Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
English
Persian
oxide isolation
جداسازی اکسیدی
Other Matches
isolation
انزوا
isolation
جداسازی
isolation
جدا شده
isolation
در صورتی که ولتاژ قط ع شود و..
isolation
مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
isolation
تجزیه جداسازی
isolation
جدایی
isolation
ایزوله کردن جداسازی
isolation
ایزولاسیون
isolation
کناره گیری
diode isolation
جداسازی دیودی
isolation diode
لامپ دو قطبی خودکار
political isolation
انزوای سیاسی
dielectric isolation
جداسازی با عایق
matrix isolation spectroscopy
طیف بینی مجزا شده درماتریس
oxide
اکسیدی
oxide
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxide
ماده شیمیایی از اکسیژن
oxide
اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
oxide
اکسید
oxide of iron
خاک سرخ
oxide skin
قشر نازک اکسید
oxide of copper
توتیای قرمز
oxide film
قشر اکسیدی
red oxide
خاک رس
oxide of iron
زنگ اهن
red oxide
خاک سرخ
zirconium oxide
اکسیدزیرکونیم
zinc oxide
اکسید روی
yttrium oxide
ایتریا
yttrium oxide
ایتریم اکسید
ytterbium oxide
ایتربیا
ytterbium oxide
ایتربیم اکسید
zirconium oxide
زیرکونیم اکسید
refractory oxide
اکسید نسوز
refractory oxide
اکسید دیرگداز
oxide film
لایه اکسیدی
oxide coating
روکش اکسیدی
ferric oxide
مادهای
copper oxide
اکسید مس
calcium oxide
کلسیم اکسید
benzophenone oxide
بنزوفنون اکسید
ferric oxide
که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
aluminum oxide
اکسید الومینیوم
oxide zine
پنبه روی
iron oxide
اکسیداهن
magnesium oxide
اکسیدمنیزیوم
ferrous oxide
اکسید فرو
oxide cathode
کاتد اکسید اندود
nitrous oxide
نیتروژن مونوکسید
nitrous oxide
گاز خنده اور
oxide skin
پوسته اکسید
acid oxide
اکسید اسیدی
acidic oxide
اکسیژن اسیدی
deuterium oxide upgrading
تقویتاکسیددتریوم
rust oxide iron
زنگ زدگی
alkaline earth oxide
فلز قلیایی خاکی
red oxide of zinc
اکسید قرمز روی
metal oxide semiconductor
روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
metallic oxide semiconductor
نیمه هادی اکسید فلزی
metal oxide semiconductor
طراحی مدار مجتمع و روش ساخت با استفاده جفت تراتریستورهای p و n
red oxide of zinc
زینیست
oxide coated cathode
کاتد اکسید اندود
white oxide of arsenic
سم الفار
copper oxide rectifier
یکسوکننده مس- اکسید
complementary metal oxide semiconductor
نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
complementary metal oxide semiconductor
طرح مدار پیچیده و روش ساخت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com