English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (6 milliseconds)
English Persian
parallel ruler خط کش موازی
Other Matches
ruler فرمانروا
ruler میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود
ruler والی
ruler حاکم
ruler خط کش
ruler رئیس سر
ruler حکمران
folding ruler متر [وسیله اندازه گیری] [ابزار]
folding ruler خط کش [ابزار]
folding ruler خط کش تاشو [ابزار]
folding ruler خط کش جیبی [ابزار]
parallel کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallel اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallel که همزمان ارسال می شوند
parallel ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی
parallel وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallel بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallel چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
is parallel to مساویاست
is not parallel to مساوینیست
without parallel بی مانند بی نظیر
parallel که دو یا چند پردازنده همزمان یک یا چند موضوع داده کار می کنند. 2-دو یا چند بیت کلمه ارسالی روی خط جداگانه در یک زمان
parallel 1-
parallel تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallel آدرس و سیگنال وقفه را ارسال میکند که پس طبق ارجحیت وسیله توسط کامپیوتر قابل پردازش است
parallel اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallel مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallel داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallel موازی
parallel انشعاب
parallel همگام قرینه
parallel همتا
parallel شنت
parallel همزمان
parallel موازی کردن برابر کردن
parallel برابر خط موازی
parallel متوازی
parallel موازی کردن اسکیها
parallel ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallel خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallel کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallel که همزمان ارسال شود
parallel داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
parallel که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallel تعداد آدرسهای متصل به هم
parallel وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
parallel همسو
parallel نظیر مطابق بودن با
parallel برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallel reading خواندن موازی
parallel processor پردازنده موازی
parallel processor موازی پرداز
parallel processing پردازش موازی
parallel printing چاپ موازی
parallel printer چاپگر موازی
parallel port درگاه موازی
parallel operation عملیات موازی
parallel run اجرای موازی
parallel sheaf مروحه موازی
parallel storage انباره موازی
two parallel lines دو خط موازی
to decline from the parallel از حالت موازی خارج شدن
running in parallel پردازش موازی
parallel transmission ارسال موازی
parallel transmission انتقال موازی
parallel transmission مخابره موازی
parallel tests ازمونهای همتا
parallel system شبکه موازی
parallel storage انبارش موازی
parallel operation عملکرد موازی
parallel operation عمل موازی
axially parallel موازی محوری
parallel cells یاختههای موازی
parallel bars میلههای پارالل
parallel bars مانع در پرش اسب
parallel bars پارالل ژیمناستیک
parallel aerofoil ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد
parallel adder جمع کننده موازی
parallel adder افزایشگر موازی
parallel access دستیابی موازی
parallel access با دست یابی موازی
parallel perspective پرسپکتیو همرو یا موازی
parallel series مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
connect in parallel بطور موازی اتصال دادن
bit parallel طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
axially parallel در راستای محوری
parallel circuit مدار شنتی
parallel circuit مدار موازی
parallel law قانون توازی
parallel items سوالهای همتا
parallel interface رابط موازی
parallel feed خورد موازی
parallel conversion تبدیل موازی
parallel connection اتصال موازی
parallel clamp گیره پیچی موازی
parallel column ستونهای موازی
parallel computer کامپیوتر موازی
parallel search storage انباره جستجوی موازی
random parallel tests ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی
uneven parallel bars پارالل زنان
anti parallel feeding تغذیه مخالف
force displaced in parallel [بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده
parallel input output ورودی و خروجی موازی
retrospective parallel running اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
parallel trussed girder تیر شبکهای موازی
series parallel connection اتصال زنجیری- موازی
series parallel connection اتصال سری- موازی
series parallel dimming اتصال زنجیری- موازی لامپها
parallel resonant circuit مدار همنوای موازی
parallel gap welder جوشگر شکاف موازی
ball and parallel roller bearings یاطاقان غلطکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com