
پاداوازه گری
counter propaganda
تبلیغ متقابل
control counter
شماره کنترلی
counter parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
binary counter
شمارنده دودویی
B line counter
ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
counter agent
عامل خنثی کننده
counter air
ضد هواپیمایی
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter ceiling
کمرپوش
counter ceiling
سقفواره
counter berm
سکوی پایه خارجی خاکریز
counter battery
عملیات ضد اتشبار
counter battery
ضد اتشبار
counter balance
وزنه تعادلی
counter attraction
جاذبه متقابله
counter attraction
کشش متقابل
counter approach
استحکامات متقابله
address counter
نشانی شمار
counter jumper
فروشنده دکان
counter trade
داد و ستدمتقابل
counter recoil
برگشتن لوله پس از عقب نشینی
counter recoil
دستگاه عاید
counter sabotage
ضد خرابکاری
counter reconnaisance
ضد شناسایی
counter riposte
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
counter rotate
چرخش بالاتنه در پیچ
counter trade
تجارت متقابل
counter sign
نشانی
counter sign
اسم عبور
counter sign
اسم شب
counter subversion
ضد خرابکاری
counter subversion
ضد براندازی
counter recoil
عمل عاید عمل عودت لوله
counter surveillance
ضد مراقبت
counter surveillance
عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
counter purchase
داد وستد متقابل
counter purchase
تهاتر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com