Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
parent chain
زنجیر مادر
parent chain
زنجیر اصلی
Other Matches
parent
پدر یا مادر
parent
منشاء
parent
پدر
parent
جد
parent
اصلی
parent
والدین
parent
یکان اولیه
parent
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
parent
یکان لاحق
parent
والدین منشاء
parent
بعنوان والدین عمل کردن
parent company
شرکت اصلی
parent company
شرکت مادر
parent ship
ship mother :syn
god parent
نام گذاربچه
one-parent family
خانوادهایکهدرآنفرزندبافقط یکیازوالدینشزندگیکند
single parent
بچهایکهفقطیاپدرویامادرداشتهباشد
parent company
شرکت مادر شرکت مرکزی
the parent of all evils
سرچشمه همه بدی ها منشاهمه فسادها
parent ship
کشتی مادر
parent program
در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
parent program
برنامه ای که برنامه دیگر را آغاز میکند.
parent object
صفحهای که حاوی شی ارجاعی است
parent folder
پروندهای که حاوی پروندههای دیگر است
god parent
پدریامادرتعمیدی
parent directory
دایرکتوری بالاتر
parent directory
دایرکتوری بالای یک زیر دایرکتوری
grand parent
جد و جده
Some parent spoil their children .
برخی پدر ومادرها بچه هایشان را لوس بار می آورند
parent-teacher association
انجمناولیاومربیان
aunts related through only one parent
عمات ابی یا امی
parent child relationship
رابطه پدر و پسر
chain
: زنجیرکردن
chain saw
اره زنجیری
chain saw
اره برقی
chain
کند وزنجیز حلقه
chain
زنجیر
chain
رشته
chain
سلسله کوه
chain
سری
chain
سلسله سلسله مراتب
chain
سلسله
chain
سری عکسهای یک منطقه زنجیر
chain
زنجیر
chain
زنجیره
chain
شبکه زنجیری
chain
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain
از کلمه قبلی
chain
زنجیر مساحی
chain
مراجعه کنید به CATENA
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
chain
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
chain
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chain
لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است
chain
رکود داده در یک فایل زنجیری
chain
دارد.
chain
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chain
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chain
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
link chain
زنجیر رابط
elevating chain
زنجیر بالابر
drag chain
عایق
drag chain
زنجیرکشش
diasy chain
انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
grab chain
زنجیر قلاب دار
chain gang
هم زنجیر
endless chain
زنجیر مدور
hoisting chain
زنجیر بالابر
gunter's chain
متر فلزی نقشه برداری
gunters chain
زنجیرزمین پیمایی
heteroatomic chain
زنجیر ناجور اتمی
homoatomic chain
زنجیر جور اتم
link chain
زنجیر اتصال
load chain
زنجیر بار
lock chain
زنجیربرای بستن چرخ
lost chain
زنجیره از دست رفته
markov chain
زنجیر مارکوف
markov chain
زنجیره مارکف
measuring chain
زنجیر مساحی
lost chain
زنجیره گم شده
pawn chain
زنجیر پیادهای شطرنج
pointer chain
زنجیر اشاره گرها
chain stitch
بافت زنجیری
chain stay
محلقرارگیریزنجیر
chain of neurons
نرونهایزنجیرهای
chain of dunes
زنجیرتلمسه
chain guide
محافظزنجیر
chain drive
زنجیرهکششی
chain brake
عایقزنجیر
chain-smoking
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain wheel A
زنجیریچرخهیA
chain wheel B
زنجیریچرخهیب
chain rule
قاعده زنجیری
[ریاضی]
chain stitch
گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
He is a chain smoker.
پشت سرهم سیگار می کشد
safety chain
زنجیرهامنیت
mooring chain
زنجیرمهار
lifting chain
زنجیربالابر
drive chain
زنجیرهراندن
chainsaw chain
تیغهارهدرختبری
chain-smoking
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smokes
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
surveyor's chain
زنچیر سنجش
surveyor's chain
پاپیمایشگری
surveyor's chain
زنجیر مساحی
studded chain
حلقه زنجیر میان دار
sprocket chain
زنجیر دندانه دار
skid chain
زنجیر چرخ
side chain
زنجیر جانبی
print chain
زنجیر چاپ
tire chain
زنجیر چرخ
tire chain
زنجیر یخ شکن
chain-smokes
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoked
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoke
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoke
پی در پی سیگار کشیدن
chain letters
نامهی زنجیری
chain letter
نامهی زنجیری
vehicle chain
زنجیر وسیله نقلیه
chain of command
سلسله مراتب فرماندهی
chain crew
متصدیان اندازه گیری
chain clamp
گیره زنجیری
chain case
جعبه زنجیر
chain case
جعبه محافظ زنجیر
chain cable
زنجیر لنگر
chain bridge
پل معلق
chain bridge
پل زنجیری
chain block
قرقره
chain effects
اثرات زنجیری
chain field
فیلد اتصال
chain gang
دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
chain of command
سلسله مراتب
chain locker
چاله زنجیر
chain locker
انبار زنجیر
chain hook
هوک زنجیر
chain hook
دیلم زنجیر لنگر
chain hob
دستگاه فرز غلطکی زنجیرهای
chain guage
اشل زنجیری
chain grab
زنجیر گیر
chain banking
بانکداری زنجیری
block chain
زنجیردوچرخه
chain reaction
واکنش زنجیرهای
chain reaction
واکنش زنجیری
chain reaction
واکنش زنجیری یاهستهای
chain stores
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain store
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain-smokers
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain reactions
واکنش زنجیری یاهستهای
chain reactions
واکنش زنجیری
chain reactions
واکنش زنجیرهای
band chain
زنجیر مساحی
chain polymerization
بسپارش زنجیری
chain polymerization
بسپارش افزایشی
food chain
زنجیره غذایی
chain saws
اره برقی
chain saws
اره زنجیری
chain mail
زره زنجیری
chain smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
daughter chain
زنجیر نوزاد
chain winding
سیم پیچ زنجیری
chain track
مسیر زنجیر
chain sweep
مین جمع کردن با استفاده اززنجیر مین جمع کنی بازنجیر
chain survey
نقشه برداری زنجیری
chain survey
پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
daisy chain
سومین را و... فراخوانی می کنند
chain stopper
خفت زنجیری
chain wheel
چرخ زنجیر
chain work
کار زنجیرهای
closed chain
زنجیر حلقهای
daughter chain
زنجیر فرعی
daisy chain
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
daisy chain
زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
daisy chain
خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
daisy chain
ارسال یا تغییر دهد
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
curb chain
زنجیر وصل به هویزه زیر فک اسب
crane chain
زنجیر جرثقیل
chain sprocket
چرخ زنجیر
chain splice
پیوند زنجیری
chain shortening
کوتاه کردن زنجیری
chain printer
چاپگرزنجیرهای
chain printer
چاپگر زنجیری
chain plate
صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
chain pipe
لوله زنجیر
chain pipe
دهانه چاله زنجیر
chain of evacuation
سیستم تخلیه
chain of evacuation
سیستم اخراجات
chain pulley
قرقره زنجیر
chain react
تحت واکنشهای زنجیری واقع شدن
chain rule
قانون زنجیری
chain reflex
بازتاب زنجیرهای
chain react
دچار واکنشهای مسلسل وزنجیری شدن
straight chain structure
ساختار راست زنجیر
open chain compound
سیستم باز
daisy chain interrupt
یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com