Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (7 milliseconds)
English
Persian
pants pocket
[American E]
جیب شلوار
Other Matches
pants
زیر شلواری
pants
تنکه
pants
پوشش ایرودینامیکی ثابت روی چرخهای ارابه فرود
pants
شلوار
These pants do not look any different than the others.
به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
jogging pants
شلوارگرم کن
to catch with one's pants down
مچ
[کسی ]
را گرفتن
[حین ارتکاب]
frilly pants
زیرشلواریچینچینی
seat of the pants
استفاده از تجربه
ski pants
شلواراسکی
waterproof pants
زیرشلواریضدآب
sweat pants
شلوار ورزش
He was caught with his pants down.
مچ او
[مرد]
را حین ارتکاب گرفتند.
wear the pants in a family
<idiom>
رئیس خانواده بودن
leather pants
{pl}
[American]
شلوار چرمی
[پوشاک و مد]
A pair of old pants ( trousers ) .
یک شلوار کهنه
fly by the seat of one's pants
<idiom>
دست تنها
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .
مادر بزرگمان مرد خانواده است
she had him in her pocket
خوب جلوش را گرفته بود
she had him in her pocket
کاملابراواختیارمیکرد
pocket
پاکت تشکیل کیسه در بدن
pocket
پیش رفتگی خط جبهه
pocket
بجیب زدن
pocket
فرورفتگی
pocket
جیب دار درجیب گذاردن
pocket
محاصره شدن
pocket
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket
حباب
pocket
پولی
pocket
نقدی
pocket
کوچک جیبی
pocket
کیسه هوایی
pocket
جیب
pocket
درجیب پنهان کردن
mock pocket
جیبساختگی
outside ticket pocket
جیبکوچکبیرونی
patch pocket
جیبرویسینه
seam pocket
جیبرویدرز
fork pocket
محفظهانشعابی
foot pocket
قالب پا
front pocket
جیبجلو
gusset pocket
جیبپاکتی
inset pocket
جیبمخفی
interior pocket
جیبداخلی
flap pocket
جیبلبهدار
centre pocket
مرکزی
exterior pocket
کیفبازشو
door pocket
جیبدر
stake pocket
جیبتودهای
top pocket
حفرهفوقانی
trouser pocket
جیب شلوار
air pocket
دست انداز هوایی
pocket rule
خط کش جیبی
[ابزار]
pocket rule
خط کش تاشو
[ابزار]
pocket rules
خط کش های جیبی
[ابزار]
pocket calculator
ماشین حساب جیبی
pocket money
پول جیب
vertical pocket
جیبعمودی
welt pocket
جیبنواری
pocket-sized
جیبی
pocket money .
پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
Take your money out of your pocket.
پولت را از جیب دربیاور
They picked my pocket.
جیبم رازدند
pocket watch
ساعت جیبی
pocket rules
خط کش های تاشو
[ابزار]
centre pocket
گودال
pocket calculator
حسابگر جیبی
lime pocket
پوشش اهک
one pocket billiard
بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد
out of pocket expenses
هزینهای که از جیب شخص درامده باشد
out of pocket expenses
هزینه واقعی
pocket battleship
رزمناو تندرو و سبک
pocket billiards
بیلیارد امریکایی با 51 گوی رنگی و 6 کیسه از شماره 1تا 51 بین 2 بازیگر
pocket book
کیف بغلی
pocket book
دفتر بغلی
pocket borough
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
pocket computer
کامپیوتر جیبی
pocket edition
چاپ جیبی کتاب
pocket expenses
هزینه مختصر شخصی
i am 0 rials out of pocket
کرده ام
i am 0 rials out of pocket
05 ریال زیان
pocket calculators
حسابگر جیبی
pocket handkerchief
دستمال جیبی
pocket handkerchiefs
دستمال جیبی
pocket knife
چاقوی جیبی
pocket knives
چاقوی جیبی
air pocket
منفذ
air pocket
چاه هوایی
armature pocket
شیار ارمیچر
called pocket
کیسه تعیین شده از طرف بازیگر
chip pocket
شیار دندانههای اره
empty pocket
ادم بی پول یا تهی کیسه
i am rials in pocket
سه ریال در جیب دارم
i am rials in pocket
سه ریال سود بردم
pocket judgment
سند قطعی لازم الاجرا
the furniture of ones pocket
دارایی جیب
watch pocket
جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
pocket pistol
بغلی عرق
pocket split
باقی ماندن میلههای 5 و 7یا 5 و 9 بولینگ
pocket veto
رد لایحه قانونی بوسیله معوق گذاردن ان
watch pocket
جیب ساعتی
slash pocket
جیب عمودی درجهت درزلباس
vest pocket
جیبی
vest pocket
جیب جلیقه
vest pocket
مخصوص
hidden pocket
جیبمخفی
pocket pistol
طپانچه جیبی
pocket piece
سکه ازدواج افتاده یا چیزی مانندان که درجیب نگاه دارندتابرکت جیب باشد
bottom pocket
سوراخمیزبیلیاردبرایتوپ
batten pocket
بادبان
air pocket
بادگیر
pocket judgment
سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
pocket lamp
لامپ کوچک
pocket lamp
چراغ قوه
back pocket
جیبپشتی
pocket meter
سنجه جیبی
pocket picking
جیب بری
trousers pocket
[American E]
جیب شلوار
poker pocket billiards
بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار
front top pocket
جیببالایجلویشلوار
bottle pocket billiard
بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
burn a hole in one's pocket
<idiom>
پولی که تومیخواهی سریعا خرج کنی
to pocket a tidy sum
<idiom>
پول خوبی به جیب زدن
To pick somebodys pocket.
جیب کسی را زدن
ast welt pocket
جیبپیشسینهای
hand-warmer pocket
جیبگرم کنندهیدست
hand warmer pocket
جیببقل
To put ones hand in ones pocket.
دست توی جیب کردن ( پول خرج کردن )
broad welt side pocket
جیبپهنپهلو
money burns a hole in his pocket
<idiom>
پول تو دستش بند نمی شود
He has feathered his nest. He has lined his pocket.
اودیگر بارش را بسته است ( ازنظر مالی تأمین است )
Money burnes a hole in his pocket.
پول تو جیب اش بند نمی شود
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction.
د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com