Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
panel house
جنده خانه
Other Matches
panel
تابلوی عقب کامپیوتر که اتصالات به رسانههای جانبی مثل صفحه کلید
panel
صفحه تقسیم برق
panel
پرده مخابرات
panel
پرده شبکه مخابرات
panel
میزگرد
panel
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
panel
قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل وهواپیماوغیره
panel
قطعه مستطیلی شکل
panel
هیئت
panel
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel
قاب عکس
panel
قاب سقف
panel
نمایشگر ویدیو و mouse را نگه می دارد
panel
صفحه نمودارجعبه سویچها
panel
جعبه کلیدبرق
panel
یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
panel
یچهای کنترل سیستم کامپیوتر اصلی و نشان دهندههای وضعیت
panel
تخته کوبیدن
panel
صورت اسامی اشخاص
panel
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
panel
پانل
panel
نقاشی روی چوی
panel
قاب تختهای قاب تزئینی
panel
تابلوی برق
panel
قطعه
panel
هیئت تشک پالان
panel
صفحه
panel
چاپگر
panel
صفحه کلید
on the panel
ثبت شده
on the panel
جزوصورت گرفته
panel
ورقه درپوش
panel
تابلو
panel
قاب گذاردن حاشیه زدن به
panel truck
یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
panel wall
اگین دیوار
marking panel
پرده مخابرات
marking panel
پرده شناسایی
marking panel
پرده علامت گذاری مین
panel work
تنکه سازی
panel work
تخته کوبی
patch panel
تابلوی سرهم بندی
built in panel
تابلوی نصب
maintenance panel
تابلوی نگهداشت
scuttle panel
صفحهحبله
side panel
حاشیهکناری
trim panel
آرایندهتختهمیانی
back panel
صفحه عقبی
access panel
پانل یا قابی که برای اسانترکردن تعمیرات وبازرسی براحتی برداشته و یانصب میشود
sail panel
صفحهقایقرانی
front panel
تابلوی جلو دار
ceiling panel
لقط
plywood panel
تخته چندلا
radiator panel
صفحهرادیاتور
signal panel
پرده مخابرات
distribution panel
تابلوی توزیع
door panel
بخش مسطح درب
feeder panel
تابلوی تغذیه
touch panel
صفحه حساس به تماس
to panel a dress
جامه زنانه را با تیکهای ازرنگ دیگر اراستن
to panel a door
تنکه بدر گذاشتن
front panel
مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
fuse panel
تابلوی فیوز
fuse panel
پانل فیوز
graphic panel
تابلو نگارهای
to panel a wall
دیواری را تخته کوبی کردن
solar panel
پهنهی آفتابگیر
veneer panel
صفحه روکش
photovoltaic panel
تابلویقدرتزاینوری
modesty panel
صفحهحفظعفت
middle panel
قابچوبیمیانی
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
control panel
تابلوی کنترل
control panel
صفحه کنترل
control panel
تابلوی فرمان
control panel
پانل مخصوص نصب کنترل ها
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
the panel of a door
تنکه در
panel truck
بارکش کوچک موتوری
panel code
کد پرده مخابرات
operating panel
تابلوی عملکرد
data panel
دکمهاطلاعات
drapery panel
چین پرده ای
panel code
علامت رمزپرده شناسایی
panel cutout
فیوز تابلو
panel box
جعبه تابلو
panel board
تابلوی برق
panel discussion
بحث میزگرد
panel formwork
تخته قالب بندی بتن
panel formwork
قالببندی پیاده شونده
panel screen
صفحه
panel interview
مصاحبه میزگرد
plasma display panel
صفحه نمایش گازی
solar cell panel
صفحهباطریخورشیدی
plasma panel display
وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
video connection panel
صفحهاتصالبهنمایشگر
control panel device
ابزار تابلوی کنترل
touch sensitive panel
صفحه حساس به تماس
overhead switch panel
صفحهکلیدبالایسر
flat panel display
صفحه نمایش مسطح
switch board panel
تابلو کلید
electrical connection panel
صفحهاتصالبهبرق
central control panel
تابلوی مرکزی کنترل
central control panel
مرکز کنترل
liquid crystal bar graph panel indicator
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
house
سرای
house
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
مجلس
own a house
دارای خانهای هستم
house
منزل
house
محکم کردن
house
جادادن
house of d.
توقیف گاه
house of d.
زندان موقتی
house
منزل دادن پناه دادن
This house is my own .
این خانه مال خودم است ( اجاره یی نیست )
house
برج
house
منزل گزیدن
house
خانه نشین شدن
house
خاندان
to let a house
خانهای را اجاره دادن
house
جایگاه جا
to keep house
خانه نشین شدن
house
جا دادن
to keep house
خانه داری کردن
house to get
خانه اجارهای
house to let
خانه اجارهای
house
اهل خانه اهل بیت
house
شرکت
house
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
keep house
در خانه ماندن
necessary house
خصوصی
Outside the house.
بیرون از خانه
He came out of the house.
از منزل درآمد
It is not very far from our house.
خیلی ازمنزل ما دورنیست
necessary house
محرم
her house
خانه اش
house
خانه
the house over the way
خانه روبرو
keep house
<idiom>
on the house
<idiom>
مجاز درکاری
necessary house
نهانی
necessary house
محرمانه
keep house
خانه داری کردن
house-to-house
جستجویخانهبهخانه
necessary house
خلوت
in house
درون ساختمان یک شرکت
in-house
درون ساختمان یک شرکت
own a house
خانهای دارم
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
i own that house
من صاحب ان خانه هستم
her house
خانه ان زن
the house is occupied
خانه اشغال شده یا مسکون است
summer house
خانه ییلاقی باغچه دار
the man of the house
مرد یا خانه بزرگ
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
the house is occupied
خانه خالی نیست
summer house
خانه تابستانی
range house
دفتر میدان تیر
station house
ایستگاه راه اهن
summer house
کوشک
summer house
خانه باغچه دار
systems house
خانه سیستم ها
tea house
قهوه خانه
summer house
کلاه فرنگی
station house
مرکزکلانتری
station house
ایستگاه کلانتری
pot house
ابجو فروشی خرابات
pot house
میخانه
pilot house
پل فرماندهی
porter house
جایگاه فروش و صرف ابجووکباب و مانند انها
poor house
دارالمساکین
poor house
مسکین خانه
poor house
نوانخانه
poor house
گدا خانه
pilot house
اطاق سکان
pigeon house
لانه کبوتر
pigeon house
کبوتر خان
pest house
خسته خانه
pigeon house
برج کبوتر
power house
کارخانه برق
solar house
گلخانه شیشهای
software house
مرکز نرم افزاری
software house
خانه نرم افزاری
slaughter house
سلاخ خانه مسلخ
slaughter house
کشتارگاه
safe house
خانه امن
round house
بازداشت گاه اطاق عقبی درعرشه بالای کشتی
rest house
مهمان سرا
ranch house
خانه یک اشکوبه
range house
اطاق انبارمیدان
pump house
تلمبه خانه
printing house
چاپخانه
pest house
بیمارستان طاعونی ها اسایش گاه
the narrow house
خانه تنگ و تاریک
free house
مغازهایکهچندیننوعآبجومیفروشد
house of cards
<idiom>
Where is the guest house?
مهمانسرا کجاست؟
speciality of the house
غذای مخصوص طبخ منزل
clean house
پاک کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com