Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (8 milliseconds)
English
Persian
oxygen carrier
اکسیژن بر
Other Matches
oxygen
هوادادن
oxygen
اکسیژن
oxygen
اکسیژن دار
oxygen
گاز اکسیژن
oxygen
O :symb
oxygen tent
چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
oxygen deficit
کسر اکسیژن
oxygen extraction
جذب اکسیژن
atmospheric oxygen
اکسیژن هوا
oxygen ration
نسبت اکسیژن
oxygen mask
ماسکاکسیژن
oxygen tents
چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
oxygen valve
شیراکسیژن
oxygen indicator
اکسیژنیدک
oxygen deficit
کمبود اکسیژن
oxygen ration
ضریب قدرت اسیدی
oxygen bridge
پل اکسیژنی
oxygen cylinder
مخزن اکسیژن
oxygen bottle
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
oxygen acid
اکسی اسید
oxygen cylinder
سیلندراکسیژن
oxygen acid
اسید اکسیژن دار
oxygen cylinder
سیلندر اکسیژن
oxygen debt
بدهی اکسیژن
liquid oxygen
اکسیژن مایع
oxygen debt
وام اکسیژن
oxygen convertor
مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
maximal oxygen uptake
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
oxygen converter steel
فولاد ال دی
maximal oxygen consumption
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
chemical oxygen demand
نیاز شیمیایی اکسیژن
oxygen supply regulator
کنترلکنندهذخیرهاکسیژن
demand oxygen system
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
biological oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biochemical oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
oxygen steelmaking process
فرایند فولادسازی اکسیژنی
acyl oxygen fission
گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
liquid oxygen tank
مخزناکسیژنمایع
acetylene oxygen flame
شعله استیلن اکسیژن
oxygen control handle
دستهکنترلاکسیژن
continuous flow oxygen system
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
liquid oxygen tank baffle
مخزناکسیژنمایعبیمصرف
maximal oxygen consumption per minute
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
carrier
موج حام-ل
carrier
متصدی حمل و نقل
carrier
ترک بند
carrier
موسسه حمل و نقل
carrier
روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carrier
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
carrier
1-هر رسانه یا وسیلهای که قادربه ذخیره سازی داده است . 2-سیگنالهای دادهارسالی موج مانند
carrier
داده ارسالی موج مانند
carrier
وسیله حمل و نقل
carrier
فرستنده بار شرکت حمل و نقل
carrier
برنامه حامل میکرب
carrier
مکاری
carrier
دستگاه کاریر
carrier
ناو هواپیمابر
carrier
باربر
carrier
نامه بر
carrier
حامل غلطک حمال
carrier
carrier aircraft
carrier
حمل کننده
carrier
ارسال داده ساده
carrier
مشابه 1595
carrier
حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
carrier
وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
carrier
حامل
carrier
فرکانس سیگنال پیش از تقسیم شدن
T carrier
استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC
carrier
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
fuse carrier
فیوزگیر
helicopter carrier
ناو هلیکوپتر بر
piton-carrier
میخحامل
hod carrier
ناوه کش
suit carrier
پوششکتوشلوار
fuse carrier
نگهدارنده فیوز
free carrier
یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
free carrier
تحویل به حمل کننده کالا
destination carrier
کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
data carrier
حامل داده
data carrier
حامل داده ها
data carrier
داده بر
contracting carrier
موسسه حمل و نقل موردقرارداد
letter carrier
نامه رسان پستچی
letter carrier
چاپار
negative carrier
محلقرارگیرینگاتیو
personnel carrier
نفربر
personnel carrier
خودرو نفربر
puck carrier
گوی دار
sound carrier
حامل صوت
troop carrier
نیرو بر
video carrier
حامل ویدئو
water carrier
دلو
weapon carrier
حامل جنگ افزار
weapon carrier
کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
charge carrier
حامل بار
[فیزیک]
[شیمی]
[مهندسی]
log carrier
حاملچوبگرد
lumber carrier
کشتی تیر بر
luggage carrier
ترک بند موتورسیکلت
image carrier
حامل تصویر
bulk carrier
کشتی که کالای فله حمل مینماید
ammunition carrier
خودرو مهمات کش
common carrier
مکاری
attack carrier
ناو هواپیمابر افندی
ball carrier
بازیگری که با توپ میدود
battery carrier
شاسی باتری
carrier company
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
carrier detect
کشف حامل
carrier detect
تشخیص حامل
carrier frequency
بسامد حامل
ammunition carrier
مهمات بیار
air carrier
شرکت ترابری هوایی
actual carrier
موسسه حمل و نقل واقعی
bulk carrier
وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
carrier pigeon
کبوتر نامه بر
carrier pigeon
کبوتر قاصد
carrier pigeons
کبوتر نامه بر
carrier pigeons
کبوتر قاصد
aircraft carrier
ناو هواپیمابر
aircraft carrier
carrier : syn
carrier frequency
فرکانس حامل
carrier frequency
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier frequency
فرکانس موج حامل
common carrier
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
carrier wave
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier's lien
در گرو شرکت حمل
carrier's risk
ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
carrier's risk
خطرات به عهده حمل کننده
color carrier
حامل رنگ
carrier wave
موج حامل
combination carrier
کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
common carrier
گاراژ دار
common carrier
متصدی حمل ونقل حامل مشترک
common carrier
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
common carrier
متصدی حمل ونقل
common carrier
موسسه حمل و نقل عمومی
carrier sense
detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
carrier gas
گاز حامل
carrier handle
دستگیره حمل
carrier handle
دسته حمل
carrier system
سیستم حامل
carrier striking force
نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
carrier color signal
پیام رنگ تابی
carrier color signal
پیام رنگی حامل
attack nuclear carrier
ناو هواپیمابر افندی هستهای
three-tier car carrier
حملماشینسهطبقه
attack aircraft carrier
ناو هواپیمابر تهاجمی
carrier chrominance signal
پیام رنگ تابی
carrier air group
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
breech block carrier
الات متحرک
color carrier reference
فاز مبنای حامل رنگ
carrier task force
گروه رزمی هواپیمابر دریایی
antisubmarine carrier group
ناو گروه هواپیمابر ضدزیردریایی
anti submarine carrier
ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
brake shoe carrier
نگهدارنده کفشک ترمز
breech block carrier
حامل کولاس
telephone carrier current
جریان حامل تلفنی
high frequency carrier cable
کابل کاریر فرکانس بالا
automatic carrier landing system
سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
attack carrier striking forces
نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com