English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (2 milliseconds)
English Persian
pace maker راهنما
pace maker پیشقدم
Other Matches
pace سکو
pace حفظ توان
pace شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace یورتمه رفتن
pace اهنگ حرکت
pace شیوه گام برداشتن
to keep pace with something <idiom> با چیزی برابر راه رفتن [یاد گرفتن] [تغییر کردن] [اصطلاح]
keep pace <idiom> سریع السیر رفتن
To keep pace with someone. پا به پای کسی رفتن
to keep pace with any one باکسی برابرقدم زدن
to pace off باگام برداری شمردن
to pace off با گام شماری جدا کردن
to keep pace with any one گام های برابرباکسی برداشتن
pace شاه نشین
pace قدم زدن
pace سرعت حرکت
pace گام
pace قدم
pace خرامش
pace شیوه تندی
pace سرعت
pace گام زدن
pace باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
pace با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
pace پیمودن
the maker خالق
the maker افریدگار
the maker افریننده
maker خالق
maker سازنده
foot pace سکو
pace-setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
half pace شاه نشین
foot pace پله
foot pace قدم آهسته
half pace تخت گاه
set the pace پیشقدم شدن
pace setter نافم اهنگ حرکت
pace car اتومبیل راهنمای اتومبیلهای مسابقه در رژه
pace lap دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
personal pace اهنگ فردی
pace of the green سرعت گوی
pace-setter نافم اهنگ حرکت
pace-setters نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
at walking pace با سرعت پیاده روی
half-pace شاه نشین نیم گرد
snail's pace <idiom> حرکت آهسته روبه جلو
set the pace <idiom> برای انجام کارها رقابت ایجادکردن
To quicken ones pace . قدمهای خود را سریع تر کردن ( تندتر راه رفتن )
at a slow pace اهسته
At a leisrely pace. خوش خوشک ( آرام سلانه سلانه )
pace-setters نافم اهنگ حرکت
pace setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
half pace سکو
pull the pace جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
requiescat in pace روحش ارام یا روانش شادباد
to pace the web پارچه بافته را به نسبت تندی بافت به نوردپیچیدن
change of pace جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
road maker کارگر راه
shot maker فشنگ ساز
policy maker سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
rope maker طناب ساز
rope maker شالنگی
shirt maker پیراهن دوز
tea maker چای دم کن
tool maker ابزار مند
tool maker ابزار ساز
pasta maker خمیردرستکن
wine maker شراب ریز
taste maker سلیقه افرین
stucco maker گچبر
soap maker صابون پز
shoe maker کفشدوز
label maker اتیکتساز
cabinet maker مبل ساز
watch maker ساعت ساز
cabinet-maker قفسه ساز
candle maker شماع
candle maker شمع ساز
brick maker اجرپز
box maker جعبه ساز
box maker صندوق ساز
boiler maker سازنده دیگ بخار
boiler maker متصدی دیگ بخار
bead maker مهره ساز
mischief-maker دو بهم زن
mischief maker دو بهم زن
cabinet-maker فرنگی ساز
cabinet-maker مبل ساز
cabinet maker فرنگی ساز
cabinet maker قفسه ساز
decision maker تصمیم گیرنده
die maker حدیده ساز
die maker فرم ساز
map maker نقشه کش
map maker نقشه ساز
mantua maker خیاط زنانه
mantua maker زنانه دوز
money maker پول گرد کردن
page maker برنامه قوی کاربردی و نشررومیزی
pattern maker قالب ساز
pattern maker طرح ساز
vontact maker کنتاکتور
hay maker دستگاه علف خشک کنی
hay maker علف دروکن علف چین
hay maker علف خشک کن
clock maker ساعت ساز
match maker ترتیب دهنده مسابقه
medium pace bowler توپ انداز با روش پرتاب مستقیم و سرعت متوسط
tile maker's craft کاشیگری
vacuum coffee maker تخلیهقهودرستکن
Neapolitan coffee maker قهوهسازناپلی
maker of paneled ceiling قاب ساز
maker of earthenware pipe کولمال
espresso coffee maker قهوهجوش
ice cream maker بستنیساز
automatic filter coffee maker صافیقهوهجوشاتوماتیک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com