Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 126 (7 milliseconds)
English	Persian
parent-teacher association	انجمناولیاومربیان
Other Matches
Farzaneh was considered an excellent teacher. [ Farzaneh was regarded as an excellent teacher.]	فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
teacher	مدرس
teacher	معلم مربی
teacher	اموزگار
teacher	اموختار
teacher	دبیر
head teacher	معلممدرسه
teacher's pet	نورچشمی معلم
visiting teacher	معلم سرخانه
teacher training	تربیت معلم
attack teacher	وسیله اموزش عملیات ضدزیردریایی وانمودساز تک ضدزیردریایی
teacher's college	دانش سرا
teacher's college	دارالمعلمین
Hello Hbib This is our teacher Her nam is	فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
school teacher	اموزگار
student teacher	شاگرو دانشسرای عالی دانشجوی تعلیم وتربیت
student teacher	کارورز معلمی
supply teacher	معلمکمکی
teacher efficiency	کارامدی معلم
teacher made test	ازمون معلم ساخته
the math teacher-turned-model	آموزگار ریاضیی که مدل شده است.
parent	اصلی
parent	یکان لاحق
parent	بعنوان والدین عمل کردن
parent	یکان اولیه
parent	والدین
parent	جد
parent	پدر
parent	یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
parent	منشاء
parent	والدین منشاء
parent	پدر یا مادر
Her teacher's presence caused her considerable discomfort.	بودن دبیر او [زن] احساس ناراحتی زیادی برای او [زن] ایجاد کرد.
parent chain	زنجیر اصلی
parent company	شرکت اصلی
parent company	شرکت مادر
parent chain	زنجیر مادر
single parent	بچهایکهفقطیاپدرویامادرداشتهباشد
grand parent	جد و جده
god parent	نام گذاربچه
god parent	پدریامادرتعمیدی
parent company	شرکت مادر شرکت مرکزی
one-parent family	خانوادهایکهدرآنفرزندبافقط یکیازوالدینشزندگیکند
parent program	در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
the parent of all evils	سرچشمه همه بدی ها منشاهمه فسادها
parent ship	ship mother :syn
parent ship	کشتی مادر
parent program	برنامه ای که برنامه دیگر را آغاز میکند.
parent object	صفحهای که حاوی شی ارجاعی است
parent folder	پروندهای که حاوی پروندههای دیگر است
parent directory	دایرکتوری بالاتر
parent directory	دایرکتوری بالای یک زیر دایرکتوری
parent child relationship	رابطه پدر و پسر
aunts related through only one parent	عمات ابی یا امی
Some parent spoil their children .	برخی پدر ومادرها بچه هایشان را لوس بار می آورند
association	تداعی معانی تجمع
association	انجمن
association	شرکت
association	همباش
association	اجتماع
association	تجمع
association	پیوستگی
association	امیزش
association	معاشرت اتحاد
association	وابستگی وابسته سازی
association	تداعی
association	هم خوانی
association	پیوند ارتباط
association coefficient	ضریب ارتباط
association cortex	قشر تداعی
association areas	مناطق ارتباطی
producers association	انجمن تولید کنندگان
association croquet	کروکه انگلیسی
association football	اتحادیه فوتبال
association croquet	مسابقه بین دو تیم یا دو نفر در زمینی بطول 53 متر و عرض 62متر با 6 دروازه و یک میله عمودی
artieles of association	شرکت ناور
articles of association	اساسنامه
article of association	اساسنامه شرکت
trade association	انجمن صنفی
trade association	تشکیلات صنفی
argument association	وابسته سازی نشانوند
memorandum of association	شرکتنامه تجاری
housing association	انجمنخانهیابیبهقیمتنازلتر
residents' association	انجمنشورایمحل
forward association	تداعی رو به جلو
association by contiguity	تداعی از راه مجاورت
memorandum of association	اساسنامه شرکت
memorandom of association	اساسنامه شرکت
association test	ازمون تداعی
association school	مکتب تداعی
association psychology	روانشناسی تداعی گرا
association pathway	گذرگاه ارتباطی
association of ideas	تداعی معانی
association of ideas	تداعی اندیشه ها
association time	زمان تداعی
association nuclei	هستههای ارتباطی
backward association	تداعی وارونه
association neuron	نورون ارتباطی
clang association	تداعی اوایی
association method	روش تداعی
bar association	کانون وکلا دادگستری
bar association	کانون وکلا
free association	تداعی ازاد
frontal association area	منطقه ارتباطی پیشانی
international development association	مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
association for women in computing	سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
word association test	ازمون تداعی واژه ها
association for computing machinery	بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
association for women in computing	متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
association in information systems	professionals
association in information systems	انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
savings and loan association	صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
special libraries association	انجمن کتابخانههای مخصوص
association for computers and humanities	یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
association for system management	یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
data processing management association	انجمن مدیریت پردازش داده
e f t a (european free trade association	اتریش
e f t a (european free trade association	پرتقال دانمارک
e f t a (european free trade association	سوئد
e f t a (european free trade association	سویس نروژ
e f t a (european free trade association	فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
european free trade association	A .T.F.E
international air transport association	اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
national computer graphics association	انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
e f t a (european free trade association	اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com