English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (6 milliseconds)
English Persian
panoramic camera دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
Other Matches
panoramic وسیع
panoramic چشم اندازدار
panoramic دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
panoramic head سهپایهفیلمبرداری
panoramic view منظره پهنه نما
panoramic telescope زاویه یاب توپ
panoramic perspective پرسپکتیو منظرهای
panoramic window پنجرهوسیع
camera [اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
camera دوربین یا جعبه عکاسی
in camera غیر علنی
camera دوربین
view camera دوربیننما
underwater camera دوربینزیرآبی
still video camera دوربیننمایشثابت
sitting in camera جلسه خصوصی دادگاه
camera dolly پایهدوربین
camera platform سکویدوربین
camera screw پیچدوربین
camera viewfinder دوربیننمایاب
stereoscopic camera دوربینبرجستهبین
disc camera صفحهدوربین
disposable camera دوربینبازاری
cine camera دوربینفیلمبرداری
Polaroid camera نوعیدوربینمخصوصگرفتنعکسفوری
security camera دوربین امنیتی
observation camera دوربین امنیتی
CCTV camera دوربین امنیتی
surveillance camera دوربین نظارت
security camera دوربین نظارت
observation camera دوربین نظارت
CCTV camera دوربین نظارت
surveillance camera دوربین مدار بسته
security camera دوربین مدار بسته
observation camera دوربین مدار بسته
CCTV camera دوربین مدار بسته
camera lucida [ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
surveillance camera دوربین امنیتی
camera axis محور دوربین عکاسی
miniature camera دوربین تصاویر کوچک
miniature camera دوربین مینیاتوری
in camera proceedings دادرسی غیر علنی
electron camera دوربین الکترونی
color camera دوربین رنگی
camera window دریچه دیافراگم دوربین
camera tube دوربین تلویزیونی
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
camera obscura اطاقک تاریک جعبه عکاسی
camera obscura تاریک خانه
camera nadir محورلولایی دوربین عکاسی
camera nadir خط لولای دوربین
camera magazine جعبه محتوی فیلم عکاسی
camera magazine کاست فیلم دوربین
camera lucida دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
sitting in camera جلسه غیر علنی
camera-shy بیزار از دوربین
camera-shy کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
box camera دوربین قوطی
camera back قسمتهایپشتیدوربین
camera body بدنهدوربین
sound camera دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
box camera دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
camera cycling rate نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
air cartographic camera دوربین عکس برداری هوایی
closed-circuit camera دوربین مدار بسته
air survey camera دوربین عکسبرداری هوایی
camera platform lock محلقفلدوربینبهپایه
camera control area محلتنظیمدوربین
closed-circuit camera دوربین نظارت
closed-circuit camera دوربین امنیتی
colour television camera صفحهرنگیدوربین
Polaroid0 Land camera دوربینزمینیپولاروید
image camera tube لامپ تصویر میانی دوربین
camera control unit مرکزکنترلدوربین
continuous strip camera دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
camera control technician متخصصفنیکنترلدوربین
television camera tube دوربین تلویزیونی
camera ready copy کپی اماده تکثیر
lighting/camera control area سطحکنترلدوربینروشنایی
cross section of a reflex camera قسمتعرضیبازتابتلسکوپ
twin-lens reflex camera لنزدوتاییانعکاسدوربین
single-lens reflex camera دوربینبازتابتکلنزی
single-lens reflex (SLR) camera دوربینتکلنزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com