Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (9 milliseconds)
English
Persian
parallel processor
موازی پرداز
parallel processor
پردازنده موازی
Other Matches
processor
به صورت همزمان همزمان کار کند
processor
پردازندهای که از حافظه جانبی استفاده میکند
processor
ریزپردازنده جدا در سیستم که حاوی توابع خاصی تحت کنترل پردازنده مرکزی است
processor
پردازنده مخصوص مثل پردازنده آرایهای یا عددی که میتواند برای بهبود کارایی با پردازنده اصلی کار کند
processor
پردازنده جانبی مخصوص
processor
سیستم کامپیوتری با دو پردازندهه برای اجرای سریع تر برنامه
processor
استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
processor
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
processor
برنامه که از یک زبان به کد ماشین ترجمه میکند.
i/o processor
پردازنده ورودی و خروجی
processor
عمل کننده
processor
تمام کننده
processor
پردازنده
processor
پردازشگر
processor
عمل اورنده
processor
پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
processor
کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
processor
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
processor
سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
processor
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که قادر به تغییر داده طبق دستورات است
processor
تکمیل کننده
processor
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
processor
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کد گشایی و اجرا میکند طبق کد برنامه
processor
وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
processor
تقسیم کننده سیگنال که توسط ریز پردازندهای در شبکه کنترل میشود
processor
که طبق سرعت پردازنده و نه رسانه جانبی تنظیم شده است
processor
ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد
array processor
پردازشگر ارایه
associative processor
پردازنده انجمنی
language processor
زبان پرداز
data processor
پردازنده داده ها
attached processor
ریز پردازنده جدا در سیستم که تحت کنترل واحد پردازش مرکزی توابع خاصی را انجام میدهد
attached processor
پردازنده الصاقی
data processor
داده پرداز
continuous processor
دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
command processor
سیستم عامل فرمانی
central processor
پردازنده مرکزی
central processor
پردازشگر مرکزی
centarl processor
unit processing central
communications processor
پردازنده مخابراتی
communications processor
پردازشگرارتباطات
down line processor
پردازندهای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد وانتقال داده را اسان میکند
language processor
پردازشگر زبان
processor bound
اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
vector processor
پردازنده برداری
food processor
اجزایمخلوطکن
word processor
کلمه پرداز
post processor
پس پردارنده
post processor
پس پرداز
macro processor
درشت پردازشگر
macro processor
پردازشگرماکرو
peripheral processor
پردازشگر جنبی
satellite processor
پردازشگر پیرو
data communications processor
پردازنده ارتباطات داده ها
sound digitizing processor
گزارهصدایکامپیوتری
dedicated word processor
کلمه پرداز اختصاصی
communicating word processor
پردازنده کلمه یا ایستگاه کاری که قادر به ارسال و دریافت داده است
stand alone word processor
کلمه پرداز خودکفا
raster image processor
پردازشگر تصویر شبکهای
input output processor
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
front end processor
پردازشگر جلو و انتها پردازشگر نهایی
back end processor
پردازنده کمکی تک منظوره
bit slice processor
پردازشگر قطعه بیتی
bit slice processor
روش معماری ریزپردازنده ها
processor dtate word
کمله وضعیت پردازشگر
is parallel to
مساویاست
parallel
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
is not parallel to
مساوینیست
parallel
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallel
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallel
ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallel
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallel
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallel
که همزمان ارسال شود
parallel
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
parallel
تعداد آدرسهای متصل به هم
parallel
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
parallel
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallel
نظیر مطابق بودن با
parallel
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallel
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallel
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallel
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallel
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel
آدرس و سیگنال وقفه را ارسال میکند که پس طبق ارجحیت وسیله توسط کامپیوتر قابل پردازش است
parallel
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallel
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallel
که همزمان ارسال می شوند
parallel
ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی
parallel
همسو
parallel
شنت
parallel
که دو یا چند پردازنده همزمان یک یا چند موضوع داده کار می کنند. 2-دو یا چند بیت کلمه ارسالی روی خط جداگانه در یک زمان
without parallel
بی مانند بی نظیر
parallel
همزمان
parallel
موازی کردن برابر کردن
parallel
برابر خط موازی
parallel
متوازی
parallel
موازی
parallel
همتا
parallel
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallel
موازی کردن اسکیها
parallel
1-
parallel
همگام قرینه
parallel
انشعاب
parallel transmission
ارسال موازی
parallel adder
افزایشگر موازی
parallel bars
میلههای پارالل
two parallel lines
دو خط موازی
to decline from the parallel
از حالت موازی خارج شدن
running in parallel
پردازش موازی
parallel transmission
انتقال موازی
parallel transmission
مخابره موازی
connect in parallel
بطور موازی اتصال دادن
parallel circuit
مدار شنتی
parallel circuit
مدار موازی
parallel clamp
گیره پیچی موازی
parallel column
ستونهای موازی
parallel computer
کامپیوتر موازی
parallel connection
اتصال موازی
parallel conversion
تبدیل موازی
parallel cells
یاختههای موازی
parallel bars
مانع در پرش اسب
bit parallel
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
axially parallel
در راستای محوری
parallel series
مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
axially parallel
موازی محوری
parallel perspective
پرسپکتیو همرو یا موازی
parallel access
با دست یابی موازی
parallel access
دستیابی موازی
parallel adder
جمع کننده موازی
parallel aerofoil
ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد
parallel feed
خورد موازی
parallel bars
پارالل ژیمناستیک
parallel reading
خواندن موازی
parallel storage
انبارش موازی
parallel system
شبکه موازی
parallel run
اجرای موازی
parallel tests
ازمونهای همتا
parallel ruler
خط کش موازی
parallel storage
انباره موازی
parallel processing
پردازش موازی
parallel printing
چاپ موازی
parallel printer
چاپگر موازی
parallel interface
رابط موازی
parallel items
سوالهای همتا
parallel law
قانون توازی
parallel operation
عمل موازی
parallel operation
عملکرد موازی
parallel operation
عملیات موازی
parallel port
درگاه موازی
parallel sheaf
مروحه موازی
series parallel connection
اتصال زنجیری- موازی
uneven parallel bars
پارالل زنان
force displaced in parallel
[بردار]
نیروی بطور موازی جابجا شده
parallel gap welder
جوشگر شکاف موازی
anti parallel feeding
تغذیه مخالف
parallel input output
ورودی و خروجی موازی
parallel resonant circuit
مدار همنوای موازی
random parallel tests
ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی
retrospective parallel running
اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
parallel search storage
انباره جستجوی موازی
series parallel connection
اتصال سری- موازی
series parallel dimming
اتصال زنجیری- موازی لامپها
parallel trussed girder
تیر شبکهای موازی
ball and parallel roller bearings
یاطاقان غلطکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com