English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
overload device فیوز گرمایی
Other Matches
overload زیاد پر کردن
to overload someone [with something] کسی را [با چیزی بیش از ظرفیت آن شخص] دست پاچه کردن
to overload someone [with something] کسی را [با چیزی] غوطه ورساختن
overload تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overload ارسال داده با نرخ بزرگتر از فرفیت کانال
overload بار زیاد ازدیاد بار
overload زیاد بار کردن
overload گرانبار کردن
overload زیاد بار کردن اضافه بار
overload بار اضافی
overload اضافه بار
overload سربار
overload اضافه فرفیت
overload اجتماع مهاجمان
overload capacity فرفیت بار زیاد
overload principle اصل اضافه باری
to overload stomach چپاندن
to overload stomach تپاندن
to overload stomach پر خوردن
overload clutch کلاج بار زیاد
overload protection حفافت بار زیاد
overload release قطع کننده بار زیاد
overload speed سرعت بار زیاد
overload circuit switch فیوز اضافه بار
overload circuit breaker فیوز اضافه بار
magnetic overload relay رله جریان زیاد مغناطیسی
device دستگاه
device ماشین یا وسیله کارا
device لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
I/O device دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
device مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device name نام دستگاه
v , device ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device اختراع
device دستگاه اسباب وسیله
device تجهیزات
device شیوه
device تمهید
device اپارات
device فزاره
device چاشنی
device خارضامن
device عامل
device ضامن
device وسیله
device ابزار
device اسباب
device شعار دستگاه
device الت
device وسیله جانبی
device که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device PRN برای پورت چاپگر
device CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device حیله
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
pointing device دستگاه اشاره گر
pointing device وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
picking device دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
point device بی عیب
peripheral device دستگاه جنبی
pressure device ماسوره فشاری
point device کاملا راست
point device بسیار درست
mapping device دستگاه نگاشت
measuring device تجهیزات اندازه گیری
microcoding device دستگاه ریزبرنامه نویسی
nonohmic device دستگاه غیر اهمی
output device دستگاه خروجی
overcurrent device دستگاه حفافت
MCI device وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
pressure device عامل فشاری مین
passive device دستگاه منفعل
logic device دستگاه منطقی
pull device ماسوره کشش مین
synchronous device دستگاه همگام
synchronous device دستگاه همزمان
fastening device پوچگیره
locking device ابزار
warning device وسیلههشدار
timing device وسیله
timing device ساعتی
So dont try to device yourself . سعی نکن خودت را گول بزنی
To take someone in . to device ( fool ) someone . کسی را گول زدن
physical device ابزار مادی
military device اسباب ارتشی
lifting device ابزار بالا بر
symbolic device دستگاه سمبلیک
switching device تجهیزات سوئیچینگ
storage device دستگاه انباره
pull device عامل کششی
safety device دستگاه ضامن
safety device ضامن
safety device خارضامن
semiconductor device دستگاه نیمه هادی
send only device دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
sequential device دستگاه ترتیبی
sighting device وسیله نشانه روی
sighting device دوربین دستگاه نشانه روی
spooling device وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
storage device دستگاه انبارش
storage device دستگاه ذخیره
storage device دستگاه ذخیره سازی
storage device انباره
bending device کج گیر
antifriction device مکانیسم ضد اصطکاک
dedicated device دستگاه اختصاصی
device code کد دستگاه
device dependent وابسته به دستگاه
device driver نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver محرک دستگاه
device driver برنامه راه اندازی دستگاه
asynchronous device دستگاه غیرهمزمان
antifriction device وسیله ضد اصطکاک
device handler نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device handler برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device independence مستقل از دستگاه
antilift device ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
electroreceptive device وسیله برقی
antirecovery device ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
binary device دستگاه دو حالته
audio device دستگاه سمعی
bistable device دستگاه دوپایا
auctioneering device وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
asynchronous device دستگاه ناهمگام
antiwithdrawal device وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
antiwatching device ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
antisweep device ضامن ضد جمع اوری مین
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
antisweep device ضامن ضد مین روبی
combination device ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
communication device دستگاه ارتباطی
analog device دستگاه انالوگ
device independence استقلال دستگاه
anticountermining device وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
active device دستگاه فعال
analog device دستگاه قیاسی
clamping device وسایل قید و بست
input device دستگاه ورودی
gripping device متعلقات گیره و بست
active device دستگاه کنشی
device cluster گروه دستگاه
homing device رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
ignition device وسیله احتراق
illuminating device تجهیزات روشنایی
device status وضعیت دستگاه
firing device ماسوره
discrete device دستگاه گسسته
display device دستگاه نمایش
device number شماره دستگاه
drawing device دستگاه ترسیمه
dressing device دستگاه مستقیم کنی
firing device ماسوره مین
device flag پرچم دستگاه
firing device عامل منفجرکننده
safety locking device قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
automatic steering device سکان خودکار
peripheral device port قسمتاصلیتنظیماتمحیط
slat tilt device وسیلهسرازیریمیله
anti interference device دستگاه ضد تداخل
audio response device دستگاه جواب دهنده سمعی
acoustic resonance device دستگاه همنوایی صوتی
input/output device دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
output [of a circuit or device] خروجی [مهندسی برق] [الکترونیک]
metal detecting device دستگاه فلزیاب
metal detection device دستگاه فلزیاب
ingot conveying device تجهیزات انتقال شمش
data preparation device دستگاه اماده سازی داده
sequential access device دستگاه با دستیابی ترتیبی
data storage device دستگاه ذخیره داده
secondary storage device دستگاه حافظه ثانوی
positional protection device دستگاه حفافت درگاه
pipe bending device لوله خمکن
installable device driver درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
high lift device وسایل برای زیاد
firing pressure device ماسوره فشاری مین
firing pull device ماسوره کششی مین
graphic input device دستگاه ورودی گرافیکی
head cleaning device وسیله هد پاک کن
optical recognition device دستگاه تشخیص نوری
mass storage device دستگاه انبوه ذخیره
mass storage device دستگاه تل انبارش
input output device دستگاه ورودی و خروجی
sequential storage device دستگاه انباره ترتیبی
data entry device دستگاه داده دهی
solid state device دستگاه حالت جامد
time delay device دستگاه تاخیردار
charge coupled device دستگاه بار جفت شده
cartridge actuated device وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
unit record device دستگاه ضبط واحد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com