English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (8 milliseconds)
English Persian
parallel conversion تبدیل موازی
Other Matches
conversion تغییر
conversion تغییر مذهب
conversion 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
conversion قلب
conversion استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
conversion تبدیل
conversion تسعیر
conversion تغییرکیش
conversion نوکیشی
conversion پرتاب ازاد
conversion of data تبدیل عناصر
conversion of shares تبدیل سهام
conversion price بهای تبدیل
conversion rate نرخ تبدیل
conversion reaction واکنش تبدیلی
conversion scale مقیاس خطی
conversion scale مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
conversion table جدول تبدیل
conversion tables جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
conversion transconductance رسانایی متقابل وارون
crash conversion تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
conversion neurosis روان رنجوری تبدیلی
conversion hysteria هیستری تبدیلی
code conversion تبدیل رمز
code conversion تبدیل کد
conversion angle زاویه حامل مسیر ناو
conversion angle زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
conversion cost هزینه تبدیل
conversion cost هزینه تسعیر
conversion efficiency بازده تبدیل
conversion factor ضریب تبدیل
internal conversion تبدیل باطنی
data conversion تبدیل داده ها
frequency conversion تبدیل فرکانس
internal conversion تبدیل درونی
media conversion تبدیل رسانه ها
phased conversion تبدیل مرحله بندی شده
process conversion تبدیل فرایند
conversion price قیمت تبدیل
loan conversion تجدید نظر در شرایط وام
file conversion تبدیل فایل
fiel conversion تبدیل فایل
double conversion تبدیل دوگانه
fiel conversion تبدیل پرونده
direct conversion تبدیل مستقیم
decimal to binary conversion تبدیل دهدهی به دودوئی
decimal to hexadecimal conversion تبدیل دهدهی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
decimal to octal conversion تبدیل دهدهی به هشت هشتی
standard conversion factor ضریب تبدیل استاندارد
binary to decimal conversion تبدیل دودوئی به دهدهی
energy conversion efficiency راندمان تبدیل انرژی
file conversion utility برنامه کمکی تبدیل فایل
binary to hexadecimal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
image conversion equipment دستگاه مبدل تصویر
internal conversion coefficient ضریب تبدیل داخلی
bulk petroleum conversion kit جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
conversion loss of frequency changer cry اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
is parallel to مساویاست
parallel موازی کردن برابر کردن
is not parallel to مساوینیست
parallel نظیر مطابق بودن با
parallel برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallel وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
parallel تعداد آدرسهای متصل به هم
parallel که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallel داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
parallel که همزمان ارسال شود
parallel خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallel ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallel همسو
parallel همتا
parallel شنت
parallel همگام قرینه
parallel انشعاب
parallel موازی کردن اسکیها
parallel داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallel مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallel بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallel تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallel 1-
parallel که دو یا چند پردازنده همزمان یک یا چند موضوع داده کار می کنند. 2-دو یا چند بیت کلمه ارسالی روی خط جداگانه در یک زمان
parallel متوازی
without parallel بی مانند بی نظیر
parallel همزمان
parallel برابر خط موازی
parallel موازی
parallel کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallel آدرس و سیگنال وقفه را ارسال میکند که پس طبق ارجحیت وسیله توسط کامپیوتر قابل پردازش است
parallel اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallel تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallel ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی
parallel وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallel که همزمان ارسال می شوند
parallel مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallel داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallel چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel processor موازی پرداز
parallel processing پردازش موازی
parallel printing چاپ موازی
parallel processor پردازنده موازی
parallel printer چاپگر موازی
parallel port درگاه موازی
parallel operation عملیات موازی
parallel operation عملکرد موازی
parallel operation عمل موازی
parallel reading خواندن موازی
parallel ruler خط کش موازی
parallel run اجرای موازی
running in parallel پردازش موازی
two parallel lines دو خط موازی
parallel transmission ارسال موازی
parallel transmission انتقال موازی
parallel tests ازمونهای همتا
parallel system شبکه موازی
parallel storage انبارش موازی
parallel storage انباره موازی
parallel sheaf مروحه موازی
to decline from the parallel از حالت موازی خارج شدن
parallel law قانون توازی
bit parallel طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
parallel bars میلههای پارالل
parallel bars مانع در پرش اسب
parallel bars پارالل ژیمناستیک
parallel aerofoil ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد
parallel adder جمع کننده موازی
parallel adder افزایشگر موازی
parallel access دستیابی موازی
parallel access با دست یابی موازی
parallel perspective پرسپکتیو همرو یا موازی
parallel series مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
axially parallel موازی محوری
axially parallel در راستای محوری
connect in parallel بطور موازی اتصال دادن
parallel cells یاختههای موازی
parallel transmission مخابره موازی
parallel interface رابط موازی
parallel feed خورد موازی
parallel connection اتصال موازی
parallel items سوالهای همتا
parallel computer کامپیوتر موازی
parallel column ستونهای موازی
parallel circuit مدار شنتی
parallel clamp گیره پیچی موازی
parallel circuit مدار موازی
anti parallel feeding تغذیه مخالف
uneven parallel bars پارالل زنان
force displaced in parallel [بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده
parallel search storage انباره جستجوی موازی
parallel gap welder جوشگر شکاف موازی
series parallel dimming اتصال زنجیری- موازی لامپها
parallel resonant circuit مدار همنوای موازی
parallel input output ورودی و خروجی موازی
parallel trussed girder تیر شبکهای موازی
random parallel tests ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی
retrospective parallel running اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
series parallel connection اتصال زنجیری- موازی
series parallel connection اتصال سری- موازی
They have successfully managed the balancing act between retaining the rustic charm and modern conversion. آنها با موفقیت توانستند تعادل بین افسون روستایی و تبدیل مدرن را ایجاد کنند.
ball and parallel roller bearings یاطاقان غلطکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com