Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (1 milliseconds)
English
Persian
overhead expenses
به خرج
overhead expenses
به هزینه
Other Matches
All the expenses.
دراین عکس خوب افتادید
expenses
مخارج
operating expenses
مخارج عملیاتی
preliminary expenses
هزینههای ابتدائی
preliminary expenses
هزینههای مقدماتی
pocket expenses
هزینه مختصر شخصی
Inclusive of all expenses .
خرج دررفته ( بطور خالص )
management expenses
مخارج مدیریت
management expenses
مخارج اداری
out of pocket expenses
هزینه واقعی
out of pocket expenses
هزینهای که از جیب شخص درامده باشد
receipts and expenses
جمع وخروج
receipts and expenses
واردات وصادرات
the p of income to expenses
نسبت درامدبه هزینه
application expenses
هزینه های درخواستنامه
[درخواست کار]
extra expenses
هزینه نهایی
extra expenses
هزینه های اضافی
deduction of expenses
کسر مخارج
[اقتصاد]
Please let me take a share in the expenses.
اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
To cut down expenses .
خرج را کم کردن ( مخارج راپایین آوردن )
To go to great expenses .
خرج زیادی را متحمل شدن
all the expenses fell on him
تمام مخارج به گردن اوافتاد
unforeseen expenses
هزینههای پیش بینی نشده
living expenses
هزینه زندگی
initial expenses
هزینه ابتدائی
initial expenses
هزینه نخستین
travelling expenses
مخارج سفر
actual expenses
مخارج واقعی
business expenses
هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
financial expenses
هزینههای مالی
incidental expenses
هزینههای واقعی
incidental expenses
مخارج اتفاقی
indirect expenses
مخارج غیرمستقیم
To bear heavy expenses.
سرب فلز سنگین وزنی است
To incur some heavy expenses.
مبلغی غلتیدن (متحمل یا متضرر شدن )
additional costs
[expenses]
هزینه های اضافی
additional costs
[expenses]
هزینه نهایی
I crossed out the extra expenses .
هزینه های اضافی را قلم زدم
overhead
مخارج کلی سرجمع
overhead
سر بالا
overhead
در هوا
overhead
در بالای سر
overhead
سر ستون
overhead
مدت زمان کامپیوتر برای فراخوانی و بررسی هر ترمینال شبکه
overhead
بیت تشخیص خطا در ارسال
overhead
کد اضافی که برای سازماندهی برنامه باید ذخیره شود
overhead
ابشار
overhead
بالای سر
overhead
منابع انسانی و اقتصادی که درپشتیبانی غیر مستقیم یکانهابه کار می رود
overhead
بالاسری
overhead
هوایی
overhead
منابع حاشیهای
overhead
دربالای سر
overhead
بالا
overhead
مقدار پردازش مورد نیازبرای اتمام یک کار معین بالاسری
overhead connection
اتصالبالایی
overhead frame
قالببالایسر
system overhead
بالاسری سیتم
overhead guard
حافظبالایسر
overhead charges
هزینه ثابت عمومی
overhead wires
کابلهایبالایی
overhead forehand
فورهند از بالای سر
overhead trolley
خطوط هوایی ترن برقی
overhead gharges
هزینه ثابت عمومی
overhead gharges
هزینه اداری
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
overhead cover
حفاظ بالای سر
overhead costs
هزینههای عمومی
overhead costs
هزینههای حاشیهای
overhead costs
هزینههای اضافی
overhead costs
هزینههای بالاسری
overhead conductor
خط هوایی
overhead conductor
سیم هوایی
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
overhead beam
تیر سقف
overhead investments
سرمایه گذاریهای عمومی
overhead kick
ضربه قیچی به عقب
overhead line
سیمکشی هوایی
system overhead
مازاد سیستم
overhead stroke
ضربه از بالای سر
overhead roadway
جاده هوایی
overhead roadway
پل هوایی
overhead rial
ریل اویزان
overhead product
محصول سبک
overhead personnel
پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
overhead pass
پاس با دو دست از بالای سر
overhead loop
گره حلقومی یا گره بالاتنه
overhead line
خط هوایی
overhead backhand
بک هند از بالای سر
overhead earth wire
قسمتبالاییتیربرق
overhead transmission line
خط انتقال هوایی
overhead switch panel
صفحهکلیدبالایسر
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com