Total search result: 203 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
parallel operation |
عمل موازی |
parallel operation |
عملکرد موازی |
parallel operation |
عملیات موازی |
|
|
Other Matches |
|
parallel |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
parallel |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
parallel |
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد |
parallel |
که همزمان ارسال می شوند |
parallel |
ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی |
parallel |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
parallel |
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد |
parallel |
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها |
parallel |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
parallel |
ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده |
parallel |
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود |
parallel |
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند |
parallel |
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد |
without parallel |
بی مانند بی نظیر |
is not parallel to |
مساوینیست |
is parallel to |
مساویاست |
parallel |
که دو یا چند پردازنده همزمان یک یا چند موضوع داده کار می کنند. 2-دو یا چند بیت کلمه ارسالی روی خط جداگانه در یک زمان |
parallel |
1- |
parallel |
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی |
parallel |
آدرس و سیگنال وقفه را ارسال میکند که پس طبق ارجحیت وسیله توسط کامپیوتر قابل پردازش است |
parallel |
اگر به توجه نیاز داشته باشند |
parallel |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
parallel |
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند |
parallel |
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند |
parallel |
همگام قرینه |
parallel |
همتا |
parallel |
موازی |
parallel |
متوازی |
parallel |
شنت |
parallel |
همزمان |
parallel |
برابر خط موازی |
parallel |
موازی کردن برابر کردن |
parallel |
انشعاب |
parallel |
که همزمان ارسال شود |
parallel |
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی . |
parallel |
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد |
parallel |
تعداد آدرسهای متصل به هم |
parallel |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند |
parallel |
موازی کردن اسکیها |
parallel |
همسو |
parallel |
نظیر مطابق بودن با |
parallel |
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل |
parallel computer |
کامپیوتر موازی |
parallel connection |
اتصال موازی |
parallel bars |
مانع در پرش اسب |
parallel conversion |
تبدیل موازی |
parallel feed |
خورد موازی |
connect in parallel |
بطور موازی اتصال دادن |
parallel interface |
رابط موازی |
parallel items |
سوالهای همتا |
parallel law |
قانون توازی |
parallel column |
ستونهای موازی |
parallel clamp |
گیره پیچی موازی |
parallel circuit |
مدار موازی |
parallel series |
مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه |
parallel perspective |
پرسپکتیو همرو یا موازی |
parallel access |
با دست یابی موازی |
parallel access |
دستیابی موازی |
parallel adder |
افزایشگر موازی |
axially parallel |
در راستای محوری |
axially parallel |
موازی محوری |
parallel adder |
جمع کننده موازی |
parallel aerofoil |
ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد |
parallel bars |
پارالل ژیمناستیک |
parallel bars |
میلههای پارالل |
parallel cells |
یاختههای موازی |
parallel circuit |
مدار شنتی |
bit parallel |
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی |
parallel port |
درگاه موازی |
parallel printer |
چاپگر موازی |
parallel storage |
انبارش موازی |
parallel system |
شبکه موازی |
parallel tests |
ازمونهای همتا |
parallel transmission |
مخابره موازی |
parallel transmission |
انتقال موازی |
parallel transmission |
ارسال موازی |
parallel reading |
خواندن موازی |
running in parallel |
پردازش موازی |
to decline from the parallel |
از حالت موازی خارج شدن |
two parallel lines |
دو خط موازی |
parallel storage |
انباره موازی |
parallel sheaf |
مروحه موازی |
parallel processor |
موازی پرداز |
parallel processor |
پردازنده موازی |
parallel processing |
پردازش موازی |
parallel ruler |
خط کش موازی |
parallel run |
اجرای موازی |
parallel printing |
چاپ موازی |
force displaced in parallel |
[بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده |
series parallel dimming |
اتصال زنجیری- موازی لامپها |
series parallel connection |
اتصال سری- موازی |
series parallel connection |
اتصال زنجیری- موازی |
retrospective parallel running |
اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر |
anti parallel feeding |
تغذیه مخالف |
parallel search storage |
انباره جستجوی موازی |
parallel resonant circuit |
مدار همنوای موازی |
parallel gap welder |
جوشگر شکاف موازی |
uneven parallel bars |
پارالل زنان |
random parallel tests |
ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی |
parallel trussed girder |
تیر شبکهای موازی |
parallel input output |
ورودی و خروجی موازی |
ball and parallel roller bearings |
یاطاقان غلطکی |
not operation |
عمل نقض |
operation |
به اجرا |
operation |
سخت افزار مبدل دستور که ماشین |
operation |
بخشی از حلقه ماشین در حین اجرای دستور |
operation |
بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند |
operation |
عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند |
operation |
دستور بعدی برای اجرا را می خوانند |
operation |
عملیاتی که عملوندهای لازم را از حافظه دریافت می کنند. عملیات را انجام می دهند و نتیجه را برمی گردانند به حافظه |
operation |
عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول |
operation |
فرآیندی که روی بلاکی از داده انجام میشود |
operation |
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی |
operation |
آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند |
operation |
درستور العمل ریاضی که بر روی داده انجام میشود |
operation |
بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد |
operation |
ترتیب ای که عملیات دستور انجام می شوند |
operation |
مدت زمانی که عملیات باید حلقه اجرا را طی کند |
not operation |
عمل نفی |
one way only operation |
عملکرد فقط یک طرفه |
one way only operation |
عملکردتنها یک طرفه |
operation immediate |
اقدام سریع |
or operation |
عمل یا |
operation |
دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد |
operation |
اداره |
operation |
کار کردن |
operation |
ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد |
operation |
دستور برنامه که کاری انجام نمیدهد |
operation |
عملکرد |
operation |
بهره برداری |
operation |
وابسته به عمل عملکرد |
operation |
کارکرد |
operation |
گردش |
operation |
عمل جراحی عمل |
operation |
گرداندن |
co-operation |
کار مشترک |
co-operation |
همکاری مشترک |
to come into operation |
قانونی درست شدن |
to come into operation |
قانون شدن |
to come into operation |
قابل اجراشدن |
to come into operation |
بکار افتادن |
to come into operation |
دایر شدن |
operation |
گردش جنبش |
operation |
کار |
operation |
کارکردن با یک وسیله |
operation |
عمل جراحی |
operation |
به کارانداختن |
operation |
عمل کردن |
operation |
عملیات |
operation |
عمل |
to come into operation |
قابل اجرا شدن |
to come into operation |
کاربرد پذیر شدن |
come into operation |
قابل اجرا شدن |
either or operation |
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد |
either way operation |
ارسال داده در یک جهت روی کانال دوجهته |
continous operation |
عملکرد پایدار |
rescue operation |
عملیات نجات |
ready for operation |
اماده کار |
contouring operation |
کار فرم دهی |
pseudo operation |
عملواره |
pseudo operation |
شبه عمل |
revenue operation |
عملکرد |
continous operation |
کار دائمی |
serial operation |
عمل نوبتی |
symmetry operation |
عمل تقارن |
concept of operation |
تدبیر عملیاتی |
surgical operation |
عمل جراحی |
string operation |
عملکردرشتهای |
string operation |
عملیات رشتهای |
concurrent operation |
عملکرد همزمان |
block operation |
عملیات بلوک |
serial operation |
عملیات سری |
privieged operation |
عمل ممتاز |
point operation |
عمل نقطهای |
contouring operation |
فرم کاری |
furnace operation |
عملکرد کوره |
external operation |
عملیات خارج از مملکت |
external operation |
عملیات خارجی |
equivalence operation |
عمل هم ارزی |
emergency operation |
کارکرد |
emergency operation |
بهره برداری اضطراری |
dyadic operation |
عملکرد دوتایی |
dyadic operation |
عمل دودویی با استفاده از دو عملوند دودویی |
autonomous operation |
عملیات ازاد |
dyadic operation |
عمل دوتایی |
dual operation |
عمل همزاد |
destructive operation |
عملیات مخرب |
dagger operation |
عمل خنجری |
cycle of operation |
جریان عمل جنگ افزار |
cycle of operation |
دوره عمل سلاح |
conversational operation |
عملیات محاورهای |
furnace operation |
طرزکار کوره |
boolean operation |
عمل بولی |
binary operation |
عمل دوتایی [ریاضی] |
cesarian operation |
عمل بچه دراوردن ازغیرمجرای طبیعی |
duplex operation |
کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه |
Operation room. |
اتاق عمل ( بیمارستان ) |
A surgical operation . |
عمل جراحی |
operation keys |
کلیدهایعملیات |
boostrap operation |
عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد |